مقصد سوم الهیات

بررسی موجودات و تعیین صادر اول

فریده سوم افعال حقّ تعالی / غرر فی إثبات أنّ أوّل ما صدر هو العقل

کد : 114771 | تاریخ : 13/06/1395

بررسی موجودات و تعیین صادر اول

‏اینک موجودات عالم را تحت نظر قرار داده تا ببینیم کدام یک قابلیت دارد که‏‎ ‎‏صادر اول باشد.‏

‏موجودات ممکنه، یا جوهر و یا عرض می باشند. جوهر به خلاف عرض در وجود‏‎ ‎‏مستقل است و آن یا فعلیت تمام و یا قوۀ محض و یا مجتمع از فعلیت و قوه است.‏‎ ‎‏فعلیتِ حالّ در قوه در قسم اخیر، صورت جسمیه است که با همۀ صور که به ترتیب‏‎ ‎‏عبارتند از: صورت عنصریه و صورت معدنیه و صورت نباتیه و صورت حیوانیه و‏‎ ‎‏صورت انسانیه، مرکب می باشد.‏

‏صورت نباتیه و صورت حیوانیه و صورت انسانیه را ـ در کتاب نفس ـ از نفوس که‏‎ ‎‏تعلق به بدن دارند، می شمارند؛ چون اشیاء عالم از این اقسام بیرون نیستند.‏

‏اکنون باید دید که کدام یک از آنها صادر اول است.‏

‏اگر عرض صادر اول باشد باید اول جوهر صادر شود و این خلاف فرض است و‏‎ ‎‏یا لازم می آید با اینکه رتبۀ جوهر مقدم است، عرض که در رتبۀ متأخر قرار دارد، آن را‏‎ ‎‏ایجاد کند و این محال است. علاوه بر این: عرض قابل اینکه صادر اول باشد، نیست.‏

‏اگر هیولی که قوۀ محض است صادر اول باشد، تلازمی که بین هیولی و صورت در‏‎ ‎‏طبیعیات ثابت شده،‏‎[1]‎‏ باطل می شود. علاوه بر اینکه هیولایی که قوۀ محض است‏‎ ‎‏چطور می تواند مستقل باشد.‏

‏اگر صورت صادر اول باشد، تلازم بین صورت و هیولی نیز باطل می شود، با اینکه‏‎ ‎‏تلازم بین آن دو برهانی است.‏

‏اگر نفس صادر اول باشد، لازم می آید بدن که متعلق اوست قبل از او باشد‏‎ ‎‏و یا اینکه نفس متعلق خود را ایجاد کند، در صورتی که فعل نفس به واسطۀ‏‎ ‎‏متعلق است.‏


‎[[page 367]]‎‏اگر صادر اول جسم باشد، چون جسم مرکب است خلاف برهان و قاعدۀ الواحد‏‎ ‎‏لازم می آید.‏

‏پس باید صادر اول یک موجود صرف الفعلیه و بسیط الهویه باشد و انتخاب نام آن‏‎ ‎‏هم به اختیار شماست آن را به نور یا روحانیت محمدیه  ‏‏صلی الله علیه و آله وسلم‏‏ یا عقل اول یا قلم و یا‏‎ ‎‏هرچه دلت می خواهد، نامگذاری کن.‏

‏اما دلیل نقلی بر اینکه صادر اول عقل است مانند قول پیامبر  ‏‏صلی الله علیه و آله وسلم‏‏ است که: ‏‏«أوّل‏‎ ‎‏ما خلق الله العقل»‏‎[2]‎‏ و مانند قول حضرت امیر  ‏‏علیه السلام‏‏ است حین سُئل عن العالم العلوی:‏‎ ‎‏«صور عاریة عن الموادّ خالیة عن القوّة والاستعداد تجلّیٰ لها فأشرقت و طالعها‏‎ ‎‏فتلألأت ألقی فی هویتها مثاله و أظهر عنها أفعاله...»‏‎[3]‎‏ گرچه ظاهر عبارات این حدیث‏‎ ‎‏غیر از آن است.‏

‎[[page 368]]‎

  • )) شفا، بخش الهیات، ص 322ـ333؛ شرح اشارات، ج 3، ص73ـ100؛ اسفار، ج 5، ص129ـ145.
  • )) عوالی اللئالی، ج 4، ص 99، حدیث 141.
  • )) غرر الحکم و درر الکلم، ج 2، ص 417.

انتهای پیام /*