
یک خاطره ، هزار پند
زمانی که امام در جماران ساکن بودند، روزی یکی از مسئولین مملکتی برای انجام
کارهایی که برعهده او گذاشته شده بود، خدمت امام رسیدند. همراه او پدر پیر آن
مسئول مملکتی نیز دید میشد. پس از اینکه او از خدمت امام بازگشت، گفت: وقتی
میخواستم به حضور امام برسم من جلو افتاده بودم و پدرم نیز به دنبال من میآمد.
امام این صحنه را دید و نگاهی به من کرد و گفت: این آقا پدر شما هستند؟ عرض
کردم: بله. فرمودند: پس چرا جلوی او راه افتادی و وارد شدی؟
آری امام با آن همه مشغله و نظارتی که بر امور مختلف جامعه انقلابی داشتند،
همچنان از یک مسئله اخلاقی غافل نبودند و تذکر آن را لازم میدانستند.
نام خودرو: زلدا
نام کشور سازنده: رژیم اشغالگر قدس
تعداد خدمه: 2 تا 11 نفر
وزن: 12000 کیلوگرم
اسلحه : مسلسل MG
موتور: دیزلی دیترویت - 6 سیلندر
حداکثر سرعت: 61 کیلومتر در ساعت
[[page 5]]
انتهای پیام /*