مقصد چهارم طبیعیات

علت تکثیر افلاک

فریده چهارم فلکیات

کد : 114898 | تاریخ : 13/06/1395

علت تکثیر افلاک

‏ ‏

‏دلیلی که به سوی تکثیر افلاک هادی است اختلافاتی است که در سیر کواکب رخ‏‎ ‎‏می دهد؛ زیرا هر حرکت خاصی که در کوکب دیده می شود بر وجود فلکی که کوکب‏‎ ‎‏را به آن نحو حرکت دهد دلالت دارد. پس وقتی در کوکبی چند نحو حرکت یافتیم‏‎ ‎‏ناچاریم به چند فلک قائل باشیم. مثلاً کوکب دارای اوج و حضیض است، یعنی گاهی‏‎ ‎‏از زمین دور و گاهی به زمین نزدیک است و یا مثلاً در کوکب گاهی رجعت و برگشت‏‎ ‎‏سریع به سوی ما و گاهی اقامت و یا استقامت دیده می شود؛ چنانکه هر یک از خمسۀ‏‎ ‎‏متحیره ـ یعنی غیر نیّرین (شمس و قمر) از کواکب سبعه ـ گاهی راجع و گاهی مقیم و‏‎ ‎‏گاهی مستقیم مشاهده می شوند و لذا مجبور شدیم برای آنها به تدویر قائل شده تا به‏‎ ‎‏واسطۀ آن رجوع و اقامت و استقامتی که به نظر ما می رسد تصحیح شود و همان گونه‏‎ ‎‏که قبلاً گفته شد: در حقیقت رجوع و اقامتی برای کوکب نیست، بلکه تدویر که در‏‎ ‎‏ثخن فلک است و هر دو در گردشند گاهی حرکت آن با حرکت فلک موافق می شود و‏‎ ‎‏در این صورت حرکت کوکب سریع گشته و می بینیم تند می رود و یا گمان می کنیم به‏‎ ‎‏طرف ما رجوع کرده است و گاهی دو حرکت متخالف می شود، مثل اینکه آن سطح‏‎ ‎‏فلک که به طرف ماست پایین آمده و آن سطح تدویر که به طرف ماست بالا رود، در‏‎ ‎‏این صورت به نظر ما کوکب ساکن و مقیم می آید.‏

‏و بالجمله: باید رجوع و اقامت و استقامت کوکب به این نحو تصحیح شود؛ زیرا با‏‎ ‎‏توجه به اینکه باید فعل فاعل واحد در قابل واحد علی وتیرة واحده باشد، فعل هر‏
‎[[page 561]]‎‏فلک یا فلکی علی وتیرة واحده است و رجوع و اقامت و استقامت افعال متعدده و‏‎ ‎‏حرکات مختلفه ای است که در بسیط راه ندارد.‏

‏در عالم افلاک هیچ ناسکی از عمل و رفتار خود باز نمی ایستد و از عبادت خویش‏‎ ‎‏ساکن و واقف نیست. نوع هر فلک و فلکی منحصر در فرد است و این حکم را حکیم‏‎ ‎‏ذکی که عالم است به اینکه افراد طبیعت جسمیۀ واحده در صورت تقطیع نمودن آن‏‎ ‎‏طبیعت متکثر می شوند و خرق و التیام بر فلک ممتنع است می داند.‏

‏در افلاک قسر نیست چنانچه شر نیست و همۀ آنها مظاهر سلام و برّ و خیر محض‏‎ ‎‏می باشند.‏

‏در افلاک کون و فساد به معنای تکوّن از چیزی و فساد به سوی چیزی نیست. بلی‏‎ ‎‏کون به معنای انشاء از عدم محض، و فساد به معنای فنا، در افلاک هست؛ چون خدا‏‎ ‎‏آنها را ایجاد فرموده و فانی می نماید؛ ‏‏«‏کُلُّ شَیْ ءٍ هَالِکٌ إلاَّ وَجْهَهُ‏»‏‏.‏‎[1]‎

‎[[page 562]]‎

  • )) قصص (28): 88.

انتهای پیام /*