آیت اللّه‌ سید حسین بُدَلا

کناره گیری حضرت امام از فلسفه

کد : 115479 | تاریخ : 14/06/1395

کناره گیری حضرت امام از فلسفه

‏سرانجام حضرت امام از این مباحثات و مجادلات خسته شدند و فلسفه را کنار‏‎ ‎‏گذاشتند؛ به گونه ای که برخی تعبیرشان این بود که ایشان از فلسفه توبه کرده اند.‏‎ ‎‏واقعیت را خدا می داند؛ ولی آنچه مسلم است این است که ایشان دیگر فلسفه‏‎ ‎‏تدریس نکردند و حتی به سرودن اشعاری دست زدند که متضمن مخالفت ایشان با‏‎ ‎‏فلسفه و عرفان بود. این اشعار در حال حاضر در دیوان آن مرحوم، موجود است؛ از‏
‎[[page 51]]‎‏جمله می فرمایند:‏

‏ ‏

‏طومار حکیم و فیلسوف و عارف‏‎      ‎‏فریاد کنان و پای کوبان بدریم‏‎[1]‎

‏ ‏

‏و نیز ‏

‏ ‏

‏با صوفی و با عارف و درویش بجنگیم‏‎    ‎‏ پرخاشگر فلسفه و علم کلامیم‏‎[2]‎

‏ ‏

‏البته ممکن است این ابیات، تأویلات خاصی داشته باشد؛ ضمن اینکه بعید است‏‎ ‎‏منظور حضرت امام عرفان حقیقی باشد؛ شاهدش این است که در ابیات دیگری‏‎ ‎‏فرموده اند که حقیقت عرفان و مبانی آن با آنچه در عالم تصوف و عرفان دیده‏‎ ‎‏می شود و دامنه اش تنها ظواهر برخی از صوفیان یا عارفان را در برمی گیرد و راهی‏‎ ‎‏به باطن نمی یابد، متفاوت است. از سوی دیگر، امام در پیام معروف خود که به‏‎ ‎‏گورباچف دادند، رئیس جمهور شوروی سابق و پیروان مذهب کمونیست را به‏‎ ‎‏کتابهای امثال محی الدین عربی، حواله داده بودند. پس بهتر است کلاممان را‏‎ ‎‏اینگونه تصحیح کنیم که کناره گیری حضرت امام در واقع از ظواهر عرفان و‏‎ ‎‏اصطلاحات و الفاظ آن بود و نه واقعیت عرفان و فلسفه و علم کلام. اگر اینگونه با‏‎ ‎‏قضیه برخورد کنیم، خواهیم دید که نوعاً بزرگان ما در مراحل تکاملی شخصیت و‏‎ ‎‏روح خویش، به این مرحله از کناره گیری می رسند.‏‎[3]‎

*  *  *

‎ ‎

‎[[page 52]]‎

  • یکی از رباعیات حضرت امام است با عنوان «آن روز»:آن روز که ره بسوی میخانه برم    یاران همه را به دلق و مسند سپرمطومار حکیم و فیلسوف و عارف    فریاد کشان و پای کوبان بدرم     دیوان اشعار امام، ص 223، چاپ سیزدهم 1377، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی
  • این بیت در غزلی با نام «جام ازل» وجود دارد که با مطلع:مازاده عشقیم و پسر خوانده جامیم    در مستی و جانبازی دلدار تمامیم      شروع می شود و دارای هفت بیت می باشد. همان، ص 167.
  • )) هفتاد سال خاطرات آیت اللّه سیدحسین بُدَلا؛ ص 231.

انتهای پیام /*