مجله کودک 173 صفحه 13

کد : 113010 | تاریخ : 29/11/1383

حنانه: «اصلا حرفش رو هم نزنید. اون وقت بابام چی میگه؟ می­خوام خودم خودم برایش غذا درست کنم. کار یه شب که نیست.» ناهید خانم: «آشپزی یه کم سخته­ها، خیلی چیزها باید بلد باشی. فقط با پیش­بند که حل نمیشه. حالا چی می­خوای درست کنی؟ لااقل بذار بیام کمکت کنم.» حنانه: «شما فقط اگه زحمتی نیست اون کتاب آشپزی تونو بهم قرض بدین. وقتی غذام درست شد یه مقدار هم برای شما می­فرستم تا ببینین حنانه چه کارهایی بلده.» - :«داشتم می­رفتم خرید، چیزی... نمی­خوای برات بخرم؟ بیا بریم اون کتاب رو بهت بدم. درضمن اگه کمک خواستی رو من حساب کن. آخه ما خانمها باید هوای همدیگه رو داشته باشیم. مگه نه؟» آخیش این هم ازجنگ با درس. کوبیدمش زمین. حالا بریم سروقت جنگ با آشپزی. به به، چه اندازمه، عجب هم بهم میاد، عجب خوشگل شدم. چه خانمی شدم ها. کجایی ناهید خانم که هی فکر می­کنی بلد نیستم آشپزی کنم. بابام این جوری ببینتم حتما کلی کیف می­کنه. حالا ولش کن، بریم سر وقت آشپزی که داره دیر میشه. باباجونم، چه شامی امشب بهت بدم، مواظب انگشتات باش... اَ، چقدرغذا، حالا کدامش رو درست کنم؟ خورش جغله بادام دیگه چی چیه؟ بادام که نداریم. خورش آلو، آلو هم که تو خونه نداریم. چه چیزهایی خورش فسنجان، اینو ولش کن یه کم سخته. آها، همین خوبه، قرمه سبزی درست می­کنم. اَ، مگه یه خورش قرمه سبزی این همه چیزمیز می­خواد؟ فقط روغن و پیازش رو داریم. حالا لوبیا چشم بلبلی از کجام بیارم؟ حالا نمی­شد یه قرمه سبزی آسون­تر یاد می­داد؟ MGB خودروی MGB یکی از محبوب­ترین خودروهای اسپورتی ساخت انگلستان بود که درسال 1962 ساخته شد.

[[page 13]]

انتهای پیام /*