حرکت در جوهر
مقدمۀ دیگر اینکه: چنانچه مشهور به حرکت در کمّ و لون و طعم قائلند در خود جوهر هم حرکت است.
توضیح آنکه: حقیقت بعضی از اشیاء در عالم حرکت است؛ به این معنی که نحوۀ وجود عین حرکت است، مثلاً سیر کبوتر از این دیوار به آن دیوار به انتقال آن از نقطه ای به نقطۀ دیگر است به طوری که جزء اول منعدم و جزء ثانی موجود گشته و
[[page 102]]انعدام جزء اول از معدّات جزء ثانی است به گونه ای که تخلّل سکون در بین نبوده والاّ توالی آنات و آنیات لازم می آید.
والحاصل: چنانچه سیب در طعم و لون و کمّ در حرکت است به اینکه در ایام بچگی مزۀ مخصوصی و رنگ سبزی و حجم کوچکی داشته، کم کم از ایام طفولیت حرکت کرده رو به بالا و بزرگی می گذارد، اول که وزن یک گرمی داشته در حرکت کمّی به وزن یک سیری می رسد و مزۀ تلخی که داشته در حرکت کیفی به طعم شیرینی می رسد و رنگ سبز آن در سعی و حرکت لونی، چون چهرۀ خوبرویان سرخ رو می شود و خلاصه وجودِ اصل این حرکت به انتقال و عین قدم به بالا برداشتن است، همچنین سیب در ذات و جوهریت سیبیت هم در حرکت و رو به ترقی و کمال می باشد، بلکه تمام موجودات جوهریه روز و شب در این حرکت از نقص رو به کمال در مسافرت بوده و طی منازل کمال می نمایند و اگر انسان تعمقی نماید بالوجدان این حرکت را تصدیق می نماید. مثلاً نطفه به همان حقیقت منویت باقی نمانده، بلکه ترقی نموده از مراتبی گذشته و نقص مرتبه ها را طی کرده و از حقیقتی به حقیقتی داخل شده، از علقه خارج و به مضغه داخل و از آنجا به صورت انسانی داخل گشته است. همچنین این جواهر از مرتبۀ نازله رو به مرتبۀ بالا گذاشته و از صور عناصر و جوامد و معادن و نباتات و حیوانات، عبور کرده و انسان می شوند.
[[page 103]]