مجله کودک 147 صفحه 18

کد : 111915 | تاریخ : 29/05/1383

مهمانی فصلی کوتاه از داستان کودکی و نوجوانی حضرت علی -علیه السّلام-8 آن روز در خانه محمّد و خدیجه مهمانی بود. همه اشراف و بزرگان و مردان سرشناس مکه به این مهمانی دعوت شده بودند. بیشتر آنها هم از بستگان درجه یک و خویشان نزدیک پیامبر بودند. البته این یک مهمانی عادی نبود. بلکه خداوند در آیه ای از آیه های نورانی خود، از رسولش حضرت محمد (ص) خواسته بود تا این مهمانی را ترتیب بدهد و بزرگان و اشراف مکّه را به دین خدا دعوت کند. محمد (ص) و همسرش خدیجه ، در این مهمانی ناهار، سنگ تمام گذاشتند. ناهار مفصلی تهیه کردند و سفره رنگینی گستردند . به خوبی از مهمان ها پذیرایی کردند. در این مجلس، کار پذیرایی از مهمان ها بیشتر به عهده علی بود، و علی که فقط ده سال داشت، این وظیفه سنگین را با شایستگی انجام داد. وقتی مهمان ها خوب خوردند و نوشیدند و سیر شدند، علی بساط ناهار را جمع کرد و سفره را برچید و دست به سینه در کنار پسر عمویش ایستاد. آن وقت محمّد مصطفی - صلوات الله علیه- لب به سخن باز کرد و با مقدمه ای کوتاه ، پیام خداوند را به گوش همه حاضران رساند. تا چند لحظه همه ساکت بودند و از کسی صدایی در نمی آمد. آن وقت صدای نوجوانی سکوت مجلس را شکست : (( ای پسر عموی عزیز ! من دعوت خداوند را به جان می پذیرم و به رسالت شما شهادت می دهم.)) همه چشم ها با تعجب به سمت صاحب صدا ، که کسی جز علی نبود، چرخید. رسول خدا (ص) دست علی را با مهربانی گرفت و فشرد و دعوت خود را برای بار دوم تکرار کرد. این بار هم فقط علی پاسخ داد و از هیچ کس دیگر صدایی در نیامد. پیامبر ، برای بار سوم دعوت خود را تکرار کرد. اما باز هم جز قمر های اطراف سیارات در منظومه شمسی بسیار کوچکند و جاذبه کمی دارند. بنابراین جو بر اطراف خود مدارند. البته قمر ((تِیتان)) بر گرد مریخ و معدودی قمرهای دیگر، دارای جو هستند.

[[page 18]]

انتهای پیام /*