مجله کودک 176 صفحه 4

کد : 113133 | تاریخ : 20/12/1383

احمدِ امام پیکر زخمی و نیمه جان جوانی با چهره­ای آشنا در «کوچه باغ» شهر قم بر زمین افتاده بود. مأموران امنیتی ساواک ، پس از کتک زدن او و پراکنده کردن ورقه­های کتاب درسی­اش ، منطقه را ترک کردندو به پایگاه خود در خیابان فرهنگ جنب ایستگاه راه­آهن قم برگشته بودند. رهگذران و همسایگان چهره­ی آشنای «احمد» جوان برومند «حاج آقا روح­الله » را با چهره­ای کبود و بر خاک افتاده شناختند. مردم برای به هوش آوردنش تلاش کردند و پس از لحظاتی او بلند شد. از مردم سپاسگزاری کرد. کتاب ورق­شده­اش را جمع کرد . خاک تن و لباسش را تکاند و به راه افتاد. کودکی سید احمد سید احمد متولد 1324 هجری شمسی بود .در آن روزها پدرش «حاج آقا روح­ا...» نامی پرآوازه در حوزه علمیه قم بود. مجتهد برجسته­ای که کلاس درس او محفل انس بزرگانی چون شهید مطهری و مانند ایشان بود. سید احمد می­گفت :«کوچک بودم ، آنقدر که توان خواندن نداشتم و امام مرا در کنار خویش می­نشاند . خود مشغول خواندن بود و من با کتاب­های او بازی می­کردم.» · محیط خانوادگی سید احمد وضعیت محیط خانوادگی که احمد در آن رشد کرد. عجیب است . بر خلاف فرهنگ حاکم بر بیشتر خانواده­های مذهبی که فرمان­روایی مقتدرانه پدر در آنها حاکم است و حرف آخر. تحمیل و اجبار والدین بر انجام کارهای شخصی است. در منزل امام چنین خبری نیست .برخوردهای تربیتی امام بر اساس دستورات شرع ، بر اساس شخصیت دادن به فرزند و آزادی عمل به او است. محیط خانه سرشار از محبت ، سادگی و مسئولیت­پذیری است. البته واضح است که سایه بلند هدایت پدری چون امام و پرتو نورانی و پرجاذبه مربی­ای چون خمینی ،چنان بر روح و جان فرزندان نفوذ دارد که درمحضر او توان خطایی نیست. این همان تسلیم شدن آگاهانه و مقدسی است که در مکتب تربیتی اسلام گفته شده است . هیولاها یکی پس از دیگری وارد درهای مربوط به خود می شدند.

[[page 4]]

انتهای پیام /*