مقصد سوم الهیات

حیات حق تعالی و توابع آن

فریده دوم احکام صفات واجب

کد : 114757 | تاریخ : 13/06/1395

حیات حق تعالی و توابع آن

‏ ‏

‏برای اثبات صفت حیات که از اوصاف کمالیه است، برهان مخصوصی غیر برهان‏‎ ‎‏عامی که در مقام اثبات وجود و ذات اقامه شد لازم نیست، و همان برهان به تنهایی‏‎ ‎‏برای اثبات تمام اوصاف کمالیه کافی است.‏

‏در آن برهان عمومی گفته شد: آنچه از اوصاف کمال که برای حضرت حق،‏‎ ‎‏بالامکان العام ثابت باشد به نحو وجوب برای او ثابت خواهد بود و هر صفتی که برای‏‎ ‎‏شی ء بما انّه موجود ثابت باشد برای حق به نحو وجوب ثابت است، بدون اینکه تنزل‏‎ ‎‏از مرتبۀ صرافت وجود لازم آید و یا احتیاجی به تخصص باشد.‏

‏البته چنین اوصافی از کمالات وجود است و اگر برای حق، بالامکان العام ثابت‏‎ ‎‏باشد به نحو وجوب برای وی ثابت خواهد بود؛ زیرا ثبوت چیزی برای چیزی به یکی‏‎ ‎‏از سه وجه امکان و وجوب و امتناع است. ثبوت به نحو امتناع از موضوع بحث خارج‏‎ ‎‏است؛ چون ما وصفی را می گوییم که برای حق بالامکان ثابت باشد، که چنین وصفی به‏‎ ‎‏نحو وجوب برای او ثابت خواهد بود؛ زیرا ذات حق غایت تجرد و اعلی مرتبۀ تجرد‏‎ ‎‏حتی تجرد از ماهیت را داراست.‏

‏حامل امکان دو چیز است؛ چون حامل امکان یا ماهیت است و فرض این است که‏‎ ‎‏حضرت حق ماهیت ندارد، و یا استعداد است و اگر امکان، امکان استعدادی باشد‏‎ ‎‏حامل آن هیولی است و هیولی در حق نیست. پس هیچ کدام از دو قسم حامل امکان‏‎ ‎‏در حضرت حق نیست. بنابراین هر چه بالامکان العام که فقط از جانب مخالف، سلب‏
‎[[page 338]]‎‏ضرورت می نماید، برای حضرت حق ثابت باشد به نحو وجوب برای او ثابت خواهد‏‎ ‎‏بود. البته در هیچ مجردی هیولی و ماده که حامل امکان وجود چیزی است نیست، و‏‎ ‎‏در مجرد هیولی و ماده نیست تا امکان و استعداد داشته باشد، پس خلقت مجرد از‏‎ ‎‏همان آغاز وجود تام است و مجرد حالت انتظاریه ندارد.‏

‏والحاصل: حیات، صفت کمال است، البته حیات ذاتی، کمال است و اکمل از‏‎ ‎‏حیات بالعرض است. و لذا به حکم قاعدۀ عامه، وجود اقدس الهی دارای حیات ذاتی‏‎ ‎‏است.‏

‏حیات یا وصفی است که علم و قدرت از لوازم آن است و یا به مجموع علم و‏‎ ‎‏قدرت، حیات گفته می شود؛ چون حیات عبارت از درّاکیت و فعالیت است.‏

‎[[page 339]]‎

انتهای پیام /*