مجله کودک 195 صفحه 18

کد : 114093 | تاریخ : 13/05/1384

قصه های قهرمانی ملاقات بر سر چاه قسمت سوم محمد علی دهقانی در این وقت سپاه مکه به جنب و جوش در آمد و آماده جنگ با سپاه مدینه شد. اولین کسی که قصد رفتن به میدان کرد عتبه بود . که به جهت صفت بدی که ابوجهل به او داده بود ، از خشم به خودش می پیچید و می خواست هر چه زودتر به همه ثابت کند که نه تنها ترسو نیست ، بلکه از همه شجاعتر است . عتبه، زره پوشیده و کلاه خودی خواست تا به سر بگذارد.اما چون سرش خیلی بزرگ بود ، در تمام لشگر مشترکین کلاه خودی که به درد او بخورد. پیدا نشد ! ناچار به جای کلاه خود ، دستار بزرگی پیدا کرد و به دور سرش پیچید و راهی شد . عتبه ، موقع رفتن ، برادرش «شبیه » و پسرش «ولید» را هم صدا زد و به آنها دستور داد تا با او هرماه شوند. این سه نفر سوار بر اسب های خود شدند وبه وسط میدان تاختند وخود را مقابل سپاه مسلمانان رساندند. در آنجا لحظه ای ایستادند و رجز خواندند و مبارز طلبیدند . سپاه اسلام هم برای پاسخ به این رجزها در جنب و جوش افتاد و سه نفر از انصار مدینه خودشان را برای جنگ آماده کردند و نام اسب: پونی ایسلند ویژگی های کلی : اسبی آرام که به تیمار و مراقبت های خاصی نیز محتاج نیست. زندگی مستقل و بدون ارتباط با انسان را هم می پذیرد. رنگ : ترکیبی از رنگ های معمول اسب ها را دارد. ( قهوه ای ، سیاه بلوطی، ...) موارد استفاده : کار در مزرعه

[[page 18]]

انتهای پیام /*