مقصد اول امور عامّه

اقسام سه گانه قضایا

فریده اول وجود و عدم / غرر فی بیان مَناط الصدق فی القضیة

کد : 114377 | تاریخ : 13/06/1395

اقسام سه گانۀ قضایا

‏توضیح مطلب اینکه قضایا بر سه قسم است:‏

‏اول: آنکه صرف المفهوم را دیده و بر آن با قطع نظر از چیزهای دیگر حکم‏‎ ‎‏نموده و خلاصه آنکه حاقّ حقیقت ملاحظه گردد. این است که حکم می شود:‏‎ ‎‏«الماهیة من حیث هی هی لیست الاّ هی» مانند «الانسان نوعٌ» که طبیعت انسانی من‏‎ ‎‏حیث هی مفهومٌ و ماهیةٌ ملاحظه گردیده است، البته ماهیت با قطع نظر از وجود و‏‎ ‎‏عدم لحاظ می شود. این قسم را قضیۀ ذهنیه گویند و مناط صدق آن توضیح داده‏‎ ‎‏خواهد شد.‏

‏دوم: آنکه مفهوم دیده شود نه من حیث هو مفهوم، و ماهیت ملاحظه شود نه من‏‎ ‎‏حیث هی ماهیة، بلکه ازحیث اینکه مرآت افراد وتصور اجمالی آنهاست کلّما‏‎ ‎‏حَصَلت، اعم از اینکه فعلاً وجود داشته باشند یا در آینده وجود یابند. خلاصه مرآت‏‎ ‎‏چیزهایی باشد که اگر وجود پیدا کردند حکم شامل آنها می شود. چون افراد کلی‏
‎[[page 16]]‎‏بشرط الوجود غیر متناهی است و محال است غیر متناهی در تصور بگنجد، لذا این‏‎ ‎‏کثرت را با جهت وحدتی دیده و حکم می کند که «الانسان ضاحکٌ» یعنی من بر‏‎ ‎‏طبیعت حکم می کنم، منتها این طبیعت و مفهوم، لباس وجود که پوشید حکم بر او بار‏‎ ‎‏می شود. انسانهای متعدد را از قبیل زید و عمرو و بکر با یک جهت وحدت دیده و به‏‎ ‎‏روی جهت وحدت حکم می نماید و چون کثرت را به طور تفصیل نمی توان دید،‏‎ ‎‏جهتی که مرآت آنهاست و اجمالاً آنها را می رساند ملاحظه کرده و به طفیل آنها‏‎ ‎‏موضوع حکم قرار داده است. و این کلی و مفهوم بجامعیته در خارج نیست، مانند این‏‎ ‎‏فرش که هر کسی حصّه ای از آن را به آغوش بکشد. چنانکه رجل همدانی‏‎[1]‎‏ گفته‏‎ ‎‏است که طبیعت بحت، در خارج موجود و هر فردی حاشیه نشین آن می باشد.‏‎[2]‎‏ این‏‎ ‎‏مقاله غلط است و شیخ الرئیس رساله ای بر رد آن نگاشته است.‏‎[3]‎

‏سوم: آنکه در قضیه، افراد خارجی موجود بالفعل ملاحظه شده و بر روی خود‏‎ ‎‏این موضوع موجود عینی و خارجی حکم آورده شود، مانند: «هلکت مواشی‏‎ ‎‏البلد و انهزم عساکر السلطان» که حکم بر روی خود افرادی که بالفعل موجودند‏


[[page 17]]

‏رفته و ذوات خارجیۀ عینیه، ملحوظ می باشد.‏

‏مناط صدق در قسم اخیر که به قضیۀ خارجیه موسوم است، این است که نسبت و‏‎ ‎‏حکم با خارج مطابقت نماید. مثلاً اگر هلاکت مواشی در خارج محقق است قضیه‏‎ ‎‏صادق، و الاّ کاذب است.‏

‏و همچنین در قسم دوم، یعنی قضیۀ حقیقیه ـ که در تمام علوم از آن گفتگو‏‎ ‎‏می شود ـ صدق، عبارت است ازمطابقت حکم ونسبت باافراد خارجیۀ موجوده و افراد‏‎ ‎‏خارجیه کلّما وُجدت، به طوری که اگر گفته شود «الانسان ضاحک» و بعدها فردی‏‎ ‎‏لاضاحک موجود شود قضیه کاذبه است.‏

‏و اما صدق قضیۀ ذهنیه، عبارت از مطابقت نمودن حکم با نفس الامر است و‏‎ ‎‏معنای نفس الامر توضیح داده می شود.‏

‏ولکن می توان صدق در همۀ قضایا را به تطابق با خارج برگرداند، منتها باید معنای‏‎ ‎‏خارج را توسعه داد به این صورت که «خارج کلّ شی ء بحسبه». بنابراین آنچه در ذهن‏‎ ‎‏است خارجیت آن به ذهن و آنچه در خارج و عین است و در عالمِ وراء عالم ذهن‏‎ ‎‏موجود است، خارجیت آن به اوست.‏

‏یا اینکه معنای نفس الامر را توسعه داده و بگوییم: صدق قضایا عبارت است از‏‎ ‎‏مطابقت نسبت و حکم در وعاء مربوط به خود، که در حاقّ حقیقت خود در آن قرار‏‎ ‎‏گرفته است. بنابراین نفس الامر موجودات عینیه، خارج و نفس الامر موجودات‏‎ ‎‏ذهنیه، ذهن است.‏

‎[[page 18]]‎

  • )) رجل همدانی، همان طور که از اسم وی برمی آید شخصی غیرمعروف و ناشناس است که تنها در رساله ای که به شیخ الرئیس بوعلی سینا منسوب است و در حقیقت نامه ای به علمای بغداد می باشد، از وی یاد شده است.     در این نامه چنین آمده: «در شهر همدان با مردی که در ظاهر استادی بزرگ، خوش سیما، ماهر در علوم عقلی و نقلی بود، مصادف شدم و با او انس گرفته و همجواری وی را غنیمت شمردم. تا آنکه بعد از مجالست با او معلوم شد که در علوم مختلف نظریات غریبی که با آراء علما و دانشمندان، در منطق و طبیعیات و الهیات، مخالف است عرضه کرده و تمام آنها را مورد اجماع و اتفاق و منکر آنها را منکر بداهت می داند.» شیخ الرئیس در این رساله نظریات وی را، که به گفتۀ او از علمای بغداد فرا گرفته، نقل و نقد کرده است.     رجوع کنید به: رسالة بعض الافاضل الی علماء مدینة السلام، در مجموعه رسائل ابن سینا، ص 463.
  • )) رجوع کنید به: اسفار، ج 1، ص 273؛ شرح منظومه، بخش حکمت، ص 99.
  • )) رسالۀ شیخ الرئیس در رد رجل همدانی به نام رسالة بعض الافاضل الی علماء مدینة السلام که در ضمن کتاب الرسائل آمده است.

انتهای پیام /*