
زنگ آخر
* نویسنده: ع. دانا
آن روز قرار بود همۀ دانشآموزان و آموزگاران شهر بر ضدّ شاه و حکومت پهلوی تظاهرات کنند. محسن، از وقتی که این خبر را شنیده بود، خیلی خوشحالی میکرد. توی کلاس صبر و قرار نداشت و هِی این پا وآن پا میکرد و منتظربود که هرچه زودتر زنگ بخورد تا همراه بچههای دیگر به خیابان برود. یکی از بچههای کلاس میگفت: «این زنگ، زنگ آخراست. امروز زنگ مدرسه برای آخرین بار به صدا در میآید و بعد از این زنگ، مدرسه برای همیشه تعطیل میشود.»
در طراحی فیات 500، چرخ زاپاس، مخزن بنزین و باتری به جلوی خودرو منتقل شده بود.
[[page 8]]
انتهای پیام /*