
امّا محمّد و علی پیش از آن که به خویشاوندی خودشان فکر کنند، با هم دوست شده بودند. آن هم چه دوستانی که تا آن روز مانند آنها را خورشید و ماه ندیده بودند! دوستی محمّد با علی از همان روزهای اوّل تولّد علی شروع شد؛ از همان روزهای قشنگی که محمّد به دیدن عمو و زن عمویش میرفت. قنداق سفید علی را در آغوش میگرفت و به آرامی تاب میداد و برایش لالایی های زیبای عربی میخواند. آن وقت علی لبخند میزد و محمّد لبخند میزد و خم میشد و لبخند علی را میبوسید!
انگار در یکی از همان روزها بود که محمّد فهمید با چه شیر بچهای روبروست! چون همین که قنداق نوزاد را برداشت، دید علی با نیروی دست و پاهایش ، و تقلایی که از درون قنداق کرده، قنداق را پاره کرده است! اوج دوستی محمّد و علی را باید در زمانی دید که علی به سن هفت، هشت ، و نه سالگی رسیده بود. در این سالها، محمّد ، بیشتر روزها یک حریم خصوصی و یک خلوت تنهایی داشت، که هیچ کس را به آن راه نمیداد. اما علی، خیلی زود این اجازه را پیدا کرد که قدم به درون غار تنهایی محمّد بگذارد .
ادامه دارد.
سحابیها
واژه سحابی به تودهای از گرد و غبار کیهانی گفته میشود که در شب بهتر دیده میشود. بسیاری از سحابیها ابرهای عظیمی هستند که از گاز و ذرات کیهانی پوشیده شدهاند.
[[page 19]]
انتهای پیام /*