بسایط خارجیه و ترکیب عقلی
بسایط خارجیه هنگامی که مورد تحلیل عقلی واقع می شوند، مرکب عقلی می گردند؛ زیرا عقل در مقام تحلیل، برای آنها یک وجود و یک نقصان و حد وجود قائل است گرچه نقص و حد و محدودیت امر وجودی نیست تا با وجود، دو شی ء مستقل و مخلوط با یکدیگر باشند.
ترکیب اعم از معنایی است که در اذهان ساده می باشد؛ اذهان ساده گمان می کنند که باید مثلاً ارده و شیره و یا انگبین و سرکه ای باشد و آنها را با هم مخلوط کنند تا مرکب حاصل شود.
اگر دو مفهوم که با یکدیگر متقابل هستند، از یک شی ء انتزاع شوند در صورتی که مصداق آنها مختلف باشد، آن شی ء را مرکب گویند به خلاف مفاهیمی که با یکدیگر متوافق می باشند و گرچه در عالم مفهومیت با یکدیگر اختلاف دارند ولیکن مصداق آنها مختلف نبوده و برای همۀ آنها بیش از یک مصداق نیست. مثل مفهوم علم و قدرت و حیات و اراده و وجود، که گرچه از نظر مفهوم با یکدیگر فرق دارند ولی محال است که در مصداق با هم تفاوت داشته باشند و مصداق علم غیر از مصداق قدرت، حیات، اراده و وجود یا برعکس باشد.
لذا از ذات باری با اینکه بسیط من جمیع الجهات است مفاهیم متعدده انتزاع
[[page 371]]می شود و عقل هر چیزی را می تواند تحلیل کند جز ذات بسیط من جمیع الجهات را که او اصلاً تحلیل نمی شود و به گونه ای صرف الوجود است و صرافت دارد که نتیجۀ تحلیل عقل، عین محلَّل است و عقل هرچه صرف الوجود را مورد تحلیل قرار دهد غیر از وجود چیزی از آن حاصل نمی شود. ولی در موجودات ممکنه اگر دو مفهوم که با یکدیگر مختلف و متقابل می باشند داشته باشیم، محال است آنچه از جهتی مصداق برای یکی از آن دو هست از همان جهت، مصداق برای دیگری هم باشد. مثل اینکه بگویند زید عالم به فقه و جاهل به موسیقی است و یا مانند اینکه در عقل اول می گویند: او موجود و ناقص است، که مفهوم موجود بر جهت وجودیه او که صادر از مبدأ است منطبق می باشد. و محال است که مفهوم ناقص هم بر همان جهت منطبق باشد، بلکه آن جهت تضییق از علت و محدودیت و حیثیت تعیّنی در او، مصداق مفهوم ناقص است به خلاف مفهوم موجود و مفهوم کامل نسبت به حضرت احدیت که مصداق موجود همان مصداق کامل است و مصداق کامل همان مصداق موجود است بلکه مصداق کامل، جهت وجود به نعت شدت و قوت و صرافت و کمال است وهرکدام از این دو مفهوم بر حضرت باری از جهت و حیثیت وجود صادق می باشند، ولی بر موجودات دیگر هر یک از دو مفهوم موجود و ناقص، از یک حیثیت صادق نیستند.
پس مفاهیمی که بر حضرت حق صادق می باشند، مانند مبدأ و ربّ و محیی و قادر و ازلی و ابدی مصداق همۀ آنها یکی است و کلٌّ الی ذاک الجمال یشیر.
و بالجمله: خداوند به همان حیثیت وجودیه که ربّ العالمین است، قادر و مبدأ و ازلی و ابدی است.
[[page 372]]