
وضعیت اورژانسی منوچهرخان
قسمت سوم
امیر محمد لاجورد
در شماره قبل دیدید که با چه زحمتی بابا و مامان رو راضی کردم تا منوچهرخان رو پیش دکتر ببریم. حالا راهی بودیم. مامان
گاهی غر میزد . البته بیشتر از گاهی. اما مهم این بود که بالاخره منوچهرخان رو به دامپزشکی میرساندیم.
من این کار رو نه برای
منوچهرخان ، بلکه برای
دل دختر گلم کردم.
الان هم مشکلی نیست
خیلی راحت میریم تو و
میگیم منوچرخان رو
یه معاینهای بکن.»
مامان:«خیلی لوسی.»
مامان :«آقا،بعضی
وقتها کارهایی
میکنی که واقعاً
حیران میمانم.
آخه این چه کاریه؟
الان بریم چی بگیم؟
بابا:« خودم هم
میدانم، اما ....
بابا:«گویا پای این حیوون زبان بسته
در رفته. آوردیمش خدمت تان.»
خانم منشی :«کار خیلی خوبی کردین.
حالا کو؟ تو ماشین. بریید بیارینش.»
بابا:«خیر، همین جاست. تو شیشه
گذاشتیماش. فاطمه ، منوچهرخان رو
بده خدمت خانم ... ببخشدها، اینه.»
منشی :«دوربین مخفیه؟ یا سرکاریه؟»
بابا:«چه فرمایشی میفرمایید خانم
لطف کنین یه معاینهای ، پمادی،
آمپولی، درمانی ، چیزی...»
منشی:«دکتر مورچه ها رو ویزیت
نمیکنن. یعنی راستی راستی شماها
این جا اومدین و اینو با خودتان....»
فاطمه:«اینو نه، اسمش منوچهرخانه.»
بابا:«حالا برای دل این دختر ...»
بابا هرچی گفت فایده نکرد. خانم منشی اصلاً اجازه نداد تا منوچهرخان رو به دکتر نشان بدیم. مامان هم که لام تا کام حرف ...
راسکال عنوان یکی از جدیدترین تانکهایی است که رژیم اشغالگر قدس آنرا ساخته است. راسکال،
4 نفر خدمه، 19500 کیلوگرم وزن، مجهز به توپ 155 میلیمتری هویتزر، حداکثر سرعت 50
کیلومتر در ساعت و با موتور دیزل کار میکند.
[[page 10]]
انتهای پیام /*