
روز اوّل ماه رمضان بود . مرضیه و رزیتا اوّلین بار بود که می خواستند روزه بگیرند . در آن روز مرضیه و رزیتا خیلی خوشحال بودند که روزه گرفته اند . آن دو آنقدر خوشحال بودند که نمی دانستند چه کنند . مادر بیرون رفته بود . ناگهان صدای زنگ در آمد مرضیه گفت : کیه؟! مادر جواب داد : من هستم دخترم . مرضیه در را باز کرد و سلام کرد . مرضیه و رزیتا گفتند : مادر ما باید چند روز روزه بگیریم ؟ مادر گفت : تا آخر ماه . بچه ها رفتند که بازی کنند و بعد از کمی بازی کردن خوابیدند . آن ها پس از چند ساعت بلند شدند و صدای زنگ درآمد ، رزیتا رفت گفت : کیه ؟! پدر جواب داد : من هستم . رزیتا در را باز کرد و گفت : سلام پدر . اذان مغرب شروع شد و موقع افطار هم رسید . آن ها به همدیگر گفتند : روزه تان قبول باشد . ناگهان در موقع خوردن افطار صدای زنگ درآمد . پدر رفت و در را باز کرد . پشت در مادر بزرگ و پدر بزرگ بودند . آن ها هم آمدند و با هم دیگر افطار کردند . فاطمه خانزاده 10 ساله  - تهران 
لطیفه 
جمله سازی   اوّلی : آیا می توانی با بالش جمله بسازی ؟ دوّمی : یک روز یک کلاغ دیدم زدم تو بالش .
اوّلی : منظورم این این بالش نیست اون بالش است . دوّمی خوب من هم تو این بالش نزدم ، تو آن بالش زدم .
اوّلی : خوب حالا این را رها کن . آیا می توانی با تشک جمله بسازی ؟ دوّمی : تو شک داری که من زدم تو بالش ؟
تشویق    روزی بچّه پشه ای به مادرش گفت : « مامان بروم با بچه آدم ها بازی کنم ؟ » 
مادر گفت : نه بچه جان آدم ها تو را می کشند ! بچه گفت : نه بابا! وقتی می روم پیش آدم ها برایم دست می زنند !
علت    سارا : آیا می دانی چرا مار نمی تواند سوار قطار شود ؟
سهراب : بله چون دست ندارد بای بای کند !
استدلال منطقی    قاضی : مرد  حسابی چرا از دیوار مردم بالا می روی ؟ دزد : خب برای اینکه درهای خانه شان بسته است . 
اوّلی : آقا ساعت چند است ؟
دوّمی : ساعتم خوابیده .  اوّلی : پس بیدارش نکنید . از کس دیگری می پرسم !!
یک نفر با کت و زیر شلواری در خانه اش نشسته بود از او پرسیدند چرا کت پوشیده ای ؟ گفت : زیرا ممکن است مهمان بیاید . آن مرد دوباره پرسید: پس چرا زیر شلواری پوشیده ای ؟ گفت : خوب شاید هم نیاید 
اوّلی : من از کسی که قسم بخورد متنفرم و اگر هم در پیش من قسم بخورد روزگارش را سیاه می کنم .
دوّمی : به جان پدر مادرت من هم همینطور .
چیستان 
آن چیست که تولد دارد اما مرگ ندارد ؟   جواب : نقطه 
الا کلنگ یزدی ، نه نون می خواد نه سبزی آب می خوره فراوون ، نونشو میده به مردم     جواب : آسیاب آبی 
دل آرا و کسری علیزاده از تهران 
نیوشا ستاری / از تبریز 	یاسمین قدیانی / 10 ساله / بنیامین قدیانی 4 ساله / مینا اکبر آبادی / 12 ساله / از کرج
مقدمه 
گروهی از جانداران که قدرت پرواز در آسمان دارند ، پرندگان نام دارند . هر چند انواعی از پرندگان قابلیت پرواز ندارند اما بیشتر آنها ، مهارت زیادی برای این کار دارند . استخوان های تو خالی و سبک ، شاهپر و ویژگی های دیگر ، بدن این جاندار را برای پرواز مناسب کرده است . همچنین این جانور از گذشته ، مورد حسرت انسان جهت پرواز بوده است . انسان با تقلید از پرندگان ، آرزوی پرواز در سر داشته است . ( کتاب در مجله پرواز شماره 128 را بخوانید ) . کتاب در مجله این هفته شما را با انواعی از این جانداران زیبا و رنگارنگ آشنا می کند .
  [[page 3]] 
                
                
                انتهای پیام /*