مقصد اول امور عامّه

احکام سبق

فریده سوم قدم و حدوث

کد : 114418 | تاریخ : 13/06/1395

احکام سبق

‏ ‏

‏اجتماعی در سبق زمانی به نحو امتداد سیلانی نیست، بلکه آناً فآناً جزئی منعدم و‏‎ ‎‏جزئی موجود می شود.‏

‏سبق به رتبه دو قسم است: یکی طبعی که سبق بالرتبة العقلیه است و دیگری‏‎ ‎‏وضعی که سبق بالرتبة الحسیه است.‏

‏ترتیب طبیعی: مانند ترتیب بین انواع و اجناس مترتبه، مانند جسم و حیوان است،‏‎ ‎‏یعنی اگر مبدأ و نقطۀ معینه را مثلاً نوع قرار دهیم حیوان به او قریب است و سابق بر‏‎ ‎‏جسم است و بعد جسم نامی و بعد جسم مطلق، و اگر مبدأ را مثلاً جنس عالی قرار‏‎ ‎‏دهیم جسم مطلق سابق و جسم نامی لاحق است تا آخر.‏

‏و ترتیب وضعی: مانند ترتیب در مکان است، البته مکان بالذات و همچنین مکین‏‎ ‎‏بالعرض قابل اجتماع نیست و ترتیب و سابقیت و مسبوقیت و لاحقیت در اینجا به این‏‎ ‎‏نحو تصویر می شود که نقطه ای مانند کعبه را ملاحظه کرده، قریب به او را سابق و بعید‏‎ ‎‏به او را لاحق گویند، مثل امام و مأموم.‏

‏و سبق بالطبع و بالتجوهر مثل واحد و اثنین است، یعنی واحد و اثنین را می توان به‏‎ ‎‏دو گونه اعتبار و ملاحظه نمود، به یک اعتبار مثال برای سبق بالطبع و به اعتبار دیگر‏‎ ‎‏مثال برای سبق بالتجوهر است. و توضیح آن این است که: اگر ملاحظه شود که اثنین‏‎ ‎‏معلول دو واحد عددی است و هر واحدی جزء علت وجود آن است، به این اعتبار‏‎ ‎‏بین واحد و اثنین سبق بالطبع است. و اگر نفس مفهوم واحد و مفهوم اثنین که ملتئم از‏
‎[[page 140]]‎‏این مفهوم بسیط واحد است ملاحظه شود، سبق بالتجوهر است.‏

‏چنانکه در دعا اشاره به این دو معنی شده در جایی فرموده است: ‏‏«لک یا الهی‏‎ ‎‏وحدانیة العدد»‏‎[1]‎‏ و در جای دیگر فرموده است: ‏‏«سبحانک الواحد لا بالوحدانیة‏‎ ‎‏العددیة».‏‎[2]‎

‏تفصیل آن این است که: چنانکه در علم حساب قدیم می گفتند: «العدد نصف‏‎ ‎‏حاشیتیه» فلهذا خود واحد عدد حساب نمی شود. و حال آنکه مقوم تمام اعداد همین‏‎ ‎‏واحد است، برای اینکه اعداد اجتماعات واحد و واحدهاست که یک را پهلوی یک‏‎ ‎‏گذاشته، دو می شود. پس به این لحاظ که اجزاء ناقصۀ وجود اثنین، یک و یک است، و‏‎ ‎‏به این لحاظ که واحد خودش عدد نیست با اینکه قوام تمام اعداد به اوست بنابراین‏‎ ‎‏«لک یا الهی وحدانیة العدد» ‏‏یعنی تو واحدی هستی که از این اعداد نبوده و اینها اظلّه‏‎ ‎‏است. تو نوری خارج از اینها هستی با اینکه قوام این اظلّه به توست. و معنای‏‎ ‎‏«سبحانک الواحد لا بالوحدانیة العددیة» ‏‏این است که تو جزء این مرکبات نیستی‏‎ ‎‏چنانکه جزء ترکیبی اثنین واحد است. این است که گفته اند: «من قال الله ثالث ثلاثة‏‎ ‎‏فقد کفر، و شرک مع الله غیره».‏

‎[[page 141]]‎

  • )) صحیفۀ سجادیه، ص 152، دعاؤه متفزّعاً الی الله عزّوجلّ.
  • )) این عبارت را به این صورت نیافتیم رجوع کنید به: نهج البلاغه، ص 212، خطبۀ 152 و ص 269، خطبۀ 185.

انتهای پیام /*