حجت چهارم بر تجرد نفس ناطقه
به نحو شکل ثانی اقامۀ حجت کرده اند و گفته اند: قوۀ عاقلۀ بشری بر افعال غیر متناهیه قوّت دارد و هیچ شیئی از قوای جسمانیه نمی تواند بر افعال غیر متناهیه قوّت داشته باشد. پس قوۀ عاقله، جسمانی نمی باشد. بنابراین باید مجرد باشد.
اما صغرای قضیه: زیرا می بینیم انسان می تواند حکم کند به اینکه عدد یا زوج و یا فرد است و حکم، فرع تعقل طرفین است و انسان اول باید موضوع و محمول را ادراک کند، و موضوع عبارت از شی ء غیرمتناهی است، چون موضوع، ماهیة العدد نیست که جامع و اصل الطبیعه بوده باشد. زیرا اصل طبیعة العدد و اصل جامع، نه زوج و نه فرد است، پس باید موضوع، افراد وجودیۀ خارجیه باشد. البته در خارج، اعداد یا زوج و یا فرد هستند و این معنای ادراک غیر متناهی است. پس نفس بر ادراک شی ء غیر متناهی قوّت دارد.
و اما کبرای قضیه: در سابق گفته شد که همۀ اجسام باید تناهی ابعاد داشته باشند. پس در چیزی که حالّ در جسم باشد، لابد به تبع آن متناهی خواهد شد.
[[page 15]]