
-باعث افتخار من است.
آن زمستان بوتۀ خار از تمام تخمها مراقبت کرد. هنگام برف و
باران آنها را میان برگهای خود پنهان کرد و هیچ حیوانی هم جرات
نمیکرد به او نزدیک شود.
بهار آمد و هو ا گرمتر شد. تخمها به کرم ابریشم تبدیل شدند و
بعد پیله بستند. سرانجام بعد از آن همه انتظار، در وسط تابستان، از
هر پیلهای پروانۀ زیبایی بیرون آمد.
بوتۀ خار شگفتزده شده بود.
یکی از پروانهها، بالهای زیبای خود را باز کرد، تا زیر آفتاب خشک
شود و گفت:
-خیلی گرسنهام.
بوتۀ خار پرسید:
-غذا چه میخوری؟
پروانه آرام بال خود را تکان داد. بال باشکوه او سرخ رنگ بود و
خطوط زیبایی در آن نقش بسته بود. روی هربال دو دایرۀ بزرگ به
رنگهای آبی و سفید و زرد و سیاه دیده میشد. پروانه گفت:
-شکوفۀ خوشمزۀ درخت افرا!
کمی دورتر شکوفههای بنفش زیبایی به چشم میخورد. پروانه به
سمت نزدیکترینشان پرواز کرد. بوتۀ خار او را نگاه کرد و بعد به
برگهای کهنه و سادۀ خود چشم دوخت. برگهای او در مقایسه با
پروانه بسیار زشت به نظر میرسیدند. او غمگین شد. پروانه متوجه
شد. جلو آمد و گفت:
-متشکرم که تمام زمستان از من مراقبت کردی. به نظر من
برگهای تو قویترین و امنترین برگهای دنیا هستند.
بوتۀ خار لبخندی زد و ازخجالت سرش را پایین انداخت. دیگر
غمگین نبود. پرسید:
-اسم تو چیست؟
پروانه نشست تا غذا بخورد. گفت:
-من پروانۀ طاووسی هستم.
مزرعهدار به خرگوش و حلزون نگاه کرد و از آن روز به بعد،
بوتۀ خار در فصل زمستان از تخمهای پروانۀ طاووسی مراقبت کرد.
تجهیزات پشتیبانی تاکتیکی
نام خودرو: سائورر
نام کشور سازنده: اتریش
تعداد خدمه: 5 نفر
وزن: 6400 کیلوگرم
نوع اسلحه: ندارد
موتور: سائورر 4 سیلندر
حداکثر سرعت: 60 کیلومتر در ساعت
[[page 9]]
انتهای پیام /*