
قسمت دوم از مجموعه داستان های فلیکس ، گربه سیاه
این داستان : نگهداری از کودکان
بچه ها ، عمو فلیکس اومده تا شمارو سرگرم کنه!
چیز های قشنگی براتون آوردم! اون چقدر مهربون تر شده !
اینو گوش کنین! به روز ((ها مفی)) و ((دا مفی)) رفتن بالای دیوار، از اون بالا افتادن روی خار ...
مافت کوچولو نشسته بود ...
اِ ، اینا کجا رفتن !!
بنگ! این داستان زندگی یه مرد شجاع درست و حسابیه!
او به نزد فرانکی می رود. فرانکی از او پول زیادی طلب می کند.
[[page 36]]
انتهای پیام /*