
لباسهای یک جورشان یاد نظم و انضباط میافتم.
چرا فکر میکنی ارتشیها آدمهای منظمی هستند؟
-کار آنها خیلی حساس است و کوچکترین بینظمی و بیبرنامگی در کارشان میتواند برای کل کشور خیلی گران تمام شود. آنها مجبورند منظم باشند.
دوست داری یک ارتشی شوی؟
-نه، میترسم جایی که لازم باشد نتوانم به اندازهای که لازم است مثل آنها شجاع و منظم باشم.
پدر متین، که دانشآموز کلاس اول راهنمایی است، یک ارتشی است. وقتی درباره پدرش از او میپرسم بادی در غبغبش میاندازد و با افتخار تمام از پدرش صحبت میکند:
پدرم، سروان نیروی هوایی است. وقتی من به دنیا نیامده بودم، پدرمومادرم دردوران جنگ، پنج سال در پایگاه هوایی دزفول زندگی کردهاند. پدرم آنجا مأمور بود.»
نظرت راجع به کار پدرت چیست؟
-پدرم را خیلی دوست دارم. او خیلی شجاع است.
از خاطراتش در جنگ که میگوید میبینم خیلی کار او
و دوستانش سخت بوده. من فکر نکنم هیچ وقت
بتوانم مثل او نترس و بیباک باشم.
پدرت درخانه چه جورآدمی است؟ آدم خشنی است. نه؟
-پدرم خیلی آدم مهربانی است.
هم مهربان است و هم منظم و دقیق.
از بچگی طوری مرا تربیت کردهاند
که من هم منظم با رآمدهام. آدم
با جذبهای است و جدی اما خشن
نیست. اتفاقاً با حوصله است و بعضی وقتها که
مشکلی برای من پیش میآید، مدتها وقت میگذارد
و مرا راهنمایی میکند.
تاوقتیارتشهست ما میتوانیمباتکیه برآن احساس آرامش داشته باشیم وسعی کنیم برای اینکه در زندگی آدمهای موفقی باشیم، اخلاقمان مانند ارتشیها باشد، منظم، شجاع ودقیق!
مادر به همراه کودک فرار میکند.
[[page 15]]
انتهای پیام /*