مجله کودک 166 صفحه 18

کد : 112707 | تاریخ : 10/10/1383

قصه های قهرمانی داستان رستم و سُهراب محمّد علی دهقانی از قصّه های شاهنامۀ فردوسی وقتی سهراب، با سپاه بزرگ خود به نزدیک اردوگاه سپاه ایران رسید، خیمه های فرماندهی سپاه ایران را یک به یک به هجیر نشان داد و نام و نشان سرداران و بزرگان سپاه را از او پرسید. هجیر، خیمۀ «کاووس»، سراپردۀ «طوس»، خیمۀ «گودرز»، سراپردۀ «گیو»، خیمۀ «فرامرز» و سراپردۀ «گرازه» را به دقّت برای سهراب معرفی کرد و هیچ نامی از رستم نبرد، در حالی که سهراب با اشتیاق منتظر شنیدن نام پدرش رستم بود. در میان خیمه ها، چادری سبز رنگ بود که در میان آن، سرداری کوه پیکر نشسته بود و ابهت و شکوه خاصّی داشت. سهراب، که سخت مجذوب شکوه و بزرگی آن پهلوان شده بود، با شگفتی دید که هجیر هیچ اشاره ای به نام آن سردار نمی کند و به راحتی از آن خیمه می گذرد. با دلخوری از او پرسید: «چرا صاحب آن خمیه را به من معرفی نمی کنی؟ یعنی او هیچ قدر و اهمیتی در سپاه شما ندارد؟!» هجیر، دلش نمی خواست رستم را به سهراب بشناساند. او که ضرب شست سختی از سهراب چشیده بود، از این می ترسید که پهلوان جوان، با شناختن رستم، او را به جنگ دعوت می کند و با نیروی زیادی که دارد، او را از پای در می آورد. به همین سبب می خواست رستم را از سهراب پنهان کن. پس در جواب سهراب گفت: «سرورم؛ چندان مهم نیست! آن مرد، یکی از سرداران کشور چین است که تازه به دربار پادشاه ایران آمده و من الان نام او را به یاد ندارم. امّا همین که به یاد آورم، به شما خواهم گفت» سهراب، در حالی که همچنان به چادر سبز رنگ و سردار داخل آن خیره شده بود، از این پاسخ راضی نشد و گفت: «آخر این که نمی شود! ما در کنار سپاه ایران هستیم و تو از همۀ پهلوانان ایران یاد کردی و نامی از رستم نبردی! در حالی که خودت می دانی رستم دستان، پهلوان جهان است و کسی روی دست او نیست و بزرگ ترین افسر و سرداراین سپاه است و در هر جنگ و نبرد، پیشاپیش سپاه کاووس قدم بر می دارد! حال چه طور می شود که در چنین سپاهی رستم حضور نداشته باشد؟» هجیر، که در بن بست گیرافتاده بود، فکری کرد و چنین بهانه آورد: «راستش.. نمی دانم! امّا فکر می کنم حالا باید رستم در زابلستان باشد. الان در آنجا فصل شکار است و رستم به شکار و جشن و میهمانی علاقۀ زیادی دارد!...» سهراب، حرف هجیر را برید و گفت: «یاوه نگو! رستم، مرد میدان و جنگ و مبارزه است. او فرماندۀ سپاه ایران است و امکان ندارد که در چنین شرایطی *فرمانده لژیون خارجی فرانسه- مأمور به خدمت در هند و چین- (سال 1952) یکی از خونین ترین جنگ هایی که ارتش فرانسه در آن شرکت کرده است. نبردهای هند و چین در فاصله سال های 1945 و 1954 در منطقه جنوب شرق آسیا است. 12 هزار نیروی لژیون فرانسه در این نبردها کشته شدند. این نیروها با هدف های استعماری به این نقاط حمله می کردند.

[[page 18]]

انتهای پیام /*