
«مسافر بهار»
یکی بود یکی نبود . در زمانهای نه چندان دور جادوگری زندگی می کرد . خانه این جادوگر در اعماق زمین بود . جادوگر بد جنس همیشه آرزو داشت زمین را تصرف کند . یک روز از اعماق زمین بیرون آمد و زمین را طلسم کرد . همه آدمها می دانستند که طلسم جادوگر با آمدن بهار شکسته می شود . اما جادوگر بهار را هم در سرزمینی دور زندانی کرده بود . وقت آمدن بهار کم کم داشت نزدیک می شد . اما زمین چنان سرد و یخبندان بود . توی یک روستا ، دختری زندگی می کرد به نام گل بهار . گل بهار از اینکه در سرزمینی سرد و یخبندان زندگی کند خیلی ناراحت بود . گل بهار تصمیم گرفت با کمک بچه های روستا بهار را نجات دهند . گل بهار و دوستانش به راه افتادند تا به قصر جادوگر بروند . در راه با دختری به نام نازگل آشنا شدند . نازگل گفت : من هم دلم برای بهار تنگ شده . دلم می خواد با شما بیام . هر بچه که آنها را می دید با آنها همراه می شد تا به قصر جادوگر بروند . کم کم عدة بچه ها زیاد می شد . بچه ها رفتند و رفتند تا رسیدند به قصر جادوگر ، از پنجره یک اتاق که با میله های سیاه محصور شده بود بهار را دیدند که با خوشحالی به آنها نگاه می کرد .بهار فریاد زد : بچه ها باید اسم منو صدا بزنید تا طلسم این زندان باطل بشه . بچه با صدای بلند فریاد زدند : بهار! بهار! ناگهان خانه جادوگر شروع به لرزیدن کرد . بهار پرواز کنان به میان بچه ها رفت . بچه ها جادوگر را دیدند که نابود شد و به زیر زمین رفت و دوباره همه جا سبز شد .، مثل هر سال . و گل بهار و بقیه بچه ها هم با شادی به خانه برگشتند .
الهام واعظی 14 ساله
ترانه حبیبی / 9 ساله / از تهران آناهیتا ستاری / از تبریز
«دوستان دوست»
چالوس : کارن کیا اراک : معین دخت رشیدیان 8 ساله مشهد مقدّس : مصطفی نماینده جورابچی 8 ساله
اصفهان : محمود جعفری قم : محمّد احسان بختیاری ، زهرا شجاعی اهواز : رعنا صادقی 11 ساله
رشت : نیلوفر شجاعی نور : داوود طالبی ( رویان ) ورامین : میلاد و مهران پور محبّی شهر ری : امیر مسعود خسروی
تهران : زهرا محمّدی ، محدثه صافی 9 ساله ، سیاوش سالاریان 11 ساله ، سوگند محبوبی 11 ساله ، پیمان آلاد 8 ساله ، حمید رضا ناعمه ، علیرضا مروج 12 ساله ، صدف جلالی 8 ساله ، سید محمد مهدی تولایی زاده 6 ساله ، پیام صامتی 12 ساله ، امیر حسین مجیدی ، فردین رضایی پور
ماه رمضان
ماه دوستی فرا رسیده است / ماه مهربانی فرا رسیده است / ماه خوش زبانی فرا رسیده است / و ماه خوشحالی فرا رسیده است
این ماه ماه روزه داری است / این ماه مهربان فرا رسیده است / قلبم میتپد برای این ماه که / حالا این ماه فرا رسیده است
ماه مهمان شدن بر سر / سفره خدا فرا رسیده است / ماه رمضان فرا رسیده است / ماه رمضان فرا رسیده است
پرچم ایران ما
ای پرچم زیبای ایران / هررنگ تو صد حرف دارد / باران رحمت ، لطف الله / همیشه بر روی تو بارد
سبز تو مثل یک درخت است / که استوار است و سرافراز / رنگ سفیدت چون کبوتر / آزاد و شاد در حال پرواز
آن رنگ سرخت یادگار است / از خون زیبای شهیدان / تو یادگار انقلابی / ای پرچم زیبای ایران
در پیش پایت جان سپارم / تا تو همیشه زنده باشی / الله در قلب سفیدت / ایران من پاینده باشی
وحید آقایی از سمیرم 12 ساله
یکی از کارهای جالب پنگوئن ها حفاظت از کودکان خود هنگام یادگیری اصول ماهیگیری و صید است . در این هنگام ، دو یا چند پنگوئن بالغ در اطراف بچه پنگوئن هایی که در حال آموزش هستند ، جمع می شوند.
[[page 40]]
انتهای پیام /*