
....ساده باشیم
در این روزها که رفته رفته به آغاز سال نو نزدیک میشویم ، هر کسی در فکر تغییر در احوال و اخلاق خود نیز هست. «ساده زیستی» یکی از زیبندهترین صفتهایی است که ما میتوانیم در حد توان ، آنرا در اخلاق و رفتار خود ایجاد کنیم .
· فرش نو
یکی از کسانی که به منزل امام رفت و آمد میکرد، تعریف میکند: داخل یکی از اتاقهای منزل امام فرشی 6 یا 12 متری قدیمی وجود داشت. روزی یکی از اهالی منزل فرش را شسته بود و روی پشتبام پهن کرده بود . پس از خشک شدن ، هنگامی که میخواستیم فرش را پایین بیاوریم ، وسط آن پاره شد . همسر امام که این وضع را دید، خطاب به امام گفت : آقا اجازه میدهید این فرش را بفروشیم و یک فرش نو بخریم ؟ امام با همه احترامی که برای خانم قایل بودند ؛ جواب منفی دادند و سفارش کردند که با یک جوالدوز، وسط فرش را بدوزیم . ما این کار را انجام دادیم و فرش را در منزل پهن کردیم .
· خوشحسابی امام
مشکلات زندگی خصوصی برای امام مطرح نبود. امام بیشتر اوقات در قم با نسیه زندگی میکردند. شیخ محمد بقال که در انتهای کوچه ارگ بقالی داشت ، یکی از طلبکاران امام بود و طلبکار دیگر ، حاج عباس ساوهای بود که در خیابان ارم زندگی میکرد. اما امام بیاندازه خوشحساب بودند . مثلاً یک بار شیخ محمد بقال ، یک حلب روغن را فراموش کرده بود که در حساب امام بنویسد . امام یادآوری کردند . امام در این مورد حواسجمعی داشتند و بسیار حساس بودند. اگر میشنیدند که یک نفر بدحساب است ، از او بدشان میآمد.
· آب خوردن نباشد
مشهدی اکبر در منزل امام به درختها و گلها رسیدگی میکرد . او تعریف میکند: یک روز داشتم به باغچه آب میدادم . امام به من گفتند : این آب خوردن نباشد ، گفتم : نه آقاجان این آبی است که از چاه میآید. گفتند : آب چاهی نباشد که مردم از آن استفاده میکنند. گفتم نخیر آقا آب چاهی است که مخصوص همین جا است و برای درختان همین جا کندهاند. روز دیگر آمدند و گفتند : حاجی خیلی از این آب استفاده میکنی!
منهم با تو همدردم سالی!!
مثل اینکه صدای بو می آد!
[[page 5]]
انتهای پیام /*