وجه تقدّم علم الهی بر علم طبیعی
اذا عرفت هذا فنقول: چون موضوع علم طبیعی، جسم طبیعی بما هو واقع فی التغیر می باشد، پس بیان حقیقت جسم و تعریف آن و بیان تألف آن از هیولی و صورت و امثال آن بر سبیل مبدأیت در علم طبیعی می باشد؛ زیرا تعریف موضوع و اجزاء موضوع از مبادی علم است و ما گرچه علم الهی را مقدم داشتیم تا وضع مطالب با طبع موافق گردد؛ چرا که آفرینش از عالم بالا شروع شده است و علم الهی، علم ما قبل الطبیعه است، و حدیث ترکب جسم از هیولی و صورت در مطاوی بحثهای علم الهی گذشت ولیکن در آنجا تفصیل نداده و بر ترکب، برهان اقامه نکردیم. لذا در اینجا احتیاج پیدا کرده ایم به اینکه از هیولی و صورت و از تألف جسم از آنها، بحث کنیم.
اگر بگویی: چرا در آنجا تفصیل ندادید تا از ذکر آن در اینجا مستغنی باشید با اینکه ذکر آن در آنجا شایسته تر بود؛ زیرا در آنجا از موجودات و اقسام آن بحث می شد؛ چون موضوع فلسفۀ اُولی وجود مطلق است و مسائل آن، تقسیم وجود به اقسام موجودات و بیان حقیقت اقسام است و صورت و هیولی و جسم از اقسام موجودات می باشند. پس تکلم از آنها در آنجا مناسب تر بود.
در جواب می گوییم: اگر آنها را در آنجا ذکر کرده بودیم، ناچار بودیم که آنها را در اینجا هم به خاطر تحقیق موضوع علم طبیعی ذکر کنیم و اگر آنها را در اینجا ذکر نمی کردیم باید ذکر آنها را به آنجا حواله می دادیم و آن موجب تحیر متعلم می شد و اگر در اینجا هم ذکر می کردیم تکرار لازم می آمد با اینکه بنای این کتاب بر اختصار است.
[[page 416]]اما چرا بحث از هیولی و صورت و جسم از مسائل علم الهی است؟ جواب اجمالی این است که آنها احوالی هستند که بر موجود عارض می شوند، بدون اینکه موجود ریاضی یا طبیعی گردد. و بالجمله: بدون اینکه برای عروض آنها تخصص استعداد پیدا کند، بلکه با آنها تخصص حاصل می شود و قبل از آنها تخصص حاصل نمی شود.
[[page 417]]