باب دهم در بیان معاد روحانی و حقیقت سعادت و شقاوت

اقوال طبیعیین در معاد

کد : 115126 | تاریخ : 13/06/1395

اقوال طبیعیین در معاد

‏یکی از اقوال علما در باب معاد، قول طبیعیین و آنهایی است که می گویند: شخص،‏‎ ‎‏غیر از این هیکل طبیعی و اجزاء و اعضایی که دارد، چیز دیگری ندارد، و انسان را‏‎ ‎‏عبارت از پوست و گوشت و رگ و خون و مخ و دل و کبد و کلیه و امعاء و احشاء و پیه‏‎ ‎‏و اعضا و اجزاء دیگر که از سنخ موجود طبیعی است، می دانند و می گویند: این‏‎ ‎‏مجموعه که پوسید و از بین رفت، همه چیز تمام می شود؛ چون او بیش از مجموع‏‎ ‎‏اجسام طبیعیه نیست. و لذا اینها از منکرین معاد بوده و ممکن است اصلاً  نامی از روح‏‎ ‎‏نیاورده باشند و به غیر از آنچه که در تشریح دیده می شود، به چیز دیگری اعتقاد‏‎ ‎‏نداشته باشند.‏

‏جماعت دیگری هستند که اگر نامی از روح برده باشند، مرادشان همان روحی‏‎ ‎‏است که در حقیقت بخار خون است و به غیر از آن و پایین تر از آن؛ یعنی اعضا و‏‎ ‎‏جوارح به چیز دیگری قائل نمی باشند.‏‎[2]‎‏ این طایفه هم منکر معاد بوده اند؛ چون روح‏‎ ‎‏بخاری بیشتر از بخاری که از خون متصاعد می شود نیست و تا خون سرد شد، این هم‏‎ ‎‏سرد شده و مثل انحلال اجزاء ـ گوشت و پوست ـ منحل می شود، بلکه به مجرد سرد‏
‎[[page 521]]‎‏شدن خون، این بخار خیلی زودتر منحل شده و از بین می رود.‏

‏جماعت دیگری که به روح قائل هستند، آنها هم در باب معاد طوایفی می باشند؛‏‎ ‎‏یک دسته از آنها قائلند به اینکه روح، یک جسمی بوده که با بدن مزدوج شده است و‏‎ ‎‏در مقام تعبیر همین قدر توانسته اند بگویند که مثل بو در گل و مثل دُهن در میوه جات‏‎ ‎‏دُهنیه می باشد، و این جسم روزی از بدن جدا می شود ولی بعد از جدا شدن آیا همین‏‎ ‎‏اجزاء بدن جمع شده و عین همان بدن سابق درست می شود و با آن در قیامت یکی‏‎ ‎‏می شود؟ و یا با بدن و جسمی مثل بدن سابق یکی می شود و یا در بدن مثالی داخل‏‎ ‎‏می شود؟ مورد بحث است.‏

‏این طایفه گرچه به نظر خودشان به معاد قائل هستند، ولی لازمۀ حرفی که گفته اند‏‎ ‎‏انکار معاد است.‏

‎[[page 522]]‎

  • )) رجوع کنید به: نقد المحصل، ص 379.

انتهای پیام /*