تبیین مقدمات مطلب
مقدمۀ اول اینکه: گفتیم از بسیط من جمیع الجهات، جز واحد صادر نمی شود و جهت وجودیۀ عقل اول که صادر اول است از مبدأ اعلی صادر شده است.
ذکر این مقدمه برای این است که وقتی در مقدمۀ دوم می گوییم که چون عقل اول معلول است و به حکم معلولیت از علت ناقص تر است پس عقل اول به تحلیل عقلی مرکب خواهد بود، نگویند که از مبدأ بسیط من جمیع الجهات، مرکب صادر شده است؛ لذا برای رفع این سخن می گوییم: نقص که امر عدمی است ازمبدأ صادر نشده، بلکه جهتی که به آن جهت صدور متحقق گردیده، همان جهت وجودیۀ عقل اول است.
مقدمۀ دوم این است که: به حکم معلولیت، معلول از وجود علت ناقص تر است و محال است یکی از دو چیزی که از جمیع جهات با یکدیگر مساوی می باشند، علت برای دیگری باشد، پس وجود علت از وجود معلول اقوی و وجود معلول اضعف از اوست، در نتیجه نمی تواند وجود معلول اول صرف وجود باشد تا نتواند عقل آن را تحلیل نماید و معلول اول مثل واجب تعالی نیست که غیر از وجود، چیزی از مفاهیمی
[[page 370]]که مصداق آنها غیر وجود است بر او صدق نکند.
مقدمۀ سوم این است که: تحلیل دو قسم است: تحلیل خارجی و تحلیل عقلی؛ اگر بعد از تحلیل دو جنس مختلف پیدا شود، در این صورت تحلیل، خارجی است چنانکه بعد از تجزیۀ آب، اکسیژن و ئیدروژن و بعد از تجزیۀ هوا، ازت و اکسیژن حاصل می شوند.
و اگر حاصل تحلیل در خارج چیزی جز محلَّل نباشد، چنین محلَّلی را بسیط گویند، مانند عناصر اربعه از قبیل آب و هوا بنابر عقیدۀ قدما.
[[page 371]]