مجله کودک 161 صفحه 10

کد : 112523 | تاریخ : 05/09/1383

حساب حساب دو دو تاست امیر محمد لاجورد حتما که آدم نباید ریاضیدان باشد تا از بعضی حساب ها سر در بیاورد . برخی حساب ها خیلی روشنند . مثل حساب دو دو تا . یا مثل حساب جمعیتی که این جا دعوت شده اند ، یا شامی که قرار است بخورند . واضح و مبرهن است که ممکن است بعضی اتفاقات ناخوشایند روی دهد . مانند اتفاقی که در عروسی خاله نرگس رخ داد . هنوز توی دلم مانده است . بابا : پس چرای چیزی نمی خوری پسرم ؟ امیر : ممنون بابا ، میل ندارم ، یعنی خیلی خیلی میل دارم اما هرچی جا دارم نگه داشتم برای شام . پیشنهاد می کنم شما هم کمتر میوره و شیرینی بخورید .... فکر چاره ای باید کرد داشتم می گیفتم . از عروسی خاله نرگسم می گفتم و از اتفاق ناگواری که افتاد ان موقع هم شبی بود مثل امشب . می دانید چه شد ؟ وقت شام . جوجه کباب به من نرسید . غفلت کنم بعید نیست امشب هم حادثه ای مانند آن شب رخ دهد و همان بلا به سرم بیاید . نباید گذاشت تاریخ تکرار شود . نه این که فکر کنید من خیلی اهل خوردن هستم . این حرف ها نیست . ولی خب آدم دلش می خواهد دیگر آن هم در مورد مسائلی مانند جوجه کباب . این جور جاها هر بابایی فکر بچه اش است ، اما بابای من را بگویید که چه حرف هایی می زند . می گوید آدم نباید برای شکم هول بزند . می گوید دیگران بخورند مثل این است که ما خوردیم . می گوید مرغ هم که بخوری مثل همان جوجه است فقط مقداری بزرگ تر شده است . می گوید شکر خدا که ما نخورده نیستیم . د همین حرف هاست که آخرش باعث می شود تا جوجه کباب نصیب آدم نشود . گربه چلواری کالیکو یا گربه ایکه طرح پارچه های چیت و چلوار دارد . بیشتر در آمریکا دیده می شود . رنگ اصلی بدن ، سفید است که بالای آن به وسیله طرحی از رنگ قهوه ای یا قرمز مایل به نارنجی پوشیده شده است .

[[page 10]]

انتهای پیام /*