مقصد سوم الهیات

حمد برای غیر خدا واقع نمی‌شود

فریده دوم احکام صفات واجب / غرر فی عموم قدرته تعالی لکلّ شی‌ء خلافاً للثنویة و المعتزلة / بیان عمومیت قدرت باری تعالی‌

کد : 114755 | تاریخ : 13/06/1395

حمد برای غیر خدا واقع نمی شود

‏مثلاً در اولین آیه از قرآن شریف با یک معنای لطیفی جلوی مسلک باطل تفویض‏‎ ‎‏را گرفته است و در ابطال این مرام فرموده: ‏‏«‏اَ لْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ‏»‏‎[1]‎‏ یعنی تمام‏‎ ‎‏محامد و محمده ها برای اوست؛ زیرا چیزی از خود جمالی ندارد تا محمده برای او‏‎ ‎‏باشد. تمام جمال و تمام کمال از اوست و هیچ جمالی و کمالی به نحو استقلال از‏‎ ‎‏موجودات نیست تا بشود آنها را حمد نمود.‏

‏اگر انسان زید را حمد می کند آیا انسانیت وتحرک ارادی او را حمد می کند؟‏‎ ‎‏انسانیت وحیوانیت زید که اعتباری است. بلکه زید را ستایش می کند چون عالم است،‏‎ ‎‏ولی اگر ملاحظه کنیم علم زید که محدود است آیا انسان زید را به خاطر محدودیت‏‎ ‎‏علمش، مدح می کند؟ محدودیت که نقصان است مگر می شود از نقصان، تمجید کرد‏‎ ‎‏بلکه اگر انسان زید را تمجید می نماید چون عالم است جهت صرف علم او را در نظر‏‎ ‎‏گرفته و صرف العلم را تمجید و مدح می کند. آیا صرف العلم درعالم طبیعت امکان‏‎ ‎‏دارد؟ صرف العلم جز در حق پیدا نمی شود، پس ستایش از آنِ اوست و انسان خیال‏‎ ‎‏می کند که زید را ستایش نموده است.‏

‏و به ضرورت عقل، اصلاً محال است که کسی را ستایش نمود؛ زیرا  کسی از خود‏‎ ‎
‎[[page 333]]‎‏کمالی ندارد تا به واسطۀ آن کمال ستایش شود؛ چنانکه عبادت و سجده کردن‏‎ ‎‏برای غیر حق محال است، منتها آدم خیال می کند که برای بت سجده می کند و‏‎ ‎‏عذاب هم برای همین خیال است و الاّ تمام عبودیتها برای حق و واجب الوجود‏‎ ‎‏واقع می شود.‏

‏اگر کسی کمال داشته باشد که قائم به خود او باشد ولو خدا او را خلق کرده باشد‏‎ ‎‏ولی دیگر او را رها کرده باشد در این صورت ممکن است او را ستایش و حمد نمود.‏‎ ‎‏ولی چون چنین نیست می فرماید: ‏‏«‏بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ‏»‏‏ بنابر اینکه «بسم الله»‏‎ ‎‏در هر سوره ای مختص به همان سوره باشد، علی ما هو التحقیق. ‏‏«‏بِسْمِ اللّٰه‏»‏‏ لسان‏‎ ‎‏ذاکرین است و بس و بعد از ‏‏«‏بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ‏»‏‏ گفته می شود: ‏‏«‏اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ‎ ‎رَبِّ الْعَالَمِینَ‏»‏‏ که همۀ حمدها حقیقةً مختص به خداوند است و این سدِّ مسلک باطل‏‎ ‎‏تفویض است.‏

‏هیچ کسی را به ضرورت برهان نمی شود حقیقةً حمد کرد؛ چنانکه درقضیۀ «زید‏‎ ‎‏عالم» گفتیم. مگر کسی از خود علم دارد؟ آنچه از خود شخص است نقص است و‏‎ ‎‏صرف علم مال اوست و مدح و ستایش به خاطر صرف علم است و آن گاه که انسان در‏‎ ‎‏مقام تعریف و ستایش قرار می گیرد، آن ستایش به ضرورت عقل به واسطۀ نقص و‏‎ ‎‏حد علم نیست، این است که همه جاهل بوده و درعلم ناقص می باشند.‏

‎[[page 334]]‎

  • )) فاتحه (1): 2.

انتهای پیام /*