از سال 1332 وارد درس رهبر عظیم الشأن انقلاب شدم
این جانب در سال 1332 برای تحصیل علوم دینی به قم مشرف شدم و چون
[[page 208]]ادبیات و سطح را در اصفهان به پایان رسانیده بودم، از همان اوان ورود به قم، در درس استاد بزرگوارم، رهبر عظیم الشأن انقلاب، شرکت کردم. چند ماهی نگذشته بود که اینجانب از نزدیکان ایشان محسوب شدم. جداً باید گفت که این از الطاف آشکار حق تعالی بود، زیرا آنچه می خواستم، یافتم. استاد بزرگوار ما علامۀ طباطبایی ـ رضوان اللّه تعالی علیه ـ از مرحوم آقای قاضی نقل می فرمودند: که: «اگر نصف عمر در طلب استاد بگذرد، جا دارد». اینجانب از همان سال اول ورود به قم، استادان خود را پیدا کردم. استادانی مثل رهبر عظیم الشأن و علامۀ طباطبایی ـ رضوان اللّه تعالی علیهما ـ که الحمدللّه رب العالمین، اینجانب را پذیرفتند. من به امام عرض کردم که آقا چندین ساله از نظر درسی و هم معنوی جاذبۀ شما مرا گرفته است. دیروز آمدم درس شما و اصلاً برای درس شما به قم آمدم. من تقاضایی از شما دارم که دست مرا بگیرید. ایشان تبسم فرمودند، آن تبسمهای شیرینی که هر وقت من یادم می آید جاذبۀ تبسم ایشان یک تلاطمی در من ایجاد می کند. اما چیزی نگفتند و در میان اساتید اخلاق ما، اساتید عرفان ما ایشان کتوم تر از همه بودند. از سکوت ایشان من رضایت فهمیدم، لذا رفت و آمد با ایشان شروع شد.
* * *
[[page 209]]