فصل چهارم: مبانی اندیشه اسلامی

علما و مراجع اسلامی

کد : 113769 | تاریخ : 13/06/1395

وحدت علما،‎ ‎موجب شکست‎ ‎مخالفان

‏اینجانب دست اخلاص خود را به سوی جمیع مسلمین، خصوصاً علمای‏‎ ‎‏اعلام و مراجع عظام ـ اطال الله بقائَهم ـ دراز کرده، و از عموم طبقات برای‏‎ ‎
‎[[page 152]]‎

‏صیانت احکام اسلام و استقلال ممالک اسلامی استمداد می کنم. و‏‎ ‎‏اطمینان دارم با وحدت کلمۀ مسلمین، سیَّما علمای اعلام، صفوف‏‎ ‎‏اجانب و مخالفین درهم شکسته، و هیچ گاه به فکر تجاوز به ممالک‏‎ ‎‏اسلامی نخواهند افتاد.(290)‏

‏ ‏

23 / 1 / 42

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

علما، حافظ ممالک‎ ‎اسلامی

‏علاقۀ علمای اسلام به ممالک و قوانین اسلامی علاقۀ الهی ناگسستنی‏‎ ‎‏است. ما از جانب خدای تعالی مامور حفظ ممالک اسلامی و استقلال‏‎ ‎‏آنها هستیم و ترک نصیحت و سکوت ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ در مقابل خطرهایی که‏‎ ‎‏پیش بینی می شود برای اسلام و استقلال مملکت جرم می دانیم؛ گناه‏‎ ‎‏بزرگ می دانیم؛ استقبال از مرگ سیاه می دانیم.(291)‏

15 / 3 / 43

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

علما، مدافع اسلام

‏در این عصر که مع الاسف اجانب با سرعت و شدت پایگاههای تبلیغی و‏‎ ‎‏غیرتبلیغی را در ممالک اسلامی مستقر و محکم می نمایند و با تبلیغات‏‎ ‎‏ضد انسانی به دست مطبوعات و غیر آن، احکام مترقی اسلام را در انظار‏‎ ‎‏برخلاف واقع معرفی می کنند و حوزه های علمیه و دینیه را که یگانه‏‎ ‎‏پایگاه حفظ عظمت اسلام و استقلال ممالک اسلامی است و تنها سد‏‎ ‎‏جلوگیری از تجاوز اجانب است در تحت فشار همه جانبه قرار داده اند،‏‎ ‎‏وظیفۀ علمای اعلام و مبلغین عظام و افاضل گرام است که در کمال‏‎ ‎‏پایداری و استقامت، از اسلام و حوزه های دینی دفاع فرمایند و با‏‎ ‎‏تبلیغات خود اسلام را به آن نحو که هست معرفی فرمایند.(292)‏


‎[[page 153]]‎

اعلام جرایم‎ ‎اسرائیل توسط‎ ‎علما

‏وظیفۀ علمای اعلام و مبلّغین است که جرایم اسرائیل را در مساجد و‏‎ ‎‏محافل دینی به مردم گوشزد کنند. علمای اعلام و ملت شریف ایران‏‎ ‎‏نباید در این امر ساکت باشند؛ و لازم است از هر طریق ممکن شاه را وادار‏‎ ‎‏کنند که در صف مسلمانان قرار گیرد.(293)‏

22 / 7 / 52

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

کنار گذاشتن علما‎ ‎از صحنۀ اجتماع

‏شما می بینید که از اول یک جریانی در کار بوده که شماها را از ملت‏‎ ‎‏منعزل کند و لااقل، شماها را نگذارند در جاهایی که یک ارگان اجرایی یا‏‎ ‎‏تقنینی یا اینها باشد؛ همان چیزی که در غرب نسبت به کلیسا می گفتند:‏‎ ‎‏کلیسا برای خودش علی حده برود و مسائل ناسوت و لاهوت بگوید و‏‎ ‎‏مملکت را بدهند ما اداره اش بکنیم. ‏‏[‏‏در‏‏]‏‏ ایران هم همان معنا را تعقیب‏‎ ‎‏کرده بودند. شیاطینی که مطالعه کردند در همۀ مسائل ملتها و این را‏‎ ‎‏یافتند که اگر قشر روحانی وارد بشود در صحنۀ سیاست، با داشتن‏‎ ‎‏پشتوانۀ عظیمی از ملتها، کلاه آنها پس معرکه است. باید چه بکنند؟ باید‏‎ ‎‏به طور عموم، این مطلب را القا بکنند که اهل علم را به سیاست چه کار؟‏‎ ‎‏اهل علم فقط وظیفه اش این است که عبایش را سرش بکشد و اول ظهر‏‎ ‎‏برود نمازش را بخواند و بعد هم برود منبر چند تا مساله بگوید؛ نه‏‎ ‎‏مسائلی که مربوط به سیاست و مربوط به گرفتاریهای ملت است، همان‏‎ ‎‏مسائلی که دیدید، متعارف بود می گفتند و تقریباً اکثر ابواب فقه کنار‏‎ ‎‏گذاشته شده بود عملاً. تو کتابها نوشته شده بود و کنار گذاشته شده بود و‏‎ ‎‏اکثر آیات قرآن هم کنار گذاشته شده بود. قرآن را می خواندیم و‏‎ ‎‏می بوسیدیم و می گذاشتیمش کنار. آیاتی که مربوط به جامعه بود، آیاتی‏‎ ‎‏که مربوط به سیاست بود، آیاتی که مربوط به جنگ بود، آیات زیادی که‏‎ ‎‏اکثر آیات مربوط به این مسائل است، اینها را منسی کرده بودیم؛ یعنی،‏‎ ‎
‎[[page 154]]‎

‏ما را وادار کرده بودند که منسی باشد.‏

‏     شان بزرگ اهل علم این بود که این آقا نمی فهمد سیاست را! اگر یک‏‎ ‎‏آقایی اصلاً عقلش نرسید به اینکه سیاست چیست، این بزرگوار بود‏‎ ‎‏خیلی؛ آقایی است که دخالت در امور نمی کند، قربانش بروم، چه آقای‏‎ ‎‏خوبی، ظهر می آید نمازش را می خواند و می رود توی خانه اش‏‎ ‎‏می نشیند! و به ما این مطلب را تحمیل کرده بودند. این شیاطینی که‏‎ ‎‏می خواستند این جمعیت را کنار بگذارند، به ما همه تحمیل کرده بودند‏‎ ‎‏این مطلب را که اگر یک آقایی ـ فرض کنید که ـ عقیده اش این بود که باید‏‎ ‎‏وارد بشود در سیاست و در گرفتاری ملت، می گفتند: این آقا سیاسی‏‎ ‎‏است! همین که می گفتند «سیاسی»، این دیگر باید برود، از جامعه باید‏‎ ‎‏جدا بشود.(294)‏

10 / 4 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

دعوت از دولتها به‎ ‎تفاهم با ملتها

‏علمای‏‎ ‎‏اعلام و خطبای‏‎ ‎‏محترم کشورهای اسلامی دولتها را دعوت کنند‏‎ ‎‏که از وابستگی به قدرتهای بزرگ خارجی خود را رها کنند و با ملت خود‏‎ ‎‏تفاهم کنند؛ در این صورت پیروزی را در آغوش خواهند کشید. و نیز‏‎ ‎‏ملتها را دعوت به وحدت کنند؛ و از نژادپرستی که مخالف دستور اسلام‏‎ ‎‏است بپرهیزند؛ و با برادران ایمانی خود در هر کشوری و با هر نژادی که‏‎ ‎‏هستند دست برادری دهند که اسلام بزرگ آنان را برادر خوانده. و اگر این‏‎ ‎‏برادری ایمانی با همت دولتها و ملتها و با تایید خداوند متعال روزی‏‎ ‎‏تحقق یابد، خواهید دید که بزرگترین قدرت جهان را مسلمین تشکیل‏‎ ‎‏می دهند. به امید روزی که با خواست پروردگار عالم این برادری و برابری‏‎ ‎‏حاصل شود.(295)‏

15 / 3 / 68


‎[[page 155]]‎

‏ ‏

‏ ‏

‎ ‎

‎[[page 156]]‎

انتهای پیام /*