آیت اللّه‌ عباس محفوظی

بدون اینکه امام را بشناسم محبت شان در دلم افتاد

کد : 115861 | تاریخ : 14/06/1395

بدون اینکه امام را بشناسم محبت شان در دلم افتاد

‏ما از شمال حرکت کردیم و به مدرسۀ فیضیۀ قم آمدیم. در مدرسۀ فیضیه در‏‎ ‎‏میان‏‏ ‏‏آقایانی که برای نماز حضرت آیت اللّه العظمی مرحوم خوانساری‏‎ ‎‏حاضر‏‏ ‏‏می شدند، آقای مؤمن و مؤدب و بسیار محترمی بود. بعد از سؤال‏‎ ‎‏متوجه‏‏ ‏‏شدم که ایشان حاج آقا روح اللّه خمینی هستند. ایشان می آمدند،‏‎ ‎‏درس‏‏ ‏‏می دادند و می رفتند. من بدون اینکه ایشان را بشناسم، محبتشان را در دلم‏‎ ‎‏احساس می کردم. من به درس یا به منزلشان نمی رفتم و تنها به ایشان علاقمند بودم.‏‎ ‎‏اولین نماز را وقتی پشت سر امام خمینی خواندم که آقای خوانساری تشریف‏‎ ‎‏نیاورده بودند و آقای اراکی هم نبودند. بعدها در درس خارج ایشان شرکت‏‎ ‎‏کردم.‏‎[1]‎

*  *  *

‎ ‎

‎[[page 196]]‎

  • )) پابه پای آفتاب؛ ج 4، ص 133.

انتهای پیام /*