
وقتی شب موقع شام خوردن، لقمه توی دهانم را قورت دادم و به آرامی گفتم: «مامان آذر، مامان من
نیست.» مامان و بابا با تعجب به هم نگاه کردند و دیگر غذا نخوردند. منم سرم را انداختم پایین و با قاشق و
بشقابم بازی کردم و داغ شدم و بقیه غذایم را نخوردم و به اتاقم رفتم و پشت سرم حرفهای مامان و بابا
را هم نشنیدم.
وقتی توی خوابم به خانمی که دستم را گرفته بود و به چشمهایم نگاه میکرد، گفتم: «مامان آذر، مامان
من نیست.» خندید و مرا بوسید و گفت: «مامان آذر، مامان تو هست. فهمیدی؟» من سرم را تکان دادم و
او مرا محکم بغل کرد و مثل مامانبزرگ گریه کرد و گفت: «تو دیگه نباید این حرف رو بزنی.» صبح که بیدار
شدم، تند رفتم پیش مامان و بابا و داد زدم: «مامان آذر، مامان من هست.»
ADGZ عنوان خودروی زرهی دیگری بود که اتریشیها در سال 1937 آنرا ساختند. اسلحه خود کار کانن،
موتور 6 سیلندر دایملر و حداکثر سرعت در جاده، 70 کیلومتر در ساعت از دیگر خصوصیات این خودروی
زرهی بود.
[[page 9]]
انتهای پیام /*