
« قورباغه و لک لک »
ترجمه : ع دانا
روزی یک قورباغه و یک لک لک بر سر این که کدام قشنگتر و زیباتر هستند، با هم صحبت می کردند.
لک لک با غرور گفت :
- من خیلی از تو قشنگترم ! نگاه کن چه پاهای خوبی دارم !
قورباغه گفت :
- اما من چهار تا پا دارم، در حالی که تو فقط دو تا پا داری !
لک لک جواب داد :
- بله، درست است که من فقط دوتا پا دارم. ولی پاهای من خیلی بلندتر از پاهای توست !
قورباغه گفت :
- ولی تو هیچوقت نمی توانی مثل من آواز بخوانی.
لک لک گفت :
- باشد ! ولی در عوض من می توانم پرواز کنم و تو نمی توانی !
قورباغه جواب داد :
- تو بلدی پرواز کنی. ولی هیچوقت نمی توانی زیر آب شیرجه بروی !
لک لک گفت :
- شیرجه زدن به چه درد می خورد ؟ من یک منقار بزرگ دارم.
قورباغه گفت :
- په ! منقار به چه درد می خورد ؟
لک لک با ناراحتی گفت :
- چی ؟ منقار به چه درد می خورد ؟ صبر کن، الآن نشانت می دهم !
این را گفت و با منقارش قورباغه را گرفت و در یک چشم به هم زدن آن را خورد !
از همانجا ضرب المثلی درست شد که در بین خیلی از مردم معروف است. این مثل می گوید :
« برای لک لک، خوردن قورباغه راحت تر از بحث کردن با اوست ! »
« قو سیاه » مخصوص کشور استرالیا است. زوج این قو مانند سایر انواع قو، علاقه زیادی به حفظ خانواده خود، حمل و نقل بچه ها و آموزش کودکان خود در زمینه شنا و پرواز دارند.
[[page 9]]
انتهای پیام /*