کتاب نکاح

اعتبار اذن ولیّ در ازدواج باکره

کد : 116035 | تاریخ : 10/10/1395

اعتبار اذن ولیّ در ازدواج باکره

[سؤال 10175]‏ ‏ ‏ 5663‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 10 ربیع الثانی 1399 ق‏

‏محضر مبارک زعیم عالی قدر آیت الله‌ العظمی الامام الخمینی دام ظله العالی‏

‏بعد از عرض سلام و تقدیم دعا، استدعا دارم جواب مسأله ذیل را مرقوم‏‎ ‎‏فرمایند:‏

‏دختری پانزده ساله بالغه و رشیده پدرش تقریباً چهار سال است که مفقود الاثر‏‎ ‎‏گردیده است و مادرش 9 سال است تقریباً مطلقه شده است آیا این دختر می تواند به‏‎ ‎‏اختیار خود و مادرش شوهر کند یا خیر؟ ظلّ عالی مستدام‏

بسمه تعالی، در صورت نیاز به شوهر می تواند شوهر کند.


‎[[page 9]]‎[سؤال 10176]‏ ‏ ‏  ‏---->‏ ‏ 769

‏9. عقد المنقطع هل یجوز علی الباکر بدون إذن أبیها دون افتضاضها وعلی تقدیر‏‎ ‎‏عدم الجواز فما حکم النکاح بمثل هذا العقد.‏

بسم الله‌ تعالی، العقد علی الباکر موقوف علی إذن أبیها بلا فرق فی ذلک بین‎ ‎الدوام والانقطاع.

[سؤال 10177]‏ ‏ ‏ 5664‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏محضر مبارک حضرت آیت الله‌ العظمی امام خمینی دام ظله العالی‏

‏دختری است بسیار مکتبی و درس خوانده، عاقله و رشیده، تمایل دارد که با‏‎ ‎‏جوانی که طلبه است و در قم زندگی می کند ازدواج نماید و متقابلاً آن طلبه هم تمایل‏‎ ‎‏دارد و از هر جهت توافق فکری و رضایت از طرفین موجود است، لکن پدر و مادر و‏‎ ‎‏قبیله دختر که ثروتمند هستند مخالفت شدید دارند و می گویند ما میل نداریم که‏‎ ‎‏دخترمان با روحانی ازدواج کند و به دختر اصرار برای ازدواج با افرادی می کنند که‏‎ ‎‏خود دختر هیچ تمایل زندگی با آن افراد را ندارد، چون اشکالات مذهبی در آن ها‏‎ ‎‏می بیند، ولی علاقه شدید دارد که با طلبه مذکور ازدواج کند، در ضمن خود دختر هم‏‎ ‎‏درس طلبگی خوانده است و تفکر دختر بر اثر برخورد با افراد مذهبی کاملاً با تفکر‏‎ ‎‏خانواده اش که بعضی از مسائل مذهبی را مراعات نمی کنند مخالف است و این خود‏‎ ‎‏باعث عذاب روحی برای آن دختر شده است، مستدعی است بفرمایید آیا این دختر‏‎ ‎‏در این صورت می تواند بدون رضایت چنین پدری که مکتبی نیست، بلکه با عقیده‏‎ ‎‏دختر مخالف است خود را به ازدواج این طلبه درآورد که آن طلبه هم رضایت کامل‏‎ ‎‏دارد یا خیر؟‏

بسمه تعالی، در ازدواج دختر باکره اذن پدر شرط است، مگر این که دختر‎ ‎میل به ازدواج داشته و پسری که خواستگار است کفو عرفی و شرعی او‎ ‎باشد و دختر بترسد که اگر با او ازدواج نکند بعداً شوهر خوبی پیدا نکند.


‎[[page 10]]‎[سؤال 10178]‏ ‏ ‏  ‏---->‏ ‏ 5909

‏2. اگر ولیّ دختر باکره ای به عللی مصرّاً به ازدواج دائم با جوانی اجازه ندهد و‏‎ ‎‏طرفین نیز به هر وسیله شده ازدواج نمایند، در صورت وقوع و اجرای صیغۀ عقد دائم‏‎ ‎‏بدون حضور و اجازه ولیّ، این ازدواج شرعاً چه صورتی خواهد داشت؟‏

بسمه تعالی، موقوف است به اجازۀ پدر یا جدّ پدری دختر.

[سؤال 10179]‏ ‏ ‏ 5665‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 18 / 12 / 1361‏

‏حضور محترم رهبر کبیر انقلاب، یاور همۀ مستضعفان و نایب بر حق مهدی (عج)‏‎ ‎‏سلام عرض می کنم، از خداوند متعال سلامتی شما و توفیق روز افزون شما را برای‏‎ ‎‏انجام مسئولیت هایتان خواهانم.‏

‏مسأله ای برای من پیش آمده که حدود شش ماه است با بسیاری افراد مشورت‏‎ ‎‏کرده ام و چون مقلد شما هستم تصمیم گرفتم با شما که می دانم مرا آن طور که صلاح و‏‎ ‎‏امر خداست راهنمایی می کنید در میان بگذارم.‏

‏من دختری هستم 18 ساله که به خاطر دستور اسلام و سنت پیامبر تصمیم به‏‎ ‎‏ازدواج گرفتم و با یکی از برادران پاسدار تفاهم کردیم و خانواده هم در ابتدای امر از‏‎ ‎‏این مسأله راضی بودند و وقتی ما به تفاهم کامل رسیدیم و بنا بر برگزاری مراسم عقد‏‎ ‎‏شد، پدرم مانع شدند و گفتند چون ایشان بنا دارند به جبهه بروند من به پسری که به‏‎ ‎‏جبهه برود و در جبهه باشد دختر نمی دهم و هرچه با ایشان صحبت شد از طریق افراد‏‎ ‎‏ذی صلاح و همچنین طرفین ازدواج، باز هم پدرم راضی نشدند و وقتی آیات قرآن و‏‎ ‎‏یا احادیث را می خواندیم که آنچه مایه خوشبختی است تقوی و ایمان فرد است و در‏‎ ‎‏صدر اسلام پیامبر به فلان کس در مورد خواستگار خوب چه گفتند و چه شد؟‏‎ ‎‏می گفتند این شرع است، یک مقدار از عرف بگویید، در حالی که پدرم فردی مذهبی‏‎ ‎‏هستند و کاملاً متوجه آیات و روایات می شدند و قبول می کردند ولی نفس ایشان،‏
‎[[page 11]]‎‏ایشان را از این کار منع می کرد، به خصوص این که من خواستگارهایی از آن طبقه ای‏‎ ‎‏که پدرم می خواستند ـ دارای خانه و ماشین و پولدار ـ داشتم و مرتب می گفتند من اول‏‎ ‎‏باید قبول کنم بعد تو و من هم قبول نمی کنم، تو حالا در احساسات به سر می بری و‏‎ ‎‏این مسائل را درک نمی کنی، من تجربه دارم. برادر پاسدارمان نیز به علت این که‏‎ ‎‏فرمانده یک قسمت از سپاه مرکز هستند (فرمانده توپخانه که نوبنیاد هست در اهواز) و‏‎ ‎‏به سبب تجربه ای که ایشان در این دو سال کسب کرده اند از نظر شرعی نمی توانند‏‎ ‎‏جبهه را ترک کنند، به خصوص در این برهه که اسلام به افراد متخصص مکتبی در‏‎ ‎‏جبهه نیاز دارد و کفویت کاملی نیز بین ما وجود دارد. برادرمان از حضرت آیت الله‌‏‎ ‎‏منتظری سؤال کردند و شرایط موجود را توضیح دادند و حضرت آیت الله‌ منتظری‏‎ ‎‏گفتند اگر ایراد، جبهه رفتن شماست شما می توانید بدون اجازه پدر دختر این عقد را‏‎ ‎‏جاری کنید و این مسأله مستقیماً از خود آیت الله‌ منتظری پرسیده شده است، ولی‏‎ ‎‏چون ما مقلد شما هستیم باز هم گفتیم مستقیماً از خود حضرت عالی سؤال کنیم.‏

‏خانواده و از جمله پدرم ایشان را پسندیده اند از نظر نجابت و ایمان و گفته اند اگر‏‎ ‎‏از جبهه بیایید ما این کار را می کنیم، من خود نیز با تحقیقات زیاد چنین مسأله ای را هر‏‎ ‎‏چند مشکلات دارد تنها به خاطر خدا قبول کرده ام، چون بالاخره ایشان و افرادی که‏‎ ‎‏خود را در مقابل خدا مسئول می دانند و در جبهه اند باید ازدواج کنند، به خصوص‏‎ ‎‏این که ایشان در اهواز هستند و آن جا خط مقدم است و اکثر دخترها و تقریباً همه‏‎ ‎‏خانواده ها به چنین امری راضی نمی شوند که دختر خود را به پاسداری که بنا دارد تا‏‎ ‎‏جنگ هست در جبهه باشد بدهند. حال با توجه به کفویتی که بین ما وجود دارد و‏‎ ‎‏استخاره هم پیش فرد معتبر کرده اند و بسیار خوب آمده، شما اجازه می دهید که بدون‏‎ ‎‏اجازه پدرم این کار را بکنم؟ وظیفه شرعی من چیست؟‏

‏به امید روزی که همۀ ما در همۀ کارها تنها رضای خدا را در نظر داشته باشیم. ‏

‏خواهشمندم حتماً بنویسید که آیا خود حضرت امام دامت برکاته جواب این نامه‏
‎[[page 12]]‎‏را مستقیماً داده اند یا دفتر ایشان. به خاطر این که حضرت آیت الله‌ منتظری که دومین‏‎ ‎‏فرد مذهبی جهان هستند، با این شرایط به ما چنین اجازه ای را داده اند و در صورتی که‏‎ ‎‏امام خودشان جواب این نامه را بدهند من به پدرم نشان خواهم داد و امکان این که‏‎ ‎‏ایشان راضی بشوند با جواب امام، خیلی زیاد است؛ چون ایشان از دوست داران امام‏‎ ‎‏هستند و احتمال نزدیک به یقین حرف امام را خواهند پذیرفت. ‏

بسمه تعالی، بدون اجازه پدر نمی توانید ازدواج کنید، بلی اگر مرد مزبور‎ ‎کفو عرفی و شرعی شما است و خوف داشته باشید که اگر با او ازدواج‎ ‎نکنید دیگر شوهر خوبی برای شما پیدا نشود پدر شما حق منع ندارد و اگر‎ ‎منع کند می توانید بی اجازه او ازدواج نمایید.

[سؤال 10180]‏ ‏ ‏ 5666‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 4 / 4 / 1361‏

‏محضر مبارک حضرت امام خمینی مدّ ظله العالی‏

‏پدر دختری مهریۀ مربوط به ازدواج دخترش با یک پسر را تعیین و به پسر پیشنهاد‏‎ ‎‏نموده است و پسر آن را پذیرفته است و در همین رابطه عقد ازدواج در غیاب پدر‏‎ ‎‏دختر جاری شده است. در این ضمن پدر دختر از اجرای عقد اطلاع نداشته است و‏‎ ‎‏حضور شخصی در جلسۀ عقد نداشته است، ولی پدر دختر در همان غیبت خود، از‏‎ ‎‏ازدواج دخترش با پسر مورد نظر (چه در زمان قبل از اجرای عقد و چه در زمان حین‏‎ ‎‏اجرای عقد و چه در زمان بعد از اجرای عقد) رضایت کامل داشته است. آیا عقد‏‎ ‎‏جاری شده صحیح است؟ ‏

‏به امید پیروزی جهانی اسلام بر کفر و استکبار جهانی‏

بسمه تعالی، حضور پدر دختر در جلسۀ عقد شرط نیست، ولی ازدواج‎ ‎دختر باکره منوط به اذن یا اجازۀ پدر است و مجرد رضایت باطنی کافی‎ ‎نیست بنابر احتیاط.


‎[[page 13]]‎[سؤال 10181]‏ ‏ ‏ 5667‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏17 سال پیش در یکی از روستاهای شهرستان میانه به دنیا آمدم. تا دو سالگی پیش‏‎ ‎‏پدر و مادرم زندگی می کردم و دو ساله بودم که به علت این که عمه ام بچه نداشت مرا به‏‎ ‎‏عنوان فرزندی قبول کرده و همراه آن ها به تهران آمده ام پیش آنان زندگی می کردم و‏‎ ‎‏هر ساله سه ماه تابستان را با عمه ام به روستا می رفتیم و سه ماه پیش خانواده ام می ماندم‏‎ ‎‏و دوباره با آن ها اول مهر می آمدیم تهران. هفت ساله بودم که به مدرسه راه پیدا کردم،‏‎ ‎‏تا کلاس سوم راهنمایی بدون هیچ مشکلی درس خواندم. اول نظری بودم که پدرم با‏‎ ‎‏مدرسه رفتنم مخالفت کرد، ولی بر اثر اصرار عمه ام من ادامه تحصیل دادم تا امسال که‏‎ ‎‏سال چهارم دبیرستان رشتۀ علوم انسانی (اقتصاد) هستم. در کلاس دوم راهنمایی‏‎ ‎‏بودم که پسر عمه ام نسبت به من علاقه پیدا کرده بود، ولی چون ابراز نمی کرد من هم‏‎ ‎‏مخالفتی و یا هیچ عکس العملی در مقابل او نداشتم، تا این که کلاس دوم اقتصاد بودم‏‎ ‎‏که یکی از خویشان به خواستگاری آمد. پسر عمه ام به خاطر این که به آن طرف جواب‏‎ ‎‏مثبت ندهم به خواستگاری آمد. پدرم بدون این که نظر ما را بپرسد به آن فرد جواب رد‏‎ ‎‏داد و به پسر عمه ام جوابی نداد که بعد از حدوداً شش ماه به او جواب مثبت دادند. در‏‎ ‎‏این مدت یک فرد متعهد و مکتبی به خواستگاری آمد، ولی پدرم بدون نظرخواهی از‏‎ ‎‏من جواب رد داد. من با اقدام پدرم خیلی مخالفت کردم که این مخالفت همراه با گریه‏‎ ‎‏و داد و بیداد بود و گاهی هم صحبت کردن و با زبان خوش حرف زدن. ولی متأسفانه‏‎ ‎‏هیچ کدام جواب نداد و علت مخالفت من با پسر عمه ام به دلایل زیر می باشد: ایشان‏‎ ‎‏مسلمان هستند ولی به رعایت ضوابط و معیارهای اسلامی مقید نیستند. مثلاً نماز‏‎ ‎‏نمی خوانند، روزه گاهی می گیرند، گاهی نه و به دلخواه موسیقی گوش می کنند، قمار‏‎ ‎‏بازی نمی کند ولی اگر جمعی بازی می کنند، نگاه می کند. فکرشان بیشتر فکر زندگی با‏‎ ‎‏رفاه بیشتر و مسائل مادی است. مطالعه کتاب های اسلامی ندارند و خیلی مسائل‏
‎[[page 14]]‎‏دیگر. البته این را هم بگویم که خود بنده قبل از انقلاب یک فردی به این شکل بودم و‏‎ ‎‏در همان مسیری که جز فساد و تباهی چیزی نداشت و بعد از انقلاب بود که نسبت به‏‎ ‎‏مسائل آگاه شدم و فهمیدم که چقدر از مسأله پرت بودیم و چقدر در زندگی اشتباه‏‎ ‎‏کردیم و سعی کردم خودم را با اسلام تطبیق دهم و ازدواج وسیله ای باشد برای رشد‏‎ ‎‏بیشتر و تکامل، به خاطر همین می خواهم با فردی ازدواج کنم که مشوقی باشد برای‏‎ ‎‏این که اسلام را بهتر و بیشتر بشناسیم و آن را در زندگی پیاده کنیم و فرزندان ما هم در‏‎ ‎‏آینده تربیت آن ها بر اساس موازین اسلام باشد و چون ایشان فاقد این ارزش ها‏‎ ‎‏می باشند نمی توانیم با هم زندگی کنیم. در ضمن هم خانواده ایشان و هم خانوادۀ من‏‎ ‎‏از خصوصیتی که برای این فرد شمردم برخوردارند و با انقلاب میانه زیاد خوبی‏‎ ‎‏ندارند. پدرم با همه مخالفت های من با ایشان صحبت کرده و حتی شیربها هم گرفته اند‏‎ ‎‏و قرار گذاشته اند تابستان که من درسم تمام شد پدرم بیاید مرا ببرد ده. آیا من می توانم‏‎ ‎‏با چنین ازدواجی مخالفت کنم و اجازه پدر تا چه حدی شرط است؟ در حالتی که‏‎ ‎‏حتی نظر من که یکی از اصول ازدواج است برای آن ها مهم نیست و اگر من مخالفت‏‎ ‎‏کردم آیا می توانم بدون اجازه پدرم کار بکنم و یا به مکان های آموزشی مثل تربیت‏‎ ‎‏معلم و یا حوزه بروم؟ چون اگر مخالفت کنم پدرم مرا به ده می برند و در آن جا من‏‎ ‎‏نمی توانم هیچ گونه فعالیتی داشته باشم و یک فردی بی ارزش خواهم شد و کسی هم‏‎ ‎‏در آن جا نیست که در زندگی به طور صحیح راهنمایی ام کند و یا به بالا بردن سطح‏‎ ‎‏آگاهی ام کمک کند. خواهش می کنم تکلیف من را از نظر شرعی روشن کرده و من را‏‎ ‎‏راهنمایی کنید.‏

بسمه تعالی، امر ازدواج دختر باکره با پدر است، ولی پدر اجازه و اختیار‎ ‎ندارد که دختر خود را به عقد کسی که کفو شرعی و عرفی وی نیست‎ ‎درآورد و یا به ازدواج کسی درآورد که آن ازدواج برای دختر مفسده داشته‎ ‎باشد، بلکه در چنین مواردی عقد در حکم فضولی و بدون اجازۀ دختر
‎[[page 15]]‎صحیح نمی شود و همچنین اگر پدر از ازدواج دختر با کفو شرعی و عرفی‎ ‎وی ممانعت کند و رضایت ندهد و با میل دختر به ازدواج، خوف آن باشد‎ ‎که خواستگار دیگری که کفو شرعی و عرفی دختر باشد پیدا نشود در این‎ ‎صورت نیز ولایت پدر ساقط است.

[سؤال 10182]‏ ‏ ‏ 5668‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏سلام علیکم، یک نفر از خواهران مسلمان مسائلی را بیان کرده اند که در زیر درج‏‎ ‎‏می گردد، خواهشمند است طبق فتوای امام خمینی(دام ظله) وظیفۀ شرعی این خواهر‏‎ ‎‏را بفرمایید.‏

‏1. این خواهر می گویند: نزدیک به ده سال پیش یک آقای روحانی از او‏‎ ‎‏خواستگاری کرد پدر و مادر این خانم به دلیل سنت های غلط مرسوم موافقت‏‎ ‎‏نکرده اند. و اکنون آن آقا با کس دیگر ازدواج کرده، ولی باز هم تصمیم بر ازدواج با این‏‎ ‎‏خواهر را دارد. و همسر کنونی آن آقا نیز به دلائلی موافق با ازدواج آن ها است. ولی‏‎ ‎‏والدین این خانم راضی به چنین کاری نمی شوند وظیفۀ شرعی این خانم چیست؟ آیا‏‎ ‎‏با این آقا ازدواج کند یا خیر؟‏

بسمه تعالی، ازدواج دختر باکره منوط به رضایت پدر است و در ازدواج با‎ ‎زوج متأهل باید مقررات دولت اسلامی مراعات شود.

‏2. پسر و یا دختری که اکنون در خانۀ پدرش زندگی می کند و خود نیز شاغل است. پدرش نیز خمس و‏‎ ‎‏زکات نمی پردازد و آن فرد نیز مجبور به زندگی با آن ها است، در این صورت حساب سال چطور است؟‏

بسمه تعالی، از اموال پدر که مورد تصرف او واقع می شود اگر یقین ندارد که خمس در آن‎ ‎است، چیزی بر او نیست، ولی در صورت یقین باید در مقدارخمس اجازه از مرجع تقلید‎ ‎بگیرد.

‏3. پسر یا دختری که شاغل می باشد و مقداری از پولش را پس انداز می کند جهت زندگی آینده اش آیا‏‎ ‎‏خمس به آن تعلق می گیرد یا خیر؟ در صورت تعلق گرفتن، حساب آن و پرداختش چگونه باید باشد؟‏
‎[[page 16]]‎‏آیا می تواند به امام جمعۀ شهر و به حساب امام پرداخت نماید یا خیر؟‏

بسمه تعالی، از درآمد کسب هرچه آخر سال زیاد بماند خمس دارد و به وکیل مسلّم الوکاله‎ ‎این جانب بپردازید.

[سؤال 10183]‏ ‏ ‏ 5669‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 23 / 6 / 1361 ‏

‏با سلام و درود فراوان بر شهیدان و رزمندگان اسلام و با آرزوی ظهور هرچه‏‎ ‎‏زودتر حضرت مهدی (عج) و پیروزی هرچه زودتر جبهه اسلام.‏

‏با عرض پوزش از این که مقداری از وقت عزیزتان را گرفته و مانع از انجام کارهای‏‎ ‎‏مهمتری شده ام، اما راهی جز این نیافتم که سؤالم را با شما که منبع مطمئنی هستید در‏‎ ‎‏میان بگذارم. دختری هستم 15 ساله که امسال اول نظری را به پایان رسانیده ام. در‏‎ ‎‏حدود 16 یا 17 سال پیش مادرم با یکی از بستگانش بالاجبار ازدواج نمود، بعد از یک‏‎ ‎‏سال از ازدواجشان من به دنیا آمدم، بعد به عللی پدر و مادرم از هم طلاق می گیرند و‏‎ ‎‏من پیش مادر می مانم و پدر هم به دنبال کار خود می رود تا این که دو سه سال بعد،‏‎ ‎‏مادرم دوباره ازدواج می کند. ناپدری من در ابتدا خیلی مهربان بود و من هم فکر‏‎ ‎‏می کردم واقعاً او پدر من می باشد و برایم نقش یک پدر واقعی را داشت. در حدود 8 یا‏‎ ‎‏9 سال داشتم که متوجه شدم محبت های ناپدری ام خالصانه نیست، و نیت سوء دارد از‏‎ ‎‏این رو به خاطر مادرم و وضع موجود با نارضایتی حاضر به ازدواج شدم همه می گفتند‏‎ ‎‏بعد از عقد علاقه پیدا می کنی اما نه تنها بعد از یک ماه بلکه بعد از پنج یا شش ماه یا‏‎ ‎‏بیشتر هم این علاقه را پیدا نکردم، بدتر از آن احساس تنفر هم پیدا کردم، من بدون‏‎ ‎‏هیچ تمایلی به عقد همسرم درآمده ام و حالا نسبت به او احساس تنفر دارم. یکی از‏‎ ‎‏دوستانم می گوید شاید عقد شما ـ چون سر عقد راضی نبودی ـ درست نباشد بهتر‏‎ ‎‏است با دفتر امام در میان بگذاری و جواب قطعی بگیری. خواهش می کنم بگویید آیا‏‎ ‎‏عقد من درست بوده یا باطل می باشد؟ اگر درست بوده من چگونه می توانم با چنین‏
‎[[page 17]]‎‏فردی ازدواج کنم و زندگی مشترکی داشته باشم؟ و در صورت درست نبودن چگونه‏‎ ‎‏می توانم به آن ها بفهمانم؟ چون آن ها اهمیتی به نظر اسلام نمی دهند. آیا درست است‏‎ ‎‏که من برای مدتی بدون اجازه از خانه بروم و جای دیگری زندگی کنم؟ چون شاید به‏‎ ‎‏نفع آن ها نیز باشد. ‏

‏خواهش می کنم به این بندۀ حقیر و بی ارزش خدا که غیر از شما کسی را نیافته تا از‏‎ ‎‏او کمک بخواهد و جواب بگیرد کمک نموده و مرا راهنمایی کنید.‏

بسمه تعالی، اگر پدر یا جدّ پدری دارید صحت عقد موقوف بر اجازه پدر‎ ‎یا جدّ پدری است و در صورت رد و عدم موافقت محکوم به بطلان است،‎ ‎ولی اگر پدر و جدّ پدری ندارید با فرض این که رضایت به عقد دادید عقد‎ ‎محکوم به صحت است و جدایی تنها با طلاق میسور است که آن هم‎ ‎اختیارش با شوهر است و بنا را بر تسلیم در قبال مقدرات و سازش با‎ ‎زندگی بگذارید، خداوند مشکلات را رفع می فرماید.

[سؤال 10184]‏ ‏ ‏  ‏---->‏ ‏ 5973

‏4. دختر بالغۀ رشیده با مردی ازدواج نموده بدون اطلاع پدرش و پدر بعد از‏‎ ‎‏اطلاع، اجازه نکرده است و پدر هم در بلد نبوده و در شهر دیگری بوده، لیکن امکان‏‎ ‎‏این که از رأی وی، زوجین با اطلاع گردند بوده است. چون حضرت امام استیذان از‏‎ ‎‏ولیّ را احتیاط دارد و مرد حاضر به طلاق نیست، آیا به این احتیاط امام، قاضی‏‎ ‎‏می تواند حکم به عدم صحت عقد نماید؛ خاصه این که پدر هم غایب بوده به نحوی که‏‎ ‎‏ذکر شد، یا چون مقلد می تواند در احتیاطات، به مجتهد دیگری رجوع کند و مرد‏‎ ‎‏می گوید رجوع می کنم ـ و خاصه در موردی که مرد، عامی هم هست که احتمال عدم‏‎ ‎‏دقت دربارۀ تقلید صحیح وی می رود و دربارۀ فروج و دماء هم احتیاط لازم است  ـ‏‎ ‎‏حکم به صحت باید کرد؟ و زن هم حال حاضر نیست با مرد زندگی کند. بفرمایید: اگر‏‎ ‎‏اصلاح ممکن نشود، وظیفۀ قاضی چیست؟ و اگر مرد گفت: من از مجتهد دیگری‏
‎[[page 18]]‎‏تقلید می کنم چه باید کرد؟ یعنی اشکال مرتفع می شود و می شود حکم به زوجیت کرد‏‎ ‎‏به مجرد گفتۀ او یا خیر؛ چون در مظان جلب نفع است؟‏

بسمه تعالی، عقد مزبور باطل است و دادگاه حق طلاق ندارد؛ ولی خود‎ ‎طرفین اگر بکارت دختر زایل شده، می توانند ثانیاً بدون اجازۀ پدر باهم‎ ‎ازدواج کنند.

[سؤال 10185]‏ ‏ ‏ 5670‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 26 / 3 / 1361‏

‏محضر حضرت امام خمینی تقاضا می شود به سؤالات زیر پاسخ دهند‏

‏1. اگر پدر دختر نسبت به ازدواج دائم دخترش رضایت داشته باشد، ولی از قرائت‏‎ ‎‏صیغۀ عقد بی اطلاع باشد و در جلسۀ عقد حاضر نباشد و برای این ازدواج دائم مهریه‏‎ ‎‏دخترش را پدر تعیین کرده باشد آیا رضایت پدر دختر برای ازدواج دائم با توجه به‏‎ ‎‏این که مهریه ازدواج دائم مذکور را نیز پدر دختر تعیین و پیشنهاد کرده باشد و پسر‏‎ ‎‏پذیرفته باشد کافی است برای صحت عقد؟ و آیا عدم اطلاع پدر از قرائت عقد و عدم‏‎ ‎‏حضور شخص پدر در جلسۀ عقد موجب ابطال عقد نمی شود؟ با توجه به این که پدر‏‎ ‎‏دختر، قبل از زمان اجرای عقد ودر زمان حین اجرای عقد و بعد از آن هم راضی به این‏‎ ‎‏ازدواج باشد آیا عقد جاری شده بدون اطلاع دختر و بدون حضور پدر دختر صحیح‏‎ ‎‏است؟ آیا مفهوم مسألۀ شمارۀ (2376) از رسالۀ حضرت امام خمینی که می گوید: «بنا‏‎ ‎‏به احتیاط واجب اجازه باید بگیرد از پدر» تأمین شده است و عقد صحیح است؟‏

بسمه تعالی، اگر پدر در وقت عقد به آن راضی بوده و یا آن که بعداً راضی‎ ‎شده و عقد را اجازه نموده عقد صحیح است. و حضور پدر در مجلس عقد‎ ‎شرط نیست.

‏2. اگر کسی قصد انشا را نداند، ولی عقد را صرفاً به قصد محرم شدن جاری نماید، آیا عقد صحیح‏‎ ‎‏است. مثلاً اگر دختر و پسری عقد را دوتایی بین خود جاری نمایند؛ به طوری که پسر قصد انشا و معنی‏‎ ‎‏هر یک از کلمات عقد را بداند، ولی دختر قصد انشا و معنی کلمات را نداند و ایجاب را به قصد این که‏
‎[[page 19]]‎‏با آن پسر محرم بشود، با قرائت صحیح بخواند. پسر هم صیغۀ قبول را با قرائت صحیح به قصد انشا‏‎ ‎‏بخواند و از هر کلمه معنی آن را قصد نماید. در عقد مذکور، دختر مقدار مهریۀ خود را نیز ـ که پدر دختر‏‎ ‎‏تعیین کرده است ـ می داند که چقدر است. عقد مذکور را هم از روی رساله خوانده. آیا عقد مذکور‏‎ ‎‏صحیح است؟ فتوای حضرت امام خمینی در این باره چیست؟ ‏

بسمه تعالی، در فرض سؤال، عقد صحیح است.

[سؤال 10186]‏ ‏ ‏ 5671‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 6 / 5 / 1361‏

‏از محضر حضرت امام خمینی، تقاضا می شود به سؤال زیر پاسخ دهند:‏

‏پسری برای ازدواج با دختری به خواستگاری وی می رود. دختر با اجازۀ پدرش،‏‎ ‎‏به آن پسر جواب مثبت می دهد و پدر دختر نیز با ازدواج آن ها موافقت می نماید.‏‎ ‎‏مدت ها آن ها با هم نامزد بوده اند. در حین نامزدیشان، یک روز، اعضای خانوادۀ پسر،‏‎ ‎‏به منزل پدر دختر می روند و پدر دختر در حضور چندین نفر، مقدار مهریه و شیربهای‏‎ ‎‏دخترش را تعیین، و به آن پسر پیشنهاد می کند. پسر مهریه و شیربهای مزبور را‏‎ ‎‏می پذیرد. سپس در نتیجۀ صحبت پدر دختر و اعضای خانوادۀ پسر، قرار می شود در‏‎ ‎‏آینده، آن ها به عقد هم در آیند. بعدها پدر دختر، خودش برای زندگی دخترش و آن‏‎ ‎‏پسر، اقدام به خرید یک فرش می نماید. و اعضای خانوادۀ پسر به همراه افرادی از‏‎ ‎‏خانوادۀ دختر، به اتفاق هم، مقداری اجناس لازم برای ازدواج آن دو، خریداری‏‎ ‎‏می نمایند، و پدر دختر نیز نسبت به این خرید ـ که در جامعه به «خرید عقد» معروف‏‎ ‎‏است ـ راضی بوده است. در همان روزها، دختر و پسر مذکور برای این که به هم‏‎ ‎‏نامحرم نباشند، عقد دائم را خودشان در غیاب پدر دختر، از روی رساله جاری‏‎ ‎‏می نمایند. با توجه به این که پدر دختر ـ همچنان که به طور خلاصه در فوق به عرض‏‎ ‎‏رسید ـ نسبت به ازدواج آن ها راضی بوده است، آن ها برای قرائت صیغۀ عقد، از پدر‏‎ ‎‏دختر اذن نمی گیرند. و بر اساس همین عقد، روابط بسیار محرمانۀ زناشویی با هم‏
‎[[page 20]]‎‏داشته اند، به جز دخول، که آن هم برای عروسی و رسوماتی که در جامعه مرسوم و‏‎ ‎‏معمول است، انجام نشده است. در همان روزها پسر برای آزمایش خون جهت‏‎ ‎‏ازدواج، به دادن خون در بیمارستان اقدام می کند و پدر دختر نیز راضی بوده است.‏‎ ‎‏حتی پدر دختر، خودش پسر را برای معرفی به بیمارستان، به دفتر ثبت ازدواج متعلّق‏‎ ‎‏به یکی از دوستان قدیمی خود راهنمایی می کند. پسر نتیجۀ آزمایش خون را به منزل‏‎ ‎‏پدر دختر می برد و پدر دختر از نتیجۀ آزمایش خون نیز مطلع می شود و قرار می شود‏‎ ‎‏که در چند روز آینده، همان دفتر ثبت ازدواج مذکور، جهت ثبت ازدواج آن ها، به منزل‏‎ ‎‏پدر دختر بیاید. چند روز قبل از ثبت ازدواج، به علت خروج آن دختر از منزل و رفتن‏‎ ‎‏دختر به جایی بدون اجازه و موافقت آن پسر، بین آن ها اختلاف پیش می آید. و در اثر‏‎ ‎‏آن، دختر می گوید: یا باید مرا طلاق بدهی و یا اگر نمی خواهی طلاق دهی، باید همۀ‏‎ ‎‏مهریه و نفقۀ ایام گذشته ام را نقداً بپردازی، تا به تو تمکین کنم. در نتیجه پسر می پذیرد‏‎ ‎‏که مهریه و نفقۀ ایام گذشته او را نقداً بدهد، ولی طلاق نمی دهد، و دختر نیز قبول‏‎ ‎‏می کند که در صورت دریافت مهریه و نفقه به طور نقد، تمکین نماید. در این حین پدر‏‎ ‎‏دختر نیز راضی می شود که دخترش از آن پسر، مهریه و نفقه دریافت نماید. این قضیه‏‎ ‎‏می گذرد و پسر اقدام به پرداخت نفقه می نماید. بعد از یک ماه، دوباره دختر و پدر‏‎ ‎‏دختر اظهار می دارند که چون در هنگام قرائت عقد مذکور، از پدر دختر کسب اذن‏‎ ‎‏نشده، آن عقد باطل است. و این موضوع را وسیله ای قرار می دهند، تا دختر بدون‏‎ ‎‏طلاق از آن پسر جدا شود. حالا این سؤال مطرح است که با وجود گذشته ای که از اول‏‎ ‎‏تا آخر، به طور بسیار خلاصه ذکر شد، آیا دختر می تواند بدون طلاق از آن پسر جدا‏‎ ‎‏شود؟ و آیا عقد صحیح است یا باطل است؟ ‏

‏به امید پیروزی جهانی اسلام‏

بسمه تعالی، با فرض این که پدر عقد را اجازه داده، عقد صحیح است و‎ ‎جدایی با طلاق حاصل می شود و اختیار طلاق با شوهر است.


‎[[page 21]]‎[سؤال 10187]‏ ‏ ‏ 5672‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 21 / 9 / 1361‏

‏دفتر رهبر کبیر انقلاب اسلامی‏

‏سال گذشته با پسری آشنا شدم و با شناختی که از او داشتم می دانستم که می تواند‏‎ ‎‏کمکم کند و همان طور هم شد ولی چون در درجه اول می دانستم حرف زدنم با ایشان‏‎ ‎‏گناه می باشد و در ضمن علاقه ای که هم از نظر فکری و هم از نظر احساس به یکدیگر‏‎ ‎‏داشتیم بر آن شدیم که خطبه عقد دائم را بخوانیم لذا خودمان خطبه را خواندیم و باید‏‎ ‎‏اضافه کنم از زمانی که خطبه را خواندم چنان رفتار او بر من تأثیر گذاشت که ایمانم را‏‎ ‎‏نسبت به خدا و اسلام چندین برابر کرد و آن کارهای زشتی را که قبلاً مرتکب می شدم‏‎ ‎‏انجام نمی دهم و می دانم باعث این کار ایشان بودند و از این ماجرا کسی خبر نداشت‏‎ ‎‏تا زمانی که مسأله را با یکی از دوستان خوبم در ارتباط گذاشتم و بعد از صحبت کردن‏‎ ‎‏به این نتیجه رسیدیم که بنابر آن فتوا که شما (امام) دادید احتمال دادم که خطبه صحیح‏‎ ‎‏نباشد گفتم نامه ای بنویسم و جواب شرعی را از خود شما بپرسم که آیا به خاطر‏‎ ‎‏رفتارهای بد پدرم که با من داشتند آیا اذن پدر ساقط نمی شود؟ لطفاً چون جواب‏‎ ‎‏شرعی می باشد برایم فوری بنویسید.‏

بسمه تعالی، اگر قبل از عقد، بکارت دختر از بین رفته باشد یا پدر عقد را‎ ‎اجازه کند عقد صحیح است.

[سؤال 10188]‏ ‏ ‏ 5673‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏دفتر امام خمینی‏

‏حدود یک سال و نیم پیش خواستم با دختری ازدواج کنم؛ از او در مورد رضایت‏‎ ‎‏پدرش پرسیدم؛ اظهار داشت: پدرش موافقت نموده است. با توجه به این که امام‏‎ ‎‏خمینی رضایت پدر را احتیاط واجب دانسته و احتیاط واجب را ایشان و تقریباً همۀ‏
‎[[page 22]]‎‏فقها اجازه داده اند که از مجتهد دیگری تقلید کنیم و آیت الله‌ شاهرودی اجازۀ پدر را‏‎ ‎‏مستحب دانسته بودند، خودمان صیغۀ عقد را خواندیم؛ (برای من مشکل بود که‏‎ ‎‏تحقیق کنم که او راست می گوید یا نه) سپس برای احتیاط، من در مورد او و عقد از‏‎ ‎‏دختر وکالت گرفتم و دوباره خودم به وکالت او صیغۀ عقد را خواندم. مدتی قبل‏‎ ‎‏فهمیدم آیت الله‌ شاهرودی در آن موقع فوت کرده بودند؛ ولی من خبر نداشتم؛ الآن به‏‎ ‎‏علت اختلافاتی نمی توانم از پدر دختر تحقیق نمایم که اجازه داده است یا نه؛ و در‏‎ ‎‏ثانی در این اواخر به قدری این خانواده به من دروغ گفته اند که حرفشان را هم‏‎ ‎‏نمی توانم باور کنم؛ ولی مطمئنم که خانواده از ازدواج ما خبر داشته اند. آیا عقد ما‏‎ ‎‏درست است یا باطل؟ و آیا بدون اجازۀ من می توانند این دختر را به عقد دیگری‏‎ ‎‏درآورند؟ چون احتمالاً باید این جواب را به خانوادۀ دختر نشان بدهم، اگر امکان دارد‏‎ ‎‏جواب را زیر مسأله بنویسید تا هم مسأله و هم جواب آن با هم مشخص باشد. قبلاً از‏‎ ‎‏مزاحمتی که ایجاد نمودم پوزش می طلبم.‏

بسمه تعالی، نمی توانند بدون طلاق، زن را به دیگری شوهر دهند و احتیاط‎ ‎آن است که یا پدر دختر عقد را اجازه کند و یا مرد زن را طلاق دهد.

[سؤال 10189]‏ ‏ ‏  ‏---->‏ ‏ 2169

‏3. آیا عقد دختر بدون اجازه پدر و بدون اطلاع او، باطل است یا صحیح؟‏

بسمه تعالی، صحیح نیست، مگر آن که پدر دختر آن را اجازه دهد.

[سؤال 10190]‏ ‏ ‏ 5674‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏حضور محترم رهبر انقلاب و امام امت، خمینی بت شکن سلام عرض می کنم.‏

‏سلام بر شما که قلب مستضعفان جهان هستید شما که در برابر سختی ها مقاومت‏‎ ‎‏کردید و بدانید امام عزیز که شما را بهتر از پدر و مادر خود دوست دارم. من دختری‏‎ ‎‏هستم که هفده سال دارم و محصل هستم و دلم می خواهد که در یکی از ارگان ها عضو‏
‎[[page 23]]‎‏بشوم، اما پدر و مادرم اجازه نمی دهند. آن قدر پیش آن ها التماس کردم تا این که اجازه‏‎ ‎‏دادند. فقط در کلاس های مواضع حزب شرکت کنم و چیزی را می خواهم برایتان‏‎ ‎‏بنویسم که برایم خیلی مشکل است، اما برای شما که عزیزتر از افراد خانواده ام هستید‏‎ ‎‏می نویسم. امام عزیز، پدر من که خود را یک مسلمان واقعی می داند می توانم بگویم که‏‎ ‎‏هیچ یک از احکام دین را انجام نمی دهد و آن هایی را هم که واجب است انجام‏‎ ‎‏نمی دهد و همیشه عذر می آورد که نمی توانم انجام دهم. آیا وظیفه من این است که‏‎ ‎‏طبق آیه قرآن به او سلام نکنم و همانند یک غریبه که واجبات را انجام نمی دهد رفتار‏‎ ‎‏کنم؟ خواهشمندم که جوابم را بدهید.‏

‏سؤال دیگری دارم. پدرم می خواهد مرا مجبور کند با مردی ازدواج کنم که هم‏‎ ‎‏اکنون سرباز است و چندی قبل که می بایست به جبهه برود گریه می کرد که چرا باید به‏‎ ‎‏جبهه برود و من حاضر نیستم که با چنین مردی ازدواج کنم. چون در این زمان جوانان‏‎ ‎‏12، 15 ساله برای رفتن به جبهه گریه می کنند که هرچه زودتر آن ها را به جبهه ببرند؛‏‎ ‎‏اما او که سرباز است برای این که او را از طرف ارتش به جبهه می برند گریه می کند و‏‎ ‎‏می ترسد که شاید کشته شود. از شما می خواهم که به من بگویید با این مرد ازدواج کنم‏‎ ‎‏یا نه؟ فقط به سخن شما عمل خواهم کرد. ای امام عزیز، از شما خواهش می کنم که‏‎ ‎‏جواب این سؤالات مرا بدهید تا جواب شما را نشان خانواده ام بدهم و به همان عمل‏‎ ‎‏بکنم. خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار. والسلام علیکم ورحمة الله‌‏

بسمه تعالی، به پدر خود احترام کنید و در ازدواج با صلاح دید خودتان و‎ ‎مراعات اذن پدرتان اقدام نمایید.

[سؤال 10191]‏ ‏ ‏ 5675‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 12 / 10 / 1358‏

‏محضر مقدس حضرت آیت الله‌ العظمی نایب الامام، امام خمینی، دامت برکاته‏

‏پس از اهدای سلام وافره و تحیت به ساحت آن وجود مقدس، ان شاء الله‌ مصون و‏‎ ‎‏محفوظ بوده باشید.‏


‎[[page 24]]‎‏معروض به این که یک شخص با دوشیزه ای نامزد کرده است و برای نامزدی آن‏‎ ‎‏دوشیزه مبلغی پول برای شیرینی و لباس و غیره خرج کرده است. بعد از مدتی دوشیزه‏‎ ‎‏می گوید: «به آن شخص ازدواج نمی کنم» ولی آن شخص حاضر است با تمام مخارج‏‎ ‎‏بعدی با او ازدواج کند دوشیزه به ازدواج حاضر نمی شود در این صورت آیا مخارجی‏‎ ‎‏که آن شخص خرج نموده است به او می رسد یا نه؟ ‏

‏ضمناً اگر دوشیزه به ازدواج حاضر شود، اما ولیّ او مانع ازدواج باشد چطور است؟‏‎ ‎‏سلامتی شما را از خداوند متعال خواهان و خواستاریم.‏

بسمه تعالی، حق مطالبه مخارجی که کرده ندارد و ازدواج دختر باکره بدون‎ ‎اذن پدر یا جدّ پدری صحیح نیست.

[سؤال 10192]‏ ‏ ‏ 5676‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 4 / 12 / 1361‏

‏دفتر محترم رهبر کبیر انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی، حضرت آیت الله‌‏‎ ‎‏العظمی امام خمینی، دامت برکاته، امید است با امعان نظر و بذل توجه مخصوص، به‏‎ ‎‏استفتا و استعلام زیر پاسخ شرعی مقتضی را مرحمت فرمایید:‏

‏دختری به سن رشد و کمال عقل رسیده و آموزگار نیز می باشد. مردی را شیفتۀ‏‎ ‎‏خود ساخته و به او قول ازدواج داده و حتی سندی رسمی تنظیم کرده که پدر و مادر و‏‎ ‎‏بستگانم نیز حق مداخله در زندگی ام ندارند. ضمناً پس از این که مرد را مجذوب خود‏‎ ‎‏نموده؛ به پدر خودش از طریق دفتر ازدواج ابلاغ نموده است که من شوهر دل خواه‏‎ ‎‏خود را با ذکر اسم و تعیین دقیق مهریه و صداق معین نموده ام و مایلم با او ازدواج کنم.‏‎ ‎‏اخطاریه به منزل پدرش فرستاده شده است و پدر دو روز بعد به دفتر ازدواج رفته و‏‎ ‎‏اظهار نموده که بلااشکال است. البته چند روز وقت داده اند حق هرگونه اعتراضی را‏‎ ‎‏داشته است، ولی عکس العملی انجام نداده است. اینک، پس از این که در تاریخ 11 / 7 /‏‎ ‎‏1356 به نامبرده ابلاغ شده و در تاریخ 21 / 8 / 1356 نیز عقد ازدواج اجرا گردیده‏
‎[[page 25]]‎‏است؛ پدر پس از سپری شدن این مدت مدعی بی اطلاعی شده و اظهار نموده که‏‎ ‎‏رضایت ندارم. لذا متمنی است، پاسخ شرعی و قانونی خود را مرقوم فرمایید که آیا‏‎ ‎‏این عقد ازدواج باطل است یا صحیح است؟‏

بسمه تعالی، اگر عقد بدون اذن یا اجازۀ پدر دختر واقع شده، صحیح‎ ‎نیست. 

[سؤال 10193]‏ ‏ ‏ 5677‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏دفتر امام خمینی، این جانب دختری داشتم که در ده سالگی با یکی از خان ها رفته‏‎ ‎‏است. یعنی او را برای خدمتکاری با خود برده است. الآن در حدود 17 سال است که‏‎ ‎‏در خانه او است و او نمی گذارد دختر من بیاید به خانه تا من او را شوهر کنم. برای‏‎ ‎‏این که غیرت من قبول نمی کند که ناموس من در خانه اجنبی باشد، از آن دفتر تقاضا‏‎ ‎‏می نمایم دستور شرعی آن را بیان فرمایند.‏

بسمه تعالی، اختیار با خود دختر است و کسی حق ندارد مزاحم او شود و‎ ‎در ازدواج دختر، اذن پدر معتبر است.

[سؤال 10194]‏ ‏ ‏ 5678‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏با سلام به رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی و درود بر شهیدان گلگون کفن از صدر‏‎ ‎‏اسلام تا به حال‏

‏با اجازه از شما؛ درخواست می کنم مرا که در سر دو راهی قرار گرفته ام هدایت‏‎ ‎‏کنید. مشکل من این است که آقایی به خواستگاری این جانب آمده و تمام معیارهایی‏‎ ‎‏را که من برای همسر آینده ام گذاشته ام، ایشان دارا هستند. و به طور کلی می توان گفت:‏‎ ‎‏دارای تمام ضوابط اخلاق اسلامی هستند و علاقه ای که ما نسبت به همدیگر داریم‏‎ ‎‏وصف ناپذیر است؛ اما پدرم اجازه نمی دهد و می گوید: من دلم می خواهد تو را به‏
‎[[page 26]]‎‏شخص دیگری بدهم. در صورتی که من هیچ علاقه ای به این شخص ندارم. حالا شما‏‎ ‎‏به من بگویید که من در این جا چه باید بکنم؟ آیا باید تسلیم حرف پدر شوم و زندگی‏‎ ‎‏خشک و بی روحی را با کسی که علاقه ای به او ندارم شروع کنم؟ آیا رضایت مادر هم‏‎ ‎‏کافی است؟‏

بسمه تعالی، ازدواج دختر باکره بدون اذن پدر صحیح نیست. 

[سؤال 10195]‏ ‏ ‏ 5679‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 10 / 12 / 1360‏

‏حضرت آیت الله‌ العظمی امام خمینی، ادام الله‌ عمره، پس از سلام؛ تقاضا می شود‏‎ ‎‏جواب سؤالات زیر را محبت فرمایند که محل حاجت است:‏

‏1. باتوجه به فتوای حضرت آیت الله‌ که در ازدواج باکره اجازه پدر شرط است،‏‎ ‎‏اخیراً وقتی که برادران پاسدار به خواستگاری می روند دختر و بستگانش اظهار تمایل‏‎ ‎‏می کنند؛ ولی پدرش مخالفت می کند و می گوید که پاسداران می روند کشته می شوند و‏‎ ‎‏دختر ما بی سرپرست می ماند. آیا اجازه پدری که این چنین منطقی دارد باز هم لازم‏‎ ‎‏است؟‏

بسمه تعالی، اجازه پدر شرط است.

‏2. بعضی از خانم ها بچه زیاد دارند و یا اصولاً بچه آوردن برای سلامتی آنان ضرر دارد. برای بستن لوله‏‎ ‎‏رحم نیز اطبا معالج تقاضای مجوّز شرعی از ائمه جمعه دارند؛ وظیفۀ ائمه جمعه در این رابطه چیست؟‏

بسمه تعالی، اگر موجب عقیم شدن یا ضرر نباشد، با اجازه شوهر مانع ندارد.

[سؤال 10196]‏ ‏ ‏ 5680‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 15 / 1 / 1361‏

‏1. خواهری تصمیم به ازدواج با شخص معلولی گرفته که در اثر جنگ و یا هر‏‎ ‎‏اتفاق دیگری معلول شده؛ ولی پدر او مخالفت می کند. آیا می تواند بدون اجازه اقدام‏‎ ‎‏به این عمل نماید؟‏

بسمه تعالی، اذن پدر در ازدواج دختر باکره شرط است؛ ولی اگر دختر میل
‎[[page 27]]‎به ازدواج دارد و پسر کفو شرعی و عرفی او باشد و بترسد که اگر با آن پسر‎ ‎ازدواج نکند بعداً شوهر خوبی برای او پیدا نشود، پدر حق منع ندارد.

‏2. کشتۀ عراقی ها از نظر تغسیل و تکفین و نماز و دفن چه حکمی دارد؟‏

بسمه تعالی، واجب نیست، مگر معلوم شود که از روی اجبار و اکراه به جبهه آمده است.

‏3. تصرف در اموال اسرا، مثل ساعت، اورکت، لباس ها و غیره از نظر شرعی چه صورتی دارد؟‏

بسمه تعالی، موقوف است به رضایت صاحب اموال.

‏4. آیا وسایل و لوازم کشته های عراقی جزو غنیمت جنگی حساب شده و هر فردی می تواند هر مقدار‏‎ ‎‏که توانست بردارد یا خیر؟ در صورت تفصیل در قضیه، ذکر بفرمایید.‏

بسمه تعالی، در غیر آلات و اسلحه جنگی برای رزمندگان مانع ندارد با رعایت مقررات دولت‎ ‎اسلامی.

‏خداوند آن حضرت را در کمال صحت و سلامت به خدمتگزاری اسلام بیش از پیش توفیق دهد. ‏

[سؤال 10197]‏ ‏ ‏  ‏---->‏ ‏ 5657

‏5. به واسطه اختلاف سلیقه و عقیده بالخصوص در مورد پیشامدهای اخیر بین‏‎ ‎‏بعضی از دخترها و پدرهایشان دخترها مایل به ازدواج بعضی از پسرها می شوند که‏‎ ‎‏هم فکر و هم سلیقه اند با آن ها، ولی پدر مایل به ازدواج دختر با آن ها نیست آیا باز هم‏‎ ‎‏رضایت پدر را در عقد دختر لازم می دانید یا نه؟‏

بسمه تعالی، اگر با رد خواستگار مورد پسند دختر کفو شرعی و عرفی‎ ‎دیگری برای دختر پیدا می شود و تأخیر ازدواج دختر تا پیدا شدن کفوی‎ ‎که مورد پسند پدر هم باشد مفسده ندارد اجازۀ پدر شرط است.

[سؤال 10198]‏ ‏ ‏ 5681‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏1. دختر باکره اگر بدون اذن رضایت پدر ازدواج کند عقد او صحیح است یا باطل؟‏

بسمه تعالی، صحیح نیست؛ مگر در صورتی که پدر از ازدواج دختر با کفو‎ ‎خودش ممانعت کند و دختر نیاز به ازدواج داشته باشد و بترسد که اگر این‎ ‎ازدواج را نکند دیگر شوهر خوبی برای او پیدا نشود.


‎[[page 28]]‎‏2. بعضی بچه ها هستند که اول بلوغ، پدر و مادر به آن ها می گویند: «شما ضعیف هستید و روزه‏‎ ‎‏نگیرید». ولی خود آن بچه ها تشخیص نمی دهند که روزه مضر است یا نه. و به گفتۀ پدر یا مادر روزه‏‎ ‎‏نمی گیرند و بعد از رشد و بزرگ شدن هم یاد ندارند که آن روز واقعاً ضعیف بوده اند و روزه مضر بوده یا‏‎ ‎‏نه، فقط پدر یا مادر می گویند که «شما ضعیف بودید». این گونه اشخاص علاوه بر قضا کفاره عمد هم‏‎ ‎‏باید بدهند یا خیر؟‏

بسمه تعالی، لازم نیست.

[سؤال 10199]‏ ‏ ‏ 5682‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏حضرت آیت الله‌ العظمی امام خمینی ‏

‏1. آیا دختری که بالغۀ رشیدۀ عاقله بوده و حدود بیست سال سن داشته و تحصیل‏‎ ‎‏کرده است و مایل به ازدواج با جوان متدیّن مسلمان است. پدر دختر به واسطه امور‏‎ ‎‏مادی اذن نمی دهد. آیا دختر می تواند بدون اذن پدر ازدواج کند؟‏

‏2. در صورتی که پدر دختر بهانه تراشی کند و به جهات مختلف از قبیل بیکاری و‏‎ ‎‏بی خانه بودن پسر، اجازه ندهد؛ تکلیف چیست؟‏

بسمه تعالی، اذن پدر در ازدواج دختر باکره شرط است، مگر در صورتی که‎ ‎از تزویج به کفو منع کند و دختر نیاز به ازدواج داشته باشد و بترسد که اگر‎ ‎از این ازدواج صرف نظر کند، شوهر خوبی برای او پیدا نشود.

[سؤال 10200]‏ ‏ ‏ 5683‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏حضور محترم رهبر انقلاب اسلامی ایران ـ دام ظله ـ سلام عرض می نمایم‏

‏غرض از مزاحمت، من دختری هستم 19 ساله که چهارم نظری را تمام کرده ام و‏‎ ‎‏مدت هفت ماه است که پاسداری از من خواستگاری کرده و با تمام وجود حاضر به‏‎ ‎‏ازدواج با من می باشد. و از همه جهت، خود و خانواده و تمام ارحام به دلیل داشتن‏‎ ‎‏ایمان قوی او، با این ازدواج موافقند، جز پدرم که به علت قلّت اطلاع اجازه نمی دهد و‏
‎[[page 29]]‎‏تنها دلیل او این است که پاسدار است و ممکن است شهید و یا ترور شود و قلب من‏‎ ‎‏راضی نیست. اکنون با توجه به این که من جز زن پاسدار، همسر کس دیگری‏‎ ‎‏نمی خواهم بشوم و این پاسدار از ایمان والایی برخوردار است، تکلیف شرعی من در‏‎ ‎‏مورد ازدواج چیست؟ لطفاً جواب را هرچه زودتر کتباً مرقوم فرمایید. ‏

بسمه تعالی، در تزویج دختر باکره اذن پدر شرط است، مگر آن که با رغبت‎ ‎دختر به ازدواج، پدر از ازدواج او با کفو شرعی و عرفی وی منع کند و‎ ‎خوف آن باشد که کفو دیگری برای خواستگاری او پیدا نشود، که در این‎ ‎صورت ولایت پدر ساقط است.

[سؤال 10201]‏ ‏ ‏ 5684‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 28 / 4 / 1361‏

‏تهران، جماران، دفتر امام خمینی‏

‏جوانی است که بنا به وظیفۀ شرعی و نیازهای روحی، تصمیم به ازدواج گرفته‏‎ ‎‏است. وی دختر جوان رشیدۀ بالغۀ 21 ساله ای را انتخاب کرده است که با او توافق‏‎ ‎‏کامل دارد، ولی پدر دختر موافقت نمی کند. تکلیف شرعی چیست؟‏

بسمه تعالی، در ازدواج دختر باکره، اذن پدر شرط است؛ بلی اگر دختر‎ ‎مایل به ازدواج باشد و پسر، کفو عرفی و شرعی او هست و دختر بترسد که‎ ‎اگر او را رد کند، بعداً شوهر خوبی پیدا نشود، پدر نمی تواند او را منع کند، و‎ ‎در صورت منع، ولایتش ساقط می شود.

[سؤال 10202]‏ ‏ ‏ 5685‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 11 / 5 / 1361‏

‏سلام علیکم ورحمة الله‌‏

‏پدر عزیزم! مشکلی دارم که مزاحم وقت گران بهایتان که متعلق به تمام امت است،‏‎ ‎‏می شوم. بنا بر وظیفه ای که احساس می کنم و برای خشنودی امام زمان (عج)، به یاری‏
‎[[page 30]]‎‏خداوند تعالی، تصمیم گرفته ام با طلبۀ جوانی که دو پای خود را در راه رضای الله‌ از‏‎ ‎‏دست داده است، ان شاء الله‌ ازدواج نمایم. با رضای پدرم با جوان صحبت کرده و‏‎ ‎‏برنامۀ زندگی آینده مان را ریخته ایم. ولی بعد از آمدن پدر جوان به منزل ما، مادرم‏‎ ‎‏شدیداً مخالفت کرده و پدرم را نیز به مخالفت وامی دارد، به طوری که پدرم اکنون‏‎ ‎‏مخالفت می نماید و از رضایت قبلی خود دست برداشته است. در رابطه با حل این‏‎ ‎‏مشکل، با یک برادر روحانی صحبت کردم. ایشان در صحبت هایشان فرموده اند که در‏‎ ‎‏این مورد خاص امام اجازۀ پدر را شرط نمی داند. و نیز فرمودند: برای اطمینان بیشتر به‏‎ ‎‏شما نامه ای نوشته و از شما اجازه بگیرم. خواهش می کنم هرچه سریع تر در این مورد،‏‎ ‎‏مسئولیت و وظیفۀ من را معین کنید، تا خدای نکرده باعث گناه بیشتری نگردم.‏

بسمه تعالی، ازدواج دختر باکره منوط به اجازۀ پدر است؛ ولی هرگاه با‎ ‎رغبت دختر به ازدواج، پدر از ازدواج او با کفو شرعی و عرفی خویش‎ ‎ممانعت کند و خوف آن باشد که کفو دیگری برای خواستگاری او پیدا‎ ‎نشود، در این صورت ولایت پدر ساقط است.

[سؤال 10203]‏ ‏ ‏ 5686‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏سلام گرم ما به حضور آن بزرگ رهبر و پدر مهربانمان که همچون قلب تپندۀ امت،‏‎ ‎‏در پی مشکلات امت می تپد. اینک ما دختران شما به مشکلی دچار شده ایم که راه‏‎ ‎‏حلش را در پناه گفتار شما می جوییم.‏

‏مشکل ما، مشکل ازدواج و تشکیل زندگی شرافتمندانه در سایۀ اسلام و حکومت‏‎ ‎‏اسلامی است، لیکن خانواده هایمان مشکلاتی از قبیل زندگی مادی و طایفه و همچنین‏‎ ‎‏مسأله روستایی و شهری را مطرح می کنند. البته همراه با این مسائل، مسأله ایمان فرد و‏‎ ‎‏اصالت اسلامیش را مد نظر دارند، ولی اگر کسی ایمانش خوب بود و از نظر مادی هم‏‎ ‎‏در حد متوسط بود و پدر و مادر ـ بدون هیچ عذر شرعی ـ اشکال تراشی کنند، آیا‏
‎[[page 31]]‎‏می شود در این مورد با ایشان مخالفت کرد یا نه؟ و در صورتی که مسأله فقط طایفه و‏‎ ‎‏خانواده باشد و خودش از نظر اسلامی و انسانی تأیید شده می باشد و پدر و مادر به‏‎ ‎‏استخاره متوسل می شوند، آیا باید به این استخاره، محل گذاشته شود یا نه؟‏

‏و اگر خانوادۀ طرف از نظر عقیدتی و فکری زیاد انقلابی فکر نمی کنند، اما طرف‏‎ ‎‏خودش با انقلاب و اسلام حرکت می کند و فکرش اسلامی می باشد و به خاطر امر‏‎ ‎‏خدا و پیغمبر این کار را می خواهد انجام دهد، آیا می شود در این مورد با ایدۀ پدر و‏‎ ‎‏مادر مخالفت نمود یا خیر؟ اگر پدر خانوادۀ پسر از نظر شغلی به ظاهر مناسب نباشد،‏‎ ‎‏منظور این است که مثلاً در رژیم گذشته ژاندارم بوده، اما حالا بازنشسته شده و اکنون‏‎ ‎‏خانواده به این علت که شغلش ـ شغل پدرش ـ این بوده مخالفت می نمایند، اما خود‏‎ ‎‏طرف، عضو سپاه می باشد در این مورد آیا باید به مخالفت پدر و مادر ترتیب اثر داد یا‏‎ ‎‏نه؟ از شما خواهش می کنیم به طور کلی بنویسید که در چه شرایطی پدر و مادر‏‎ ‎‏می توانند از ازدواج دخترشان با یک فردی که از نظر شرعی عذری ندارد، فقط‏‎ ‎‏عذرشان یک مقداری مادی، و یک مقداری به خانواده و طایفه ترتیب اثر می دهند و با‏‎ ‎‏ازدواج با یک فرد مخالفت می کنند چیست؟‏

بسمه تعالی، در ازدواج دختر باکره اذن پدر شرط است، مگر این که دختر‎ ‎میل به ازدواج داشته و پسر، کفو شرعی و عرفی او باشد و بترسد که اگر او‎ ‎را رد نماید بعداً شوهر خوبی پیدا نخواهد کرد، که در این صورت ازدواج او‎ ‎بدون اذن پدر صحیح است.

[سؤال 10204]‏ ‏ ‏ 5687‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏خدمت امام و رهبر بسیار عزیزم، امام خمینی‏

‏پس از عرض سلام و احوالپرسی، می خواستم مقداری با شما درد دل کنم. می دانم‏‎ ‎‏که وقتتان بیشتر از این ارزش دارد که ما بخواهیم به خاطر مسائل فردی، مزاحمتان‏
‎[[page 32]]‎‏شویم، ولی امام! خیلی دلم گرفته و به هیچ کس به انداز‏‏ۀ‏‏ شما اطمینان ندارم. خلاص‏‏ۀ‏‎ ‎‏مطلب این است که دختری هستم که تحصیلات دانشگاه را تمام کرده ام. پدرم به‏‎ ‎‏شدت مخالف انقلاب است و برای همین هم ما را خیلی در تنگنا قرار می دهد. قبل از‏‎ ‎‏انقلاب هم همیشه با من به خاطر این که روسری می پوشیدم و یا به مردها دست‏‎ ‎‏نمی دادم، دعوا داشت و می گفت: من باید تو را به کسی بدهم که روسریت را بردارد.‏‎ ‎‏بعد از انقلاب هم با این که خواستگار زیاد می آید، نمی گذارد ازدواج بکنم. می گوید:‏‎ ‎‏شماها در خیابان ریختید و مشت هایتان را بالا گرفتید و مملکت را به هم زدید، من هم‏‎ ‎‏می خواهم از شما انتقام بگیرم. زندگی را از شما می گیرم و می خواهم بدبخت شوید،‏‎ ‎‏همان طور که مملکت را به روز بدبختی انداختید. ناگفته نماند که بعد از انقلاب هم،‏‎ ‎‏نمازشان را کنار گذاشته اند؛ با این که کارمند دولت بوده و ضرری هم از انقلاب به‏‎ ‎‏ایشان نخورده است. من جرأت رفتن به مسجد و یا نماز جمعه و یا راهپیمایی ها را‏‎ ‎‏ندارم؛ چون که در خانه غوغا به پا می شود. چند ماه پیش شما را خواب دیدم و به شما‏‎ ‎‏گفتم: امام! التماس دعا از شما دارم و شما خندیدید. حالا هم دیگر دلم خیلی گرفته‏‎ ‎‏بود، واقعاً راه به هیچ جا ندارم. خواستگار هم که می خواهد بیاید، یا از خانه بیرون‏‎ ‎‏می رود، و یا تلفن را قطع می کند که نتوانند تماس بگیرند و می گوید: من دختر به حزب‏‎ ‎‏اللهی نمی دهم. یک خواب دیگر هم چند ماه پیش دیدم و آن خواب حضرت‏‎ ‎‏فاطمه علیهاالسلام بود. البته خودشان را ندیدم، ولی قصری بود و مرتب نور به طرف من‏‎ ‎‏می آمد. من زبانم بند آمده بود و نمی توانستم حرف بزنم. بعد از مدتی دو کلمه از‏‎ ‎‏دهانم خارج شد، یکی «شوهر خوب» و دیگری «شهادت»؛ ولی وقتی «شوهر خوب»‏‎ ‎‏را گفتم، ابر کوچک سفیدی جلو آمد و وقتی کلم‏‏ۀ‏‏ «شهادت» را گفتم، ابر ناپدید شد.‏‎ ‎‏خلاصه امام من خیلی ناراحتم. اصلاً دیگر نمی دانم چه کار باید بکنم. شما را به‏‎ ‎‏جان  حضرت مهدی علیه السلام قسم می دهم که من را هم با نفستان دعا کنید. البته می دانم‏‎ ‎‏شما آن قدر خوب هستید که همه را دعا می کنید. ولی از شما خواهش التماس‏
‎[[page 33]]‎‏دعای  مخصوص دارم. در ضمن چند بار هم خواسته ام که در محضر عقد کنم و اصلاً‏‎ ‎‏از خانه بیرون بروم، ولی راستش دوباره ترسیدم؛ چون که به مردها نمی توانم آن‏‎ ‎‏قدر  اطمینان کنم؛ می ترسم در زندگی سرکوب بشوم که تو چنین و چنان کردی.‏‎ ‎‏خلاصه امام من بعد از خدا، امیدم به شما است. هرچه شما بفرمایید به روی چشم‏‎ ‎‏انجام می دهم.‏

بسمه تعالی، ازدواج دختر باکره، موکول به اجازۀ پدر است؛ ولی اگر دختر‎ ‎مایل به ازدواج باشد و پدر با ازدواج وی با کفو شرعی و عرفی موافقت‎ ‎نکند و خوف آن باشد که کفو دیگری برای خواستگاری دختر پیدا نشود،‎ ‎در این صورت اعتبار اذن پدر ساقط است.

[سؤال 10205]‏ ‏ ‏ 5688‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 31 / 3 / 1361‏

‏با سلام و آرزوی سلامتی و موفقیت روز افزون شما این جانب پاسدار کمیته و‏‎ ‎‏معلم آموزش و پرورش چند ماه پیش با دختر خانمی برای ازدواج به گفت وگو‏‎ ‎‏نشستیم تا این که امسال جهت خواستگاری رفتم و با والدین ایشان صحبت کردم آن ها‏‎ ‎‏علاوه بر برخورد تند و خشک، مقداری زیاد چوب لای چرخ گذاشتند و گفتند که باید‏‎ ‎‏کمِ کم ماهی 15 هزار تومان درآمد داشته باشید تا بتوانید زندگی تقریباً خوبی داشته‏‎ ‎‏باشید و بعد از مدتی به دخترشان گفتند که نمی گذاریم این ازدواج صورت بگیرد. لازم‏‎ ‎‏است بدانید که والدین این دختر ضد انقلاب و ضد اسلام و شرع هستند و زندگی‏‎ ‎‏غربی مآب و صددرصد مادی دارند پدر ایشان در رژیم گذشته رئیس بانک سپه بوده و‏‎ ‎‏مادر ایشان فردی بی حجاب و غرب زده و متوسل به رنگ و روغن، در ضمن این‏‎ ‎‏دختر یک خواهر و یک برادر دارد که خواهر ایشان در انگلستان است و برادر ایشان‏‎ ‎‏نیز فردی بی بند و بار و گه گاه دوستان فاسد خود را به منزل می آورد و با هم به تماشای‏‎ ‎‏فیلم ها و کاست های مبتذل مشغول می شوند در کل لازم است گفته شود که این دختر‏
‎[[page 34]]‎‏تنها فرد مذهبی و پای بند به شرع و انقلاب است و تا حد زیادی غرق در معنویات و‏‎ ‎‏متمسک به ادعیه و ائمه معصومین علیهم السلام و با جوی که در منزل ایشان هست با بودن‏‎ ‎‏مسائل خلاف شرع و اسلام و عقاید ضد انقلابی و ضد روحانی و با استهزاهایی که‏‎ ‎‏این دختر می شود در این منزل به ایشان بسیار سخت و ناگوار می گذرد البته این مسأله‏‎ ‎‏را با دفتر امام در تهران تلفنی در میان گذاشته و به ما گفتند که با بودن این مسائل اگر هم‏‎ ‎‏کفو باشید و دختر تشخیص بدهد که از شما بهتر را نمی تواند پیدا کند این جا اذن پدر‏‎ ‎‏ساقط می شود و لازم نیست از پدر اجازه گرفته شود و می توانید بدون اذن پدر عقد‏‎ ‎‏کنید لذا به محضر جهت عقد رفتیم به ما گفتند که این مسأله را به دفتر امام بنویسید و‏‎ ‎‏اجازه را بدهد تا خطب‏‏ۀ‏‏ عقد را جاری کنیم در غیر این صورت ما نمی توانیم عقد کنیم‏‎ ‎‏لذا تقاضا می شود که نسبت به این مسأله خیلی مهم تمام اقدامات لازم را مبذول‏‎ ‎‏فرمایید. قبلاً از همکاری شما کمال تشکر را دارم.‏

بسمه تعالی، ازدواج دختر باکره موقوف بر اجازۀ پدر است مگر آن که با‎ ‎میل دختر به ازدواج، پدر از ازدواج وی با کفو شرعی و عرفی او ممانعت‎ ‎کند و خوف آن باشد که کفو دیگری برای خواستگاری دختر پیدا نشود که‎ ‎در این صورت ولایت پدر ساقط است و ازدواج بدون موافقت پدر‎ ‎محکوم به صحت است.

[سؤال 10206]‏ ‏ ‏  ‏---->‏ ‏ 4477

‏11. آیا اذن پدر در عقد شرط است یا خیر؟ و در صورتی که پدر، ضد انقلاب باشد‏‎ ‎‏و دختر بخواهد با فردی مکتبی ازدواج کند و پدر اذن ندهد، چه صورت دارد؟‏

بسمه تعالی، ازدواج دختر باکره منوط به اجازۀ پدر است؛ ولی اگر با میل‎ ‎دختر به ازدواج، پدر از ازدواج وی با کفو شرعی و عرفی ممانعت کند و‎ ‎خوف آن باشد که کفو دیگری برای خواستگاری دختر پیدا نشود، در این‎ ‎صورت ولایت پدر ساقط است و اجازۀ وی شرط نیست.


‎[[page 35]]‎[سؤال 10207]‏ ‏ ‏  ‏---->‏ ‏ 4246

‏2. صبیۀ بنده در تظاهرات شرکت داشته؛ جوانی او را گول زده و به محضری‏‎ ‎‏مراجعه نموده است. برای آن که بنده راضی نبوده ام. ـ یعنی اصلاً به بنده مراجعه نشده ـ‏‎ ‎‏دختر به دروغ به صاحب محضر گفته است سابقه ازدواج دارم؛ اقرارنامه تنظیم نموده،‏‎ ‎‏محضر ازدواج او را عقد نموده؛ عقد صحیح است یا خیر؟‏

بسمه تعالی، ازدواج دختر باکره موقوف به اجازۀ پدر است؛ ولی با میل‎ ‎دختر به ازدواج اگر پسر کفو عرفی و شرعی او باشد و دختر بترسد که دیگر‎ ‎شوهر خوبی پیدا نکند، پدر حقّ منع از ازدواج آن ها ندارد.

[سؤال 10208]‏ ‏ ‏ 5689‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 16 / 4 / 1361‏

‏احتراماً؛ به عرض می رساند، پسری که سنش بیش از 22 سال است و خدمت‏‎ ‎‏سربازی را نیز تمام کرده، و تمام دوران سربازی خود را در جبهه ها گذرانده است و‏‎ ‎‏فردی انقلابی نیز می باشد، به طوری که عموم مردم محل، به این امر واقفند. این جوان‏‎ ‎‏به خواستگاری دختری رفته که برادرش عضو بسیج بوده و حدود پنج ماه است که به‏‎ ‎‏اسارت متجاوزین بعثی عراق درآمده است. وقتی پسر به خواستگاری دختر می رود،‏‎ ‎‏خانوادۀ دختر به پسر جواب می دهند که ما از دین و اخلاق و یا هر جور دیگر از شما‏‎ ‎‏راضی هستیم، و خود دختر نیز همین طور، ولی برای انجام این پیوند، باید صبر کنی تا‏‎ ‎‏اسیر جنگی ما (برادر دختر) از عراق برگردد. و این امر باعث انجام نگرفتن ازدواج‏‎ ‎‏شده است. از آن جایی که خانوادۀ دختر و پسر، و خود آن ها (دختر و پسر) حزب‏‎ ‎‏اللهی هستند و به تأخیر افتادن ازدواج آن ها، به علت اسیر بودن یکی از افراد خانوادۀ‏‎ ‎‏دختر می باشد، و این هم به جنگ، و جنگ هم به ایدئولوژی ما ـ اسلام ـ بستگی دارد،‏‎ ‎‏شاید بتوان این مطلب را به عنوان یک مسأله شرعی مورد سؤال قرار داد که آیا از نظر‏‎ ‎‏شرعی، درست هست که خانوادۀ دختر صبر کنند تا اسیر آن ها از اسارت آزاد شود؟‏‎ ‎‏قابل تذکر است که خانوادۀ دختر به امام خمینی اعتماد زیادی داشته و جواب شما،‏
‎[[page 36]]‎‏مسأله را حل می نماید. به امید روزی که پیوند این پسر و دختر انقلابی و حزب اللهی،‏‎ ‎‏به صورتی اسلامی انجام پذیرد. ‏

بسمه تعالی، اختیار با پدر دختر است، مگر آن که دختر میل به ازدواج‎ ‎داشته باشد و پسر حاضر نباشد صبر کند، و پدر اگر فعلاً موافقت نکند،‎ ‎خوف آن باشد که بعداً خواستگاری که کفو دختر باشد پیدا نشود، در این‎ ‎صورت ولایت پدر ساقط است.

[سؤال 10209]‏ ‏ ‏ 5690‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏با درود به امام عزیز، و با سلام به رزمندگان جبهه های اسلام، خدمت امام امت:‏

‏من دختری هستم که در خانواده ای زندگی می کنم که پدرم بسیار مخالف انقلاب و‏‎ ‎‏دولت و همه کس است، ولی برادرها و مادرم همه با من هم عقیده اند و حتی یک‏‎ ‎‏برادرم اسیر، و یک برادرم هم پاسدار اسلام است. به هر حال می خواستم از حضور‏‎ ‎‏جناب عالی بپرسم در موقع ازدواج پدرم مخالف است که با یک فرد حزب اللهی و‏‎ ‎‏معتقد به انقلاب و امام ازدواج کنم و می گوید: تا من زنده ام حق ندارد با چنین‏‎ ‎‏اشخاصی ازدواج کند. ولی واقعاً منطقی نیست؛ چون عقیدۀ من با پدرم متضاد است و‏‎ ‎‏مسلماً نمی توانم با شخصی که پدرم می خواهد، ازدواج کنم. به هر حال می خواستم‏‎ ‎‏بدانم اجازۀ پدر تا چه حد مورد قبول است؟ در صورتی که الآن یک فرد حزب اللهی و‏‎ ‎‏از هر نظر خوب آمده، ولی پدرم مخالفت می کند و می گوید: اگر می خواهی ازدواج‏‎ ‎‏کنی، به من کاری نداشته باش. به هر حال وظیفۀ من در این میان چیست؟ یا باید تا‏‎ ‎‏پدرم زنده است ازدواج نکنم، یا باید بدون اجازۀ پدر دست به این کار بزنم. لطفاً‏‎ ‎‏جواب را برایم بنویسید. از خدا امید پیروزی و نصرت شما را خواهانم. ‏

بسمه تعالی، اجازۀ پدر دختر شرط است، مگر آن که پسر، کفو عرفی و‎ ‎شرعی دختر باشد و دختر بترسد که اگر با آن پسر ازدواج نکند دیگر شوهر‎ ‎خوبی پیدا نکند، در این صورت پدر حق منع ندارد.


‎[[page 37]]‎[سؤال 10210]‏ ‏ ‏ 5691‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 18 / 10 / 1361‏

‏جماران، دفتر آیت الله‌ العظمی امام خمینی، مدّ ظله العالی‏

‏با کمال احترام و ادب، استدعا دارد مقرر فرمایند نظر مبارک را اعلام دارند. چنانچه‏‎ ‎‏خواستگار دختر کبیره و باکره، فاقد صلاحیت اخلاقی و تقوای اسلامی باشد، اذن ولی‏‎ ‎‏در نکاح، شرط واجب و لازم است یا خیر؟ ‏

بسمه تعالی، اذن پدر یا جد پدری، در ازدواج دختر باکره شرط است، ولی‎ ‎اگر پسر، کفو عرفی و شرعی دختر باشد و دختر بترسد که اگر با او ازدواج‎ ‎نکند، دیگر شوهر خوبی پیدا نکند، پدر یا جد حق منع از ازدواج آنان‎ ‎ندارند.

[سؤال 10211]‏ ‏ ‏ 5692‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏محضر حضرت آیت الله‌ العظمی، قائد اعظم، مرجع اعلی، الامام الخمینی، دام ظله‏‎ ‎‏الشریف، السلام علیکم ورحمة الله‌ وبرکاته‏

‏در مسأله ای که در ذیل استفتا می شود، لطفاً حکم شرعی را بیان فرمایید، مورد ابتلا‏‎ ‎‏است. مسأله این است که اگر دختر بالغۀ رشیده را برای بالغ رشید، بدون اذن پدر دختر‏‎ ‎‏عقد کند و بعد از اجرای عقد، از پدرش اذن طلب نماید ولیکن پدر اذن ندهد. با این که‏‎ ‎‏دختر و پسر هر دو کفو شرعی و عرفی بوده و دختر به این پسر میل تام دارد و هر چند‏‎ ‎‏از پدر اذن می طلبد، ممانعت می کند و پدر می گوید که من نسبت به ازدواج با این پسر‏‎ ‎‏اصلاً اجازه نخواهم داد. و دختر می گوید: من به غیر از این پسر با کسی دیگر ازدواج‏‎ ‎‏نخواهم کرد آیا در این صورت اذن پدر لازم است یا نه؟ و در فرضی که اذن پدر لازم‏‎ ‎‏باشد، از پسر ابراء مدت می خواهد یا نه؟ بیان بفرمایید. أجرکم علی الله‌‏

بسمه تعالی، ازدواج دختر باکره منوط به اجازۀ پدر است، مگر آن که با میل
‎[[page 38]]‎دختر به ازدواج، پدر از ازدواج وی با کفو عرفی و شرعی او ممانعت کند و‎ ‎خوف آن باشد که کفو دیگری برای خواستگاری دختر پیدا نشود، که در‎ ‎این صورت ولایت پدر ساقط است، و در موردی که ولایت پدر ساقط‎ ‎نیست، صحت عقد مشروط به اجازۀ پدر است، و اگر پدر اجازه نکند‎ ‎دختر نمی تواند آثار عقد صحیح را مترتب نماید و احوط آن است که با‎ ‎طلاق در عقد دائم، و با ابراء مدت در عقد متعه، از هم جدا شوند گرچه این‎ ‎احتیاط واجب نیست.

[سؤال 10212]‏ ‏ ‏  ‏---->‏ ‏ 5542

‏2. وقتی که یک برادر پاسداری به یک خواهر مؤمن و متعهد پیشنهاد ازدواج‏‎ ‎‏می دهد و هر دو هم موافق به این ازدواج هستند، ولی پدر و مادر و برادر و خواهر،‏‎ ‎‏اعلام مخالفت شدید می کنند. در آن صورت وظیفه چیست؟ لطفاً به طور واضح‏‎ ‎‏تشریح فرمایید. آیا در این صورت اجازه پدر و مادر و برادر شرط است؟ ‏

بسمه تعالی، در ازدواج دختر باکره، اذن پدر شرط است، مگر آن که با میل‎ ‎دختر به ازدواج، پدر رضایت به ازدواج او با کفو شرعی و عرفی وی ندهد‎ ‎و خوف آن باشد که کفو دیگری برای خواستگاری دختر پیدا نشود، که در‎ ‎این صورت ولایت پدر ساقط است.

[سؤال 10213]‏ ‏ ‏ 5693‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 2 / 12 / 1361‏

‏محضر مبارک حضرت آیت الله‌ العظمی، امام خمینی، دامت برکاته، السلام علیکم‏

‏احتراماً؛ نظر به این که در توضیح المسائل اجازۀ پدر را برای ازدواج دخترش شرط‏‎ ‎‏فرموده اید، ولی در تحریر الوسیله، جلد دوم، اجازۀ پدر را در صورت خودداری از‏‎ ‎‏اجازه برای دختری که به سن رشد شرعی رسیده باشد شرط، مقرر نفرموده اید.‏‎ ‎‏مستدعی است نظر عالی را در مورد دختری که کبیره و رشیده است و می خواهد‏
‎[[page 39]]‎‏ازدواج بکند، ولی پدر دختر اجازه نمی دهد، بیان فرمایید که به کدام یک از دو نظریه‏‎ ‎‏مذکور عمل شود.‏

بسمه تعالی، ازدواج دختر باکره، باید با اجازه پدر باشد. بلی اگر پسر، کفو‎ ‎عرفی و شرعی دختر باشد و دختر میل به ازدواج دارد و بترسد که اگر با او‎ ‎ازدواج نکند، دیگر شوهر خوبی برای او پیدا نشود، پدر نمی تواند او را از‎ ‎ازدواج منع کند.

[سؤال 10214]‏ ‏ ‏ 5694‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 3 / 8 / 1361‏

‏حضور محترم امام امت، آیت الله‌ خمینی، دام ظله‏

‏آیا دختر بدون اذن پدر می تواند شخصاً اقدام به ازدواج نماید، در صورتی که سه‏‎ ‎‏شرط حاکم باشد: 1. میل به ازدواج؛ 2. هم کفو بودن دو طرف؛ 3. احتمال این که اگر‏‎ ‎‏این شخص را رد کند، هم کفو دیگری برای او پیدا نخواهد شد. پدر دارای صلاحیت‏‎ ‎‏اخلاقی نیست و تعهد به اجرای احکام الهی نیز ندارد. خداوند شما را مؤید و منصور‏‎ ‎‏بدارد. به امید برقراری حکومت اسلامی در سراسر جهان‏

بسمه تعالی، ازدواج دختر باکره، منوط به اجازۀ پدر است؛ ولی اگر با میل‎ ‎دختر به ازدواج، پدر از ازدواج وی با کفو شرعی و عرفی ممانعت کند و‎ ‎خوف آن باشد که کفو دیگری برای خواستگاری دختر پیدا نشود، در این‎ ‎صورت ولایت پدر ساقط است و دختر می تواند بدون اجازۀ پدر ازدواج‎ ‎کند.

[سؤال 10215]‏ ‏ ‏  ‏---->‏ ‏ 2458

‏3. البته مسائل رسومات محلی در این مناطق هنوز پا برجا است، لذا بعضی از‏‎ ‎‏پدران، ازدواج را به دختران خود به زور تحمیل می کنند و از کسانی که عرفاً هم تا و‏‎ ‎‏هم شأن ایشان می باشند باز می دارند، آیا این دختر 15 یا 17 ساله و بیشتر، در صورتی‏
‎[[page 40]]‎‏که با عقل خود کار کند، می تواند ازدواج کند به دور از اجازه پدر؟ چون پدر، هدفش‏‎ ‎‏تحمیلی است و این دختر هم می گوید که باید طبق موازین اسلام باشد و او دختر را باز‏‎ ‎‏می دارد، در این صورت اگر دختر ازدواج کند، بدون این که پدر قبول کند، چطور‏‎ ‎‏می باشد؟ ‏

بسمه تعالی، ازدواج دختر باکره منوط به اجازۀ پدر است؛ ولی اگر با میل‎ ‎دختر به ازدواج با کفو شرعی و عرفی خود، پدر مخالفت نماید و خوف آن‎ ‎باشد که کفو دیگری برای خواستگاری دختر پیدا نشود، در این صورت‎ ‎ولایت پدر ساقط است.

[سؤال 10216]‏ ‏ ‏ 5695‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 16 ذی القعده 1401 ق‏

‏محضر مبارک رهبر انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله‌ العظمی، امام خمینی،‏‎ ‎‏دام  ظله العالی، احتراماً؛ به عرض می رساند:‏

‏یک دختر و پسر با شناخت همدیگر، قصد ازدواج دارند؛ اوّلاً: دختر نیاز به ازدواج‏‎ ‎‏دارد. ثانیاً: پسر نیاز به ازدواج دارد. ثالثاً: پسر دارای شرایطی نیست که در اسلام‏‎ ‎‏ازدواج با او حرام یا مکروه باشد، مثلاً شارب الخمر یا تارک الصلاة باشد، بلکه از نظر‏‎ ‎‏تقوا زبانزد خاص و عام است.‏

‏با چنین خصوصیاتی، پدر دختر ـ با وجود چندین بار مراجعه ـ اجازۀ ازدواج‏‎ ‎‏نمی دهد. آیا در صورت اجازه ندادن پدر، اجازۀ او در مورد ازدواج چنین دختری‏‎ ‎‏ساقط می شود یا خیر؟‏

بسمه تعالی، ازدواج دختر باکره، موقوف بر اجازۀ پدر است؛ ولی در‎ ‎صورت میل دختر به ازدواج، اگر پدر از اجازۀ ازدواج او با کفو شرعی و‎ ‎عرفیش امتناع ورزد و خوف آن باشد که کفو دیگری برای خواستگاری‎ ‎دختر پیدا نشود، اجازه او اعتبار ندارد.


‎[[page 41]]‎[سؤال 10217]‏ ‏ ‏ 5696‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 2 / 11 / 1361‏

‏حضرت امام خمینی‏

‏به فرض اگر دختر بالغ و مسلمانی و پسری بالغ و مسلمان یکدیگر را خواسته و‏‎ ‎‏بدون اجازۀ پدر دختر، با هم ازدواج نموده باشند، آیا عقد آن ها باطل است یا نه؟ آیا‏‎ ‎‏عدم رضایت پدر دختر موجب ابطال عقد ازدواج آن ها می شود یا نه؟ آیا دختر مذکور‏‎ ‎‏بدون طلاق از آن پسر جدا می شود یا نه؟ پسر حاضر به طلاق نیست.‏

بسمه تعالی، عقد دختر باکره بدون اذن و اجازۀ پدر باطل است، مگر این که‎ ‎پسر، کفو عرفی و شرعی دختر باشد و دختر بترسد که اگر با او ازدواج‎ ‎نکند، دیگر شوهر خوبی پیدا نکند.

[سؤال 10218]‏ ‏ ‏ 5697‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏دفتر امام، بخش شهرستان ها، برادر حجت الاسلام حسن قدیری، سلام علیکم،‏‎ ‎‏احتراماً به عرض می رساند: این جانب عضو سپاه پاسداران هستم. در رابطه با ازدواج‏‎ ‎‏به مسأله ای برخوردم مبنی بر این که خواهری را در نظر گرفتم و این خواهر در مورد‏‎ ‎‏ازدواج کاملاً موافقت داشته و هیچ مانعی از نظر ازدواج کردن با بنده ندارد. و به حد‏‎ ‎‏بلوغ رسیده است و دیپلم هم دارد. مادرش راضی است، برادرش نیز با ازدواج ما‏‎ ‎‏موافق است؛ ولی پدرش ناراضی است و دلیل نارضایتی را هم فرموده اند به علت‏‎ ‎‏بودن بنده در سپاه می باشد و به طور کل راضی نمی باشند. به چه صورت می توان‏‎ ‎‏ولایت پدر را در این مورد که دختر آماده برای ازدواج می باشد ساقط کرد؟ ‏

بسمه تعالی، ازدواج دختر باکره موقوف است به اذن و اجازه پدر دختر.‎ ‎بلی، اگر دختر میل به ازدواج داشته باشد و پسر کفو عرفی و شرعی او باشد‎ ‎و دختر بترسد که اگر با او ازدواج نکند شوهر خوبی برای او پیدا نشود،‎ ‎پدر نمی تواند منع کند.


‎[[page 42]]‎[سؤال 10219]‏ ‏ ‏ 5698‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏محضر مبارک آیت الله‌ العظمی، امام خمینی، دام ظله العالی علی رؤوس الانام‏

‏دختری اجازۀ عقد نکاح خود به شخصی را داد و به قلم و امضای خود، کسی را از‏‎ ‎‏طرف خودش، برای اجرای عقد نکاح وکیل ساخت و امضا کرد و هنوز هم اعتراف‏‎ ‎‏می کند که خودش نکاح را قبول کرده است، و نوشتۀ وکالت نامه هم از خودش‏‎ ‎‏می باشد، و عقد در خانۀ ناکح انجام گرفته است. و حالا دختر می گوید من از ترس‏‎ ‎‏اقرار نمودم و نوشته دادم. و ناکح می گوید که پدر و برادر منکوحه، در حضور شش‏‎ ‎‏نفر گواه و نکاح خوان ـ که هفتمی بود ـ همراه دختر بودند پیش از اجرای عقد نکاح، از‏‎ ‎‏برادر بزرگ و بالغ دختر که حاضر بود، پرسید که آیا پدرت و شماها از این عقد راضی‏‎ ‎‏هستید؟ برادر دختر جواب داد که پدرم اجازه داده و من هم راضی هستم. و بر این‏‎ ‎‏مطلب چند نفر شاهد هست. و مدتی بدین منوال بدون عروسی گذشت و بعداً یک‏‎ ‎‏رنجش میان پدر دختر و ناکح پیدا شد، و پدر دختر می گوید: من خبر نداشتم و الآن هم‏‎ ‎‏راضی نیستم. حکم این نکاح را بیان بفرمایید.‏

بسمه تعالی، اگر شرعاً ثابت شود که پدر، عقد را اجازه نداده، حکم به‎ ‎بطلان عقد می شود و در غیر این صورت عقد محکوم به صحت است.

[سؤال 10220]‏ ‏ ‏ 5699‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏حضور محترم اعضای دفتر امام خمینی‏

‏پس از عرض سلام و آرزوی موفقیت و پیروزی برای شما، مسأله ای را برایتان‏‎ ‎‏مطرح می کنم که در حل این مشکل به همکاری شما و رهنمود حضرت امام خمینی‏‎ ‎‏نیازمندم:‏

‏دختری 20 ساله هستم و با پسری از فامیل قرار ازدواج گذاشتیم، اما به دلیل این که‏
‎[[page 43]]‎‏هنوز خدمت سربازی را پشت سر نگذاشته، ناچار شدیم صبر کنیم تا مدت سربازی او‏‎ ‎‏تمام شود. در این بین ـ چون ما نمی خواستیم گناهی کرده باشیم ـ از روی رسالۀ یکی‏‎ ‎‏از مراجع که مقلد ایشان هستم با عربی صحیح صیغۀ موقتی خواندیم، فقط به این دلیل‏‎ ‎‏که به یکدیگر محرم باشیم، نه به دلیل دیگری. وقتی این موضوع را با یکی از نزدیکانم‏‎ ‎‏در میان گذاشتم، گفتند که این صیغه درست نیست؛ چرا که باید حتماً اجازۀ پدر باشد‏‎ ‎‏(البته همان طور که می دانید، مطلقاً از لزوم اجازه پدر در این باره صحبتی نشده). از‏‎ ‎‏چندی پیش تا به حال که این موضوع را شنیده ام، از این که مبادا گناهی کرده باشیم‏‎ ‎‏شدیداً رنج می برم و بعد از این تکلیف ما چیست؟ از شما درخواست و تمنا می کنم که‏‎ ‎‏به محض مشاهدۀ این نامه، موضوع را با حضرت امام در میان گذاشته وپاسخ آن را‏‎ ‎‏هرچه زودتر برای من ارسال فرمایید و بگویید که من چه کنم؟ لازم به تذکر است که‏‎ ‎‏چون این پسر از فامیل ما است، من نمی خواهم که فعلاً کسی از بستگانم (پدر، مادر و‏‎ ‎‏یا دیگران) از این موضوع با خبر شود. ولی این اطمینان را هم دارم که به خواست خدا‏‎ ‎‏حتماً با هم ازدواج خواهیم کرد.‏

بسمه تعالی، اگر پدر شما عقد را اجازه دهد، صحیح است و گرنه باطل‎ ‎است.

[سؤال 10221]‏ ‏ ‏ 5700‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 28 شوال 1402 ق‏

‏محضر مبارک حضرت زعیم امّة الاسلامیه، سیدنا و مولانا، امام الخمینی، اطال الله‌‏‎ ‎‏عمره الشریف‏

‏معروض خدمت سرکار، به عنوان استفتا این است چون که یک رساله عملیه‏‎ ‎‏موسوم به زبدة الاحکام طبع مطبعة الاداب النجف الاشرف، از قِبَل سرکار به دست ما‏‎ ‎‏رسیده بود و حالاً هم در دست ما موجود است. در مسائل اولیاء العقد (مسأله 1) چنین‏‎ ‎‏تحریر فرموده اید که ما عین عبارت را نقلاً نوشته ایم: «وأمّا إذا کانَت بکراً، ففیه أقوالٌ‏
‎[[page 44]]‎‏والأحوط استیذان منهما، نعم لا إشکال فی سقوط اعتبار إذنهما إن منعاها عن التزویج‏‎ ‎‏بِمن هُو کُفوٌ لها شرعاً وعرفاً، مع مَیْلها» بناءً و عملاً بر این عبارت، یک دختر بالغۀ‏‎ ‎‏رشیده و یک پسر عاقل و بالغ رشید، عقد ازدواجی را بدون اذن صریح ولی، جاری‏‎ ‎‏نموده اند و بعد از اجرای عقد نکاح شرعی، بعضی از اشخاص مسأله را مورد بحث و‏‎ ‎‏نزاع قرار داده، قیل و قالی در صحت عقد کرده، و بطلان آن را ریشه و بنیاد فساد قرار‏‎ ‎‏داده اند لهذا صحیح شدن و نشدن را تفصیلاً تحریر فرموده و با مهر شریف مزیّن‏‎ ‎‏فرمایید. جواب این مسأله مورد حاجت را بیان فرمایید.‏

بسمه تعالی، اگر پدر اذن در عقد دختر باکره نداده و بعد از عقد آن را اجازه‎ ‎نکرده، عقد صحیح نیست و با اجازه پدر صحیح می شود.

[سؤال 10222]‏ ‏ ‏ 5701‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 2 / 9 / 1361‏

‏حضور حضرت امام خمینی؛ امید است سالم و تندرست بوده و خداوند به عمر‏‎ ‎‏شریفتان بیفزاید، از حضورتان چند سؤال داشتم:‏

‏1. چون شما در امر ازدواج شرط اجازه پدر در مورد دختر باکره را واجب دانستید؛‏‎ ‎‏سؤالم این است که اگر دختر باکره ای پدر نداشته باشد، اجازۀ چه کسی شرط است و‏‎ ‎‏آیا اجازه اش همانند اوامر پدر است یا خیر؟ ‏

بسمه تعالی، اگر پدر و جد پدری ندارد، اجازۀ خودش کفایت می کند و‎ ‎اجازۀ دیگران شرط نیست.

‏2. شما در رساله فرمودید که اگر دو نفر با هم راضی و خانوادۀ ایشان نیز راضی باشند، طبق شرایط، این‏‎ ‎‏دو می توانند همدیگر را عقد کنند یا وکیل بگیرند؛ در حالی که ارگان های نظامی اگر این نوع زن و‏‎ ‎‏شوهری که بدون مدرک هستند را ببینند می گیرند. لطف کنید فتوا را در رابطه با نظام کشور اسلامی ما‏‎ ‎‏بگویید.‏

بسمه تعالی، اگر عقد مطابق با ضوابط شرعی انجام بگیرد، صحیح است؛ ولی مراعات مقررات‎ ‎دولت اسلامی لازم است.

‏3. آیا پولی که در قبال ازدواج ـ که مبلغی به اندازۀ یک یا دو هزار تومان و یا بیشتر ـ به عنوان شیرینی‏
‎[[page 45]]‎‏دریافت می کنند و اگر ندهند، طلب محسوب می کنند آیا حلال است یا خیر؟ ‏

بسمه تعالی، اگر در ضمن عقد شرط شده باید بپردازد؛ و گرنه منوط به رضایت دهندۀ پول‎ ‎است.

[سؤال 10223]‏ ‏ ‏  ‏---->‏ ‏ 5782

‏2. حدود 8 سال پیش عمۀ شوهرم که از داشتن فرزند محروم بوده است، دختری‏‎ ‎‏را از پرورشگاه به فرزندی قبول کرده است؛ حال که فرزند به سن بلوغ رسیده، تکلیف‏‎ ‎‏مرد (پدر) چیست؟ آیا محرم است یا نامحرم؟ و ازدواج این دختر به چه صورت‏‎ ‎‏است؟‏

بسمه تعالی، دختر نسبت به مرد (پدرخوانده) نامحرم است و اگر پدر‎ ‎ندارد یا معلوم نیست، بعد از بلوغ و رشد اختیار با خود او است.

[سؤال 10224]‏ ‏ ‏ 5702‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 4 / 6 / 1361‏

‏مرجع عالی قدر و رهبر کبیر انقلاب مقدس اسلامی، حضرت آیت الله‌ العظمی‏‎ ‎‏الامام خمینی، دامت برکاته، سلام علیکم، از درگاه حضرت احدیت تقاضا داریم‏‎ ‎‏وجود مبارک حضرتت را در نهایت صحت و سلامت و عافیت و در اوج افتخار و‏‎ ‎‏عظمت، لااقل تا طلوع فرج مولایمان حضرت مهدی (عج) نگه داشته و از جمیع‏‎ ‎‏حوادث مصون و محفوظ نگه دارد.‏

‏امام عزیز! دختری هستم در حدود 25 سال سن و در حدود دیپلم سواد دارم و‏‎ ‎‏اینک در یک نهاد انقلابی افتخاراً خدمتگزارم. قریب به دو سال است که از فیض‏‎ ‎‏وجود پدر بی بهره شده ام و می خواهم با مردی که در همان نهاد خدمت می کند و در‏‎ ‎‏حدود 40 سال سن دارد ازدواج کنم. متأسفانه مادر و برادر 28 ساله ام با این وصلت‏‎ ‎‏مخالف هستند و دلیل مخالفت آن ها تفاوت سنی ما است، در حالی که از نظر‏‎ ‎‏این جانب این مشکلی نیست؛ چرا که فرد مذکور را از نظر ایمان و روش زندگی قابل‏‎ ‎‏توجه می دانم، مخصوصاً که می دانم در امر دین و عرفان مرا یاری می کند و راهنما‏
‎[[page 46]]‎‏است و دیگر این که او برایم شناخته شده است.‏

‏گو این که به آن ها گفته ام که از نظر شرع و طبق فتوای مرجع اشکالی در امر ازدواج‏‎ ‎‏ما نیست، اما ایشان نمی پذیرند. و دلیل دیگر این که پیامبر گرامی اسلام و حضرت‏‎ ‎‏خدیجه و امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه علیهاالسلام با هم از نظر سنی فرق زیاد داشته اند، لذا‏‎ ‎‏این مهم نیست، پذیرا نیستند، و می گویند حرف مردم را چه بگوییم و چه کنیم؟!‏

‏امام بزرگوار! اینک که به عنوان ولی فقیه، اطاعت از جناب عالی واجب است،‏‎ ‎‏تقاضا دارم که اگر موضوع ازدواج ما اشکال شرعی ندارد و اگر اجازت می فرمایید،‏‎ ‎‏حکمی بفرمایید تا مادر و برادرم را موظف به اجرا کند.‏

بسمه تعالی، در فرض مرقوم، اختیار ازدواج و حق انتخاب همسر با خود‎ ‎شما است و رضایت برادر و مادر شرط نیست.

[سؤال 10225]‏ ‏ ‏ 5703‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 29 / 10 / 1361‏

‏محترماً به عرض می رساند، نظر به این که این جانب مقلد امام هستم نظر آن جناب‏‎ ‎‏را در بارۀ چند مسأله خواستم:‏

‏1. دختری که پدر و پدربزرگ نداشته باشد، می تواند (اختیار آن را دارد) ازدواج‏‎ ‎‏موقت بکند (متعه شود).‏

بسمه تعالی، مانع ندارد.

[سؤال 10226]

‏2. اگر پدر داشته باشد، ولی در شهری دیگر که به آسانی نمی شود با او تماس‏‎ ‎‏گرفت می تواند بدون اجازه متعه شود؟‏

بسمه تعالی، اگر طوری است که اجازه گرفتن از او ممکن نیست، اشکال‎ ‎ندارد. ولی اگر تماس با او ممکن است ولو مدتی طول بکشد یا سخت‎ ‎باشد، بدون اجازه نمی تواند صیغه شود.


‎[[page 47]]‎[سؤال 10227]‏ ‏ ‏ 5704‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 20 / 7 / 1361‏

‏محضر مقدس حضرت مستطاب، آیت الله‌ العظمی، امام خمینی، دامت برکاته‏

‏محترماً معروض می دارد: فرضاً زید با دختری به نام سمیه ازدواج کرده، پدر دختر‏‎ ‎‏رضایت نداده و مرجع قضایی با توجه به مسأله 2376 مندرج در توضیح المسائل امام،‏‎ ‎‏حکم به بطلان عقد داده است. ولی زید با استفاده از قسمت دوم مسأله 2377، با‏‎ ‎‏عبارت: «... و نیز اگر دختر باکره نباشد، در صورتی که بکارتش به واسطۀ شوهر کردن‏‎ ‎‏از بین رفته باشد، اجازه پدر و جد لازم نیست» و با استفاده از حالت زن بودن سمیه، به‏‎ ‎‏دفتر اسناد رسمی مراجعه و او را به عقد خود در آورده است. آیا این ازدواج به دلایل‏‎ ‎‏زیر محکوم به بطلان نیست؟‏

‏منظور از عبارت «در صورتی که بکارتش به واسطۀ شوهر کردن از بین رفته باشد»‏‎ ‎‏این است که ازدواج شرعی، با رعایت همه جهات واقع شده و سپس طلاق واقع شده،‏‎ ‎‏یا شوهر فوت کرده باشد و زن بیوه باشد، که در این صورت ازدواج دوم صحیح بوده و‏‎ ‎‏اذن پدر و جد بر اساس فتوای امام لازم نیست، و یا زنی که ازدواجش باطل شده، با‏‎ ‎‏اذن پدر با مرد دیگر غیر از زید ازدواج کند و سپس طلاق بگیرد، یا بر اثر مرگ شوهر‏‎ ‎‏بیوه شود، که در این صورت اگر به عقد زید در آید، به فتوا عمل شده است؛ در‏‎ ‎‏صورتی که در موارد زیر، خلاف فتوا عمل گردیده است:‏

‏1. عدم اذن پدر در ازدواج، با وجود صدور حکم بطلان عقد زید با سمیه.‏

‏2. اجرای عقد برای بار دوم بین زید و سمیه، بدون اجازۀ پدر دختر، و بدون‏‎ ‎‏اجرای صیغۀ طلاق یا مرگ زید. یعنی فقط بر اساس رفع بکارت، که اساس فتوا‏‎ ‎‏بکارت نیست، بلکه ازدواج هر دختری برای بار اول با اذن پدر منظور است.‏

‏بنا بر جهات معروض، عقد دوم نیز باطل به نظر می رسد و با توجه به جهات‏‎ ‎‏مختلف و مضرات خانوادگی و اجتماعی، نظر مبارک آن مرجع عالی قدر را برای تنفیذ‏
‎[[page 48]]‎‏عملی مسأله 2376 خواستار است. والسلام علیکم ورحمة الله‌ وبرکاته‏

بسمه تعالی، اگر قبلاً با دخول ولو به نحو زنای محرّم، ازالۀ بکارت شده،‎ ‎صحت عقد بعدی منوط به اجازه پدر نیست.

[سؤال 10228]‏ ‏ ‏ 5705‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 18 / 7 / 1361‏

‏محضر مرجع عالی قدر، حضرت آیت الله‌ العظمی امام خمینی، مدّ ظله العالی‏

‏هرگاه دختر باکره ای با عقد و ازدواج بدون اذن پدر ازاله بکارت شود و بعداً با‏‎ ‎‏توجه به این که اذن پدر در ازدواج دختر باکره شرط است، با طلاق احتیاطی (طلاق‏‎ ‎‏خلعی) از آن مرد جدا شود؛ چنانچه آن زن دوباره با همان مرد ازدواج کند، آیا صحت‏‎ ‎‏عقد دوم منوط به اذن پدر دختر است؟‏

‏والسلام علیکم ورحمة الله‌ وبرکاته‏

بسمه تعالی، در فرض مرقوم، ازدواج دومی صحیح است و اذن پدر شرط‎ ‎نیست.

[سؤال 10229]‏ ‏ ‏ 5706‏

‏ ‏ ‏ بسم الله‌ الرحمن الرحیم‏

‏مولانا ما تقولون فی رجل أراد أن یعقد علی بکر بغیر إذن أبیها، فرجع إلی تحریر‏‎ ‎‏الوسیلة فوجد أنّکم تقولون بالاحتیاط، فرجع فی هذه المسألة إلی من یقول بالجواز،‏‎ ‎‏فدخلت بها بعد العقد علی مهر معیّن وبعد ذلک أخبرتُ بأنّکم تشترطون إذن الأب فی‏‎ ‎‏تزویج البکر، فأصبحت ثیّباً فعقدت علیها ثانیةً علی مهر معیّن آخر ولم أدخل بها بعد‏‎ ‎‏العقد الثانی، أفتونا مأجورین:‏

‏1. صحة العقد الأوّل وفساده؟‏

‏2. هل تستحق علیَّ مهر المثل أو مهر المسمی؟‏

‏3. هل یثبت علیه کفارة أو أمثال ذلک؟‏


‎[[page 49]]‎‏4. ما هو حد البذل فی الطلاق الخلعی، وهل یحقّ للزوج أن یطلب أضعاف مهر‏‎ ‎‏المسمّی.‏

بسمه تعالی، یصحّ العقد الثانی ویثبت المهر المعیّن فیه، ولا کفّارة لذلک،‎ ‎ولا حد للبذل فی الطلاق الخلعی.

[سؤال 10230]‏ ‏ ‏ 5707‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 25 / 6 / 1361‏

‏محضر شریعت گستر، حضرت آیت الله‌ العظمی، امام خمینی، روحی فداه‏

‏با عرض سلام، جسارتاً خاطر مبارک را به مراتب زیرین معطوف، و با پوزش از‏‎ ‎‏تصدیع، معروض می دارد:‏

‏کلیه ازدواج های دخترهای باکره ای که تا کنون بدون اذن پدر واقع، و بنا به فتوای‏‎ ‎‏صریح آن پیشوای عالی قدر و حکم قطعی دادگاه های مدنی خاص باطل گردیده، به‏‎ ‎‏محض صدور حکم بطلان، بلافاصله دختر و پسر بدون اذن پدر، تجدید ازدواج‏‎ ‎‏کرده اند و با این توجیه که چون بکارت از بین رفته است، نیازی به اجازۀ پدر نیست از‏‎ ‎‏فتوای آن حضرت، به عنوان راه حل شرعی سوء استفاده و با این حیلۀ شیطانی، عملاً‏‎ ‎‏اذن پدر در دختر باکره نیز ساقط، و احکام دادگاه ها در این قبیل مسائل بلا اثر شده‏‎ ‎‏علاوه بر این که این امر مغایر با مفهوم مسأله 2377، در رسالۀ عملیۀ آن حضرت‏‎ ‎‏می باشد؛ زیرا در قسمت اخیر این مسأله که عین آن ذیلاً در پرانتز نقل می شود (و نیز‏‎ ‎‏اگر دختر باکره نباشد، در صورتی که بکارتش به واسطۀ شوهرکردن از بین رفته باشد،‏‎ ‎‏اجازه پدر و جد لازم نیست) استنباط این است که هر دختری باید یک بار با اجازۀ‏‎ ‎‏پدر، شوهر اختیار کند. بنابر این وقتی ازدواجی باطل گردیده، در حکم دختر‏‎ ‎‏غیرباکره ای است که بکارتش به واسطۀ شوهرکردن از بین نرفته پس بنا بر مفهوم این‏‎ ‎‏مسأله، بار دوم نیز نیاز به اذن پدر دارد.‏

‏مضافاً چنانچه سوابق این قبیل ازدواج ها ـ که در اثر اغفال دختران معصوم، بدون‏‎ ‎‏اذن پدر انجام گردیده ـ بررسی شود، اکثراً پس از مدت کوتاهی، به عدم توافق اخلاقی‏
‎[[page 50]]‎‏و جدایی این قبیل زوجین و متلاشی شدن کانون خانواده ها منتهی می شود، و حاصل‏‎ ‎‏آن اشاعه مفاسد اخلاقی و اجتماعی است. و از طرفی، پدری که با خون دل، دختری‏‎ ‎‏را بزرگ کرده و بهتر از هر کس در صلاح اندیشی صاحب نظر می باشد، انتظار دارد که‏‎ ‎‏در انتخاب داماد و سرنوشت دخترش، به خصوص در نظام جمهوری اسلامی،‏‎ ‎‏دخالت داشته باشد و سلب این اختیار از طرف علمای اعلام یا حکام محترم شرع، به‏‎ ‎‏معتقدات مردم و آبروی جمهوری اسلامی لطمه وارد می کند و خانواده های دختردار‏‎ ‎‏را غمگین، و دچار دغدغۀ خاطر می سازد.‏

‏علی هذا استدعا دارد نظر مبارک را نسبت به صحت یا بطلان این قبیل ازدواج های‏‎ ‎‏توأم با حیله، که به طور معروض، عملاً خنثی کنندۀ اثرات حکم شرعی این مسأله‏‎ ‎‏می باشد، ذیلاً مرقوم فرمایند. ‏

بسمه تعالی، پدر و جدّ پدری بر دختر غیرباکره ولایت ندارند و اجازۀ آن ها‎ ‎در ازدواجشان معتبر نیست.

[سؤال 10231]‏ ‏ ‏ 5708‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏در ازدواج با باکره فرموده اید: احوط باید به اذن پدر باشد. بعداً نقل شد که فتوا به‏‎ ‎‏این موضوع داده اید. بنابراین اگر باکره نباشد ولی عدم باکره بودن مستند به زنا باشد آیا‏‎ ‎‏ازدواج بدون اذن پدر صحیح است یا خیر؟‏

بسمه تعالی، بعید نیست عدم الحاق به بکر لکن احتیاط در آن ترک نشود.

[سؤال 10232]‏ ‏ ‏ 5709‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏ما با هم ازدواج نموده ایم و پدر این جانب به عنوان این که اجازۀ عقد نداده به دادگاه‏‎ ‎‏شکایت و رأی به ابطال عقد واقع شده گرفت. مجدداً در تاریخ 6 / 5 / 1361 نامه ای به‏‎ ‎‏دفتر محترم امام در تهران تقدیم داشته و تقاضای کسب تکلیف نموده با دستوری که‏
‎[[page 51]]‎‏در ذیل نامه از طرف دفتر محترم امام نوشته شده و تقدیم می گردد بنا بر احتیاط طلاق‏‎ ‎‏جاری و مجدداً به ازدواج هم درآمده ایم با توجه به این که این جانبان پسرعمه و‏‎ ‎‏دختردایی بوده و همدیگر را دوست داشته و با توجه به این که بعد از ازدواج آمیزش‏‎ ‎‏حاصل و به احتمال زیاد زوجه حامله می باشد تقاضا داریم امام عزیز و رهبر محبوب‏‎ ‎‏انقلاب چون پدری دلسوز با اجازه به ازدواج، ما دو نفر را در پناه عدل اسلامی به‏‎ ‎‏زندگی امیدوار فرمایند عندالله‌ خالی از اجر نخواهد بود. ‏

بسمه تعالی، اگر قبل از عقد دوم دخول محقق شده عقد ازدواج دوم‎ ‎صحیح است و احتیاج به اذن و اجازه پدر ندارد.

[سؤال 10233]‏ ‏ ‏ 5710‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 18 / 7 / 1361‏

‏محضر مبارک مرجع عالی قدر حضرت آیت الله‌ العظمی امام خمینی، مدّ ظله العالی‏

‏هرگاه دختر باکره ای با عقد و ازدواج بدون اذن پدر، از او ازالۀ بکارت شود و بعداً‏‎ ‎‏با توجه به این که اذن پدر در ازدواج دختر باکره شرط است، با طلاق احتیاطی (طلاق‏‎ ‎‏خلعی) از آن مرد جدا شود، چنانچه آن زن دوباره با همان مرد ازدواج کند، آیا صحت‏‎ ‎‏عقد دوم منوط به اذن پدر دختر است؟‏

بسمه تعالی، در فرض مرقوم، ازدواج دومی صحیح است و اذن پدر شرط‎ ‎نیست.

[سؤال 10234]‏ ‏ ‏ 5711‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 30 / 5 / 1361‏

‏حضور مبارک حضرت آیت الله‌ العظمی امام خمینی، روحی فداه، با عرض سلام‏

‏دختر باکره ای بدون اجازۀ پدر، شوهر اختیار نموده و به واسطه شکایت پدر‏‎ ‎‏که  علت آن، فقدان صلاحیت اخلاقی پسر بوده ازدواج آن ها باطل شده؛ ولی‏‎ ‎‏بلافاصله  مجدداً بدون اذن پدر و مادر، با همان پسر ازدواج نموده. آیا ازدواج دوم‏
‎[[page 52]]‎‏با  همان پسر صحیح است یا باطل؟ ‏

بسمه تعالی، اگر در وقت ازدواج دوم، هنوز دختر باکره بوده، اعتبار اذن‎ ‎پدر به قوت خود باقی است؛ و اگر باکره نبوده، ولایت پدر ساقط بوده‎ ‎است.

[سؤال 10235]‏ ‏ ‏ 5712‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏جماران، دفتر آیت الله‌ العظمی، امام خمینی، مدّ ظله‏

‏با احترام و عرض ادب، استدعا دارد مقرر فرمایند در پاسخ، نظر مبارک را اعلام‏‎ ‎‏فرمایند. در رساله های آن حضرت اذن پدر در ازدواج دختر کبیره و باکره، احتیاط‏‎ ‎‏واجب است. آیا این شرط حتمی و لازم است یا خیر؟ به خصوص اگر خواستگار فاقد‏‎ ‎‏تقوا و اخلاق اسلامی بوده، و متجاهر به فساد اخلاق باشد، و کفو دختر هم نباشد.‏‎ ‎‏تکلیف پدر چیست؟ ‏

بسمه تعالی، ازدواج دختر باکره بدون اذن پدر دختر، صحیح نیست.

[سؤال 10236]‏ ‏ ‏  ‏---->‏ ‏ 5505

‏2. دختر و پسری که فقط قصد درس خواندن دارند، اگر بدون اجازۀ پدر و مادر، به‏‎ ‎‏عقد غیر دائم همدیگر درآیند و فقط برای درس خواندن، بدون هیچ قصد دیگری، آیا‏‎ ‎‏اشکال دارد؟‏

بسمه تعالی، ازدواج دختر باکره ولو موقت باشد، منوط به اجازۀ پدر است.

[سؤال 10237]‏ ‏ ‏  ‏---->‏ ‏ 5909

‏3. ازدواج منقطع با دختران باکره با اذن ولیّ یا در صورت فقدان ولیّ برای تمتّع و‏‎ ‎‏زناشویی منع شرعی دارد یا خیر؟‏

بسمه تعالی، با اذن پدر یا جدّ پدری دختر و با نبود آن ها با اذن خود دختر‎ ‎مانع ندارد.


‎[[page 53]]‎[سؤال 10238]‏ ‏ ‏ 5713‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 10 / 9 / 1358‏

‏به پیشگاه زعیم عالی قدر، امام امت، مرجع عالم تشیع، آیت الله‌ العظمی امام‏‎ ‎‏خمینی، متّع الله‌ المسلمین بطول بقائه‏

‏این بنده ضعیف، عاجزانه از محضر مبارک آن رهبر و پیشوا استفتا می نماید در‏‎ ‎‏خصوص این مسأله: «دختری که به حد بلوغ رسیده و رشیده است، یعنی مصلحت‏‎ ‎‏خود را تشخیص می دهد، اگر بخواهد شوهر کند، چنانچه باکره باشد بنابر احتیاط‏‎ ‎‏واجب باید از پدر یا جدّ پدری خود اجازه بگیرد و اجازۀ مادر و برادر لازم نیست».‏

‏اگر این دختر بخواهد متعه شود و با رعایت کامل حفظ بکارت به عقد موقت‏‎ ‎‏فردی که بسیار شدید مورد علاقۀ اوست درآید، آیا در این صورت، نظر مبارک‏‎ ‎‏حضرت عالی چیست؟ و آیا اجازۀ پدر باز شرط است یا خیر؟‏

بسمه تعالی، اجازۀ پدر شرط است.

[سؤال 10239]‏ ‏ ‏ 5714‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 25 / 10 / 1361‏

‏دختری است از هر نظر مورد قبول این جانب؛ یعنی مؤمن، مسلمان، حزب اللهی و‏‎ ‎‏پایدار به انقلاب و جمهوری اسلامی است و قصد ازدواج با وی را دارم و هم خودش‏‎ ‎‏و هم پدر و مادرش رضایت دارند؛ ولی تا پایان دورۀ آموزش موقعیتم ایجاب نمی کند‏‎ ‎‏که وی را عقد کنم. آیا می شود بین ما توسط خودمان صیغۀ عقد موقت تا زمان عقد‏‎ ‎‏دائم خوانده شود؛ برای این که اگر منزلشان رفتم و صحبتی و نگاهی به یکدیگر کردیم،‏‎ ‎‏از نظر شرعی اشکال نداشته باشد؟‏

‏خواهشمند است در این مورد راهنمایی ام فرمایید؛ هر چند که نامه ها زیاد و ممکن‏‎ ‎‏است فرصت جواب دادن به آن نباشد، ولی استدعا دارم در این مورد پاسخ فرمایید.‏

بسمه تعالی، با اذن پدر مانع ندارد.


‎[[page 54]]‎[سؤال 10240]‏ ‏ ‏ 5715‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏

‏خدمت پدر عزیزم، آیت الله‌ خمینی ‏

‏پس از عرض سلام و آرزوی سلامتی شما از درگاه ایزد یکتا؛ مسأله ای بود که‏‎ ‎‏می خواستم خدمت آن پدر عزیز، عرض کنم و آن این که من دختری 18 ساله هستم،‏‎ ‎‏که مدت هشت ماه است خانواده ام به یکی از افراد فامیل، قول ازدواج مرا داده اند و‏‎ ‎‏این ها بارها آمده اند و گفته اند که اجازه بدهید صیغه بخوانیم، تا این ها محرم باشند و‏‎ ‎‏بتوانند با هم حرف بزنند. اما خانوادۀ من ـ با این که تحصیل کرده اند ـ قبول نمی کنند و‏‎ ‎‏می گویند: اگر پسر می خواهد، بیاید و برود، ولی ما نمی گذاریم صیغه بخوانید. و من،‏‎ ‎‏خود حاضر نیستم و می گویم که گناه دارد. و دیگر آن که خانوادۀ پسر می گویند: در‏‎ ‎‏شرایط فعلی عقد کردن رسم ما نیست، وگرنه عقد می کردیم. و خود پسر می گوید: من‏‎ ‎‏باید در بارۀ زندگی آینده خودم حرف بزنم. ولی خانواده اجازه نمی دهند، و با این که‏‎ ‎‏می گویند: بیاید و برود ولی می گویند صیغه نه، به من هم می گویند: تو اصلاً جلو نیا.‏‎ ‎‏خواهشمندم تکلیف مرا مشخص کنید. آیا می شود بدون اجازۀ پدر و مادر، صیغۀ‏‎ ‎‏محرمیت برای یک مدت معیّن، با شرایط معیّن بخوانیم یا نه؟ و اگر ممکن است،‏‎ ‎‏بگویید که از نظر شرعی ما دو نفر چه کار کنیم که گناهی ـ از نظر نگاه ـ مرتکب نشویم‏‎ ‎‏و اشکال نداشته باشد؟‏

بسمه تعالی، بدون عقد بر یکدیگر، محرم نیستند و عقد باید با اجازۀ پدر‎ ‎دختر باشد.

[سؤال 10241]‏ ‏ ‏ 5716‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏با اهدای سلام به خدمتتان، سؤالی شرعی داشتم:‏

‏خانمی از آشنایان ما دخترش را در سن سه سالگی صیغه موقتی با پدر من کرده، تا‏‎ ‎‏این که خودش به پدرم محرم شود. بدیهی می باشد که بعد از صیغه، برادر من نیز به آن‏
‎[[page 55]]‎‏دختر محرم می شود. حال با توجه به این که دختر سنش کم بوده و قادر به فکر کردن‏‎ ‎‏هم نبوده، پس وکیل او پدرش می باشد و پدر او با یک چنین چیزی مخالف است و‏‎ ‎‏راضی به این صیغه نیست، صیغه باطل است یا نه و برادر من می تواند با این دختر‏‎ ‎‏ازدواج کند؟ در ضمن دختر هم به این صیغه راضی نمی باشد و ما با آن خانم نسبت‏‎ ‎‏فامیلی نیز نداریم. والسلام علیکم ورحمة الله‌ وبرکاته‏

بسمه تعالی، در فرض سؤال، اگر پدر دختر به عقد راضی نبوده و بعداً هم‎ ‎اجازه نکرده، عقد باطل است.

[سؤال 10242]‏ ‏ ‏  ‏---->‏ ‏ 5827

‏5. متعۀ دختر بالغۀ رشیده بدون اجازۀ پدرش چه صورتی دارد؟ آیا عقد به عمل‏‎ ‎‏می آید یا نه؟‏

بسمه تعالی، صحیح نیست.

[سؤال 10243]‏ ‏ ‏  ‏---->‏ ‏ 1152

‏5. ازدواج موقت با دختری که باکره است و صیغه خوانده اند و غرض فقط صِرف‏‎ ‎‏دوست بودن و از تنهایی درآمدن است ـ بدون شهوت و بدون استفاده از امیال‏‎ ‎‏جنسی  ـ آیا اجازۀ والدین طرفین ضروری است یا خیر؟‏

بسمه تعالی، بدون اجازۀ پدر دختر صحیح نیست. 

[سؤال 10244]‏ ‏ ‏ 5717‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 9 / 8 / 1361‏

‏با سلام به محضر حضرت آیت الله‌ خمینی، رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران‏

‏سؤالی است که استدعا دارم جواب آن را بفرمایید. از لطفتان سپاسگزارم.‏

‏چون حضرت امام، اذن پدر را در باکره احتیاط واجب می فرمایند، و در بعضی‏‎ ‎‏موارد هست که پسر و دختر به هم علاقه دارند، و یا این که لازم می بینند قبل از ازدواج،‏‎ ‎‏بیشتر با هم آشنا شوند و این معاشرت ها حرام نباشد. و چون تحصیل اذن پدر به‏
‎[[page 56]]‎‏واسطۀ شرم و حیا و موانع دیگر مشکل است، امام اجازه می فرمایند که این احتیاط‏‎ ‎‏ترک شود و بدون اذن ولی، صیغه محرمیت جاری گردد یا خیر؟‏

بسمه تعالی، ازدواج دختر باکره منوط به اجازۀ پدر است، و فرقی بین‎ ‎ازدواج دائم و منقطع نیست.

[سؤال 10245]‏ ‏ ‏ 5718‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 8 / 8 / 1361‏

‏با درود به رهبر کبیر انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی و نایب بر حق امام‏‎ ‎‏عصر و مرجع تقلید خویش، خواستم مسأله ای را که برایم پیش آمده و مرا گیج کرده‏‎ ‎‏است، به حضور شما عرض نمایم.‏

‏من بیشتر اوقات خانۀ دایی ام می روم؛ چون ایشان راننده است و همیشه در این‏‎ ‎‏شهر و آن شهر می باشد و من هم مجبورم که شب ها پیش زن و بچه اش بخوابم و از‏‎ ‎‏آن ها سرپرستی کنم و وسایل مورد نیازشان را در اختیارشان قرار دهم و چون یک اتاق‏‎ ‎‏دارند، بایستی حتماً همگی پیش هم بخوابیم. و ایشان دارای دختری می باشند هم سن‏‎ ‎‏من، یعنی به رشد بلوغ رسیده است و می ترسم که احساسات نوجوانی ما را به گناه‏‎ ‎‏اندازد. آیا به نظر شما می توانیم صیغۀ عقد موقت بین خود بخوانیم، و پدر و مادر هم‏‎ ‎‏هیچ گونه اطلاعی نداشته باشند؛ زیرا در چنین مواقعی، پدرها خیلی لجاجت می کنند و‏‎ ‎‏فکرهای سوء در بارۀ ما می کنند و در ضمن اگر صیغۀ عقد بخوانیم هیچ گونه نزدیکی با‏‎ ‎‏هم نخواهیم داشت. تو را به خدا هرچه زودتر جواب نامه را بفرستید. ‏

بسمه تعالی، پدر دختر باید اجازه بدهد، ولی اجازۀ پدر پسر لازم نیست.

[سؤال 10246]‏ ‏ ‏ 5719‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏السلام علیکم، خدمت آقایان دفتر امام، محترماً به عرض می رسانم:‏

‏این جانب دختری هستم متولد سال 1341 و دیپلمه، و مایلم با جوانی که متولد‏
‎[[page 57]]‎‏سال 1339، دیپلمه و پاسدار کمیته مرکزی می باشد ازدواج کنم. ما خودمان شخصاً به‏‎ ‎‏توافق کامل برای این ازدواج رسیده ایم، ولی پدر من با این امر الهی، به مخالفت‏‎ ‎‏برخاسته است و مانع ازدواج من با این شخص می باشد. پدرم مخالفتش به این علت‏‎ ‎‏است که ایشان پاسدار، و در حقیقت باید بگویم حزب اللهی و شخصی با ایمان‏‎ ‎‏می باشد. و در ضمن یادآور شوم که مادرم موافق با این ازدواج می باشد، و تنها مانع ما‏‎ ‎‏برای ازدواج، پدر می باشد. حالا شما بگویید تکلیف و وظیفۀ شرعی ما، در برابر این‏‎ ‎‏موضوع چیست؟ و در ضمن خانوادۀ ایشان (پسر) کاملاً راضی هستند. با تشکر‏‎ ‎‏فراوان، خواهشمندم که پس از نوشتن جواب، مهر دفتر امام را نیز در آخر به آن اضافه‏‎ ‎‏فرمایید، تا بتوانیم به دیگران، شرعی بودن کار خود را که از طرف دفتر اعلام می شود‏‎ ‎‏ثابت کنیم.‏

بسمه تعالی،ازدواج دختر باکره موقوف است بر اجازۀ پدر.

[سؤال 10247]‏ ‏ ‏ 5720‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏محضر محترم حضرت امام خمینی، روحی له الفداء ‏

‏با توجه به بخش مسائل متفرقه توضیح المسائل، سؤال 94 به شرح زیر، نظر مبارک‏‎ ‎‏امام در این مورد، فتوا می باشد یا این که احتیاط واجب می فرمایید؟ ‏

‏1. دختر و پسرهای امروزه که در مدارس و دبیرستان ها و دانشگاه ها و مؤسسات با‏‎ ‎‏هم معاشر هستند و برای محرمیت، صیغه برای خودشان یا پدر و فرزندانشان قصد‏‎ ‎‏دارند جاری کنند که این معاشرت ها حرام نباشد، چون حضرت عالی اذن پدر را در‏‎ ‎‏باکره، احتیاط واجب می فرمایید و در این موارد چه بسا هست که پدرها راضی‏‎ ‎‏نمی شوند و یا آن که نمی شود اذن گرفت، اجازه می فرمایید که این احتیاط ترک شود و‏‎ ‎‏بدون اذن ولیّ، صیغه جاری گردد یا خیر؟ و دیگر آن که بعضی موارد هست که پسر و‏‎ ‎‏دختر، به هم علاقه دارند و تحصیل اذن از پدر، به واسطۀ شرم و حیا و موانع دیگر‏
‎[[page 58]]‎‏مشکل است. آیا ترک احتیاط در این صورت جایز است یا خیر؟ ‏

بسمه تعالی، شرطیت اذن پدر در صحت ازدواج دختر باکره، فتوا است نه‎ ‎احتیاط. 

[سؤال 10248]

‏2. حال که بدون اذن خواستن از پدر، عقدی صورت گرفته، نظر مبارک در مورد‏‎ ‎‏صحت یا بطلان عقد چیست؟ ‏

بسمه تعالی، عقد مذکور باطل است؛ مگر این که بعد از عقد، پدر آن را‎ ‎اجازه نماید.

‏3. در صورت بطلان عقد، در مورد مهریه چگونه عمل شود؟ ‏

بسمه تعالی، در صورتی که دخول محقّق شده باشد و دختر عالم به بطلان عقد نبوده، مهر‎ ‎المثل را حق دارد.

[سؤال 10249]‏ ‏ ‏ 5721‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏سلام علیکم، مرجع عالی قدرم حضرت امام خمینی با آرزوی سلامت شما از‏‎ ‎‏درگاه خداوند متعال، استدعا دارم چنانچه امکان دارد به سؤالات این جانب پاسخ‏‎ ‎‏بفرمایید:‏

‏1. حضرت عالی در پاسخ سؤالی که طی آن پرسیده شده بود که آیا اذن پدر در‏‎ ‎‏مورد باکره را می توان ترک کرد؟ فرموده بودید: «اذن پدر ساقط نمی شود. بلکه اخیراً‏‎ ‎‏شرط می دانم به حسب فتوا»؛ لطفاً بفرمایید منظور از «اخیراً» به طور دقیق چه تاریخی‏‎ ‎‏است؟ (از چه تاریخی اذن پدر برای باکره، از احتیاط واجب به فتوا تغییر یافته است؟)‏

بسمه تعالی، ازدواج دختر باکره، باید با اذن و اجازۀ پدر او باشد و حکم از‎ ‎اول چنین بوده است و زمان تغییر به فتوا را نظر ندارم.

‏2. مکلفی که مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام داده است و حالا مقلد شده است، برای بررسی‏‎ ‎‏صحت یا عدم صحت اعمال گذشته اش (اعمالی که در زمانی که تقلید نمی کرده منظور است)، آیا‏
‎[[page 59]]‎‏بایستی تحقیق کند که زمان انجام عمل فتوای مجتهدی که وظیفه اش تقلید از او بوده و یا فتوای‏‎ ‎‏مجتهدی که فعلاً باید از او تقلید کند، چه بوده است؟‏

بسمه تعالی، لازم نیست و چنانچه عمل مطابق فتوای فعلی بوده، صحیح است.

[سؤال 10250]

‏3. اگر مردی به دختر باکره ای که مقلد نیست و مسائل تقلیدی را نمی داند، بگوید:‏‎ ‎‏«برای عقد دائم اجازۀ پدر لازم است، ولی برای عقد موقت اجازۀ پدر لازم نیست»، و‏‎ ‎‏دختر به حرف او اعتماد کند، به لحاظ آن که او را آدمی مذهبی می داند و فکر می کند که‏‎ ‎‏وی به مسائل فقهی آگاه است و بدون اذن پدر ـ بر اساس این حرف ـ صیغۀ عقد‏‎ ‎‏موقت جاری می شود. آیا این عقد موقت صحیح است یا باطل؟ پدر دختر، بعد از‏‎ ‎‏اطلاع مخالفت شدید ابراز کند.‏

بسمه تعالی، بدون اجازۀ پدر دختر، عقد صحیح نیست.

[سؤال 10251]‏ ‏ ‏  ‏---->‏ ‏ 7087

‏2. آیا ازدواج با معلولین، در صورتی که پدر و مادر راضی نباشند، صحیح است؟‏

بسمه تعالی، ازدواج دختر باکره باید با اذن پدر او باشد.

[سؤال 10252]‏ ‏ ‏ 5722‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 15 / 11 / 1361‏

‏این جانبه دوشیزه 24 ساله، معلم، در حدود یک سال است که تصمیم گرفته ام به‏‎ ‎‏خاطر رضای خدا ـ نه به خاطر احساسات ـ با یکی از جانبازان ازدواج کنم؛ چون به‏‎ ‎‏این نتیجه رسیده ام که جهاد ما دختران، همین است که این سربازان و پاسدارانی که به‏‎ ‎‏خاطر ما معلول شده اند را پرستاری کنیم. دو ماه است که یکی از اقواممان، که خودش‏‎ ‎‏هم معلول انقلاب است، جانبازی را که در درگیری با منافقان از نخاع کمر معلول شده‏‎ ‎‏به من معرفی کرده است، و اکنون بعد از یک سال و سه ماه، دکتر اجازۀ ازدواج به او‏‎ ‎‏داده است و من هم به خاطر حقی که این جانبازان بر ما دارند، قبول کرده ام و با پاسدار‏
‎[[page 60]]‎‏مورد نظر صحبت نموده و موافقت طرفین حاصل شد. اما پدرم راضی نمی شود.‏‎ ‎‏درضمن پدرم مخالف انقلاب است. حالا از شما خواهشمندیم که ما را راهنمایی‏‎ ‎‏فرمایید. آیا در این شرایط، ما بدون اذن پدرم می توانیم ازدواج کنیم یا نه؟ لطفاً جواب‏‎ ‎‏را در این نامه مرقوم فرمایید. والسلام‏

بسمه تعالی، ازدواج دختر باکره، باید با اذن پدر باشد و بدون اذن صحیح‎ ‎نیست.

[سؤال 10253]‏ ‏ ‏ 5723‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 13 / 3 / 1361‏

‏حضور محترم امام عزیز سلام عرض می کنم از خداوند متعال سلامتی و طول عمر‏‎ ‎‏شما را خواهانم ان شاء الله‌ تعالی خدا شما را تا انقلاب مهدی برای ما نگهدارد.‏‎ ‎‏می خواستم چند جمله ای برای امام عزیز عرض کنم. امام! دخترهایی هستند که‏‎ ‎‏می خواهند با معلولین ازدواج کنند ولی پدر و مادرشان اجازه این کار را به آن ها‏‎ ‎‏نمی دهند من هم یکی از آن دخترها هستم اما متأسفانه پدرم و مقدار خیلی کمی مادرم‏‎ ‎‏مخالف هستند از شما می خواستم اعلام کنید و به مردم بگویید که عیب نیست ازدواج‏‎ ‎‏با معلول ها و به پدر و مادرها بگویید که اجازه بدهند که دخترهاشان با معلولین ازدواج‏‎ ‎‏کنند. دوم این که امام! دستور دهید که افراد مسئول جدی تر و با پشتکار بیشتر این مواد‏‎ ‎‏مخدر را ریشه کن کنند و افراد و عوامل این کار را به سزای عملشان برسانند. در‏‎ ‎‏موقعی که جوانان عزیز ما با خونشان از اسلام عزیز دفاع می کنند عده ای از عوامل‏‎ ‎‏اجنبی و سودجو جوان های ما را به فساد می کشند. امام! از شما عاجزانه خواهش‏‎ ‎‏می کنم دستور دهید هرچه زودتر این کار را انجام دهند. مطلب سوم این که از شما‏‎ ‎‏سؤالاتی داشتم: سرودها و آهنگ ها که در رادیو و تلویزیون می گذارند که بعضی از‏‎ ‎‏آن ها خیلی شاد است حرام است؟ چگونه می توانیم استعدادها را بشناسیم؟ چگونه‏‎ ‎‏می توانیم مراحل اولیۀ خودسازی را طی کنیم؟ آیا معامله چیزی که می دانیم از آن‏
‎[[page 61]]‎‏استفاده حرام می کنند حرام است؟ اگر هست پس چرا کشور ایران کشمش را به خارج‏‎ ‎‏صادر می کند در حالی که می دانیم از آن شراب درست می کنند؟ متشکرم. امام عزیز بیا‏‎ ‎‏به قم ما قمی ها منتظرت هستیم.‏

‏والسلام علیکم ورحمة الله‌ وبرکاته‏

بسمه تعالی، ازدواج دختر موقوف است به اجازۀ پدر او و موسیقی مطرب‎ ‎حرام است و صداهای مشکوک مانع ندارد و معامله برای استفاده حرام‎ ‎جایز نیست.

[سؤال 10254]‏ ‏ ‏ 5724‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏خدمت امام امت، خمینی بت شکن، دامت افاضاته، السلام علیکم ورحمة الله‌‏

‏این جانب دختری 24 ساله، اهل تجریش هستم. با توجه به رهنمودهای رهبر‏‎ ‎‏عزیز، و دستورات شرع مقدس اسلام، حاضر شدم با یکی از جانبازان انقلاب، که‏‎ ‎‏افغانستانی و عضو سازمان نیروی انقلاب اسلامی افغان می باشد و در جبهۀ حق علیه‏‎ ‎‏باطل ـ منطقه دهلران ـ دو پای خود را از دست داده است ازدواج کنم، و چون تصمیم‏‎ ‎‏گرفته ام به غیر از جانبازان، همسر دیگری انتخاب نکنم، خواستگاران دیگر را جواب‏‎ ‎‏کرده و در این مورد رضایت پدر و مادر خود را خواسته، موافقت نکردند. وعلت‏‎ ‎‏مخالفت پدر و مادرم، علاوه بر جانباز بودنش، مسأله افغانی بودنش است و عامل این‏‎ ‎‏مخالفت، دوستان و آشنایانی است که پدرم را تحریک کرده، و گفته اند که افغانی ها،‏‎ ‎‏دزد و آدم کش هستند، و باید در کشور خود می ماندند و با ابرقدرت شرق‏‎ ‎‏می جنگیدند. از این جهت مخالفت می کنند. و چون من با خدای خود عهد کرده ام که‏‎ ‎‏خدمتگزار جانبازان انقلاب باشم. فتوای امام را در این مورد خواستارم. با تشکر‏‎ ‎‏فراوان و توفیق باری تعالی و دعای خیر شما‏

بسمه تعالی، باید با اجازه پدرتان ازدواج کنید.


‎[[page 62]]‎[سؤال 10255]‏ ‏ ‏ 5725‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏سلام علیکم، با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی، و با درود به‏‎ ‎‏رزمندگان مبارز اسلام، و با سلام به شهیدان انقلاب اسلامی ایران، می خواهم مشکلی‏‎ ‎‏را با شما در میان گذاشته و از شما کمک بخواهم. امیدوارم که ما را در این مشکل یاری‏‎ ‎‏فرموده و راه حل مناسبی را برایم بگویید.‏

‏من دختری 20 ساله هستم که مدت یک سال پیش، یکی از برادران معلول از من‏‎ ‎‏خواستند که با ایشان ازدواج کنم و من خیلی خوشحال شدم که می توانم کاری را انجام‏‎ ‎‏دهم که خداوند آن را دوست می دارد. ولی متأسفانه پدر و مادرم با این کار مخالفت‏‎ ‎‏کردند. البته مادر می گوید: من چطور می توانم با فامیل رفت و آمد کرده و بگویم‏‎ ‎‏دخترم با یک معلول ازدواج کرده است. و آن برادر معلول نیز چندین بار با پدرم حرف‏‎ ‎‏زده است، تا شاید پدرم را قانع کند، ولی متأسفانه جواب آن ها منفی می باشد. خود من‏‎ ‎‏نیز می خواهم با یک معلول ازدواج کنم. از شما می خواهم مرا راهنمایی کنید که آیا من‏‎ ‎‏می توانم بدون اجازۀ پدر و مادرم، با این برادر ازدواج کنم؟ در ضمن، خودم به خدمت‏‎ ‎‏در شغل معلمی، در اطراف میانه مشغول می باشم و می توانم با سعی و تلاش بیشتر،‏‎ ‎‏زندگی خود و این برادر را تأمین کنم. خواهش می کنم مرا راهنمایی کرده و جوابی‏‎ ‎‏برای من بفرستید. والسلام‏

بسمه تعالی، بدون اجازۀ پدر نمی توانید با او ازدواج کنید و بدون اجازه‎ ‎عقد باطل است.

[سؤال 10256]‏ ‏ ‏ 5726‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 27 / 3 / 1361‏

‏دفتر محترم حضرت امام خمینی، أدام الله‌ ظله العالی علی رؤوس المسلمین‏

‏ضمن عرض سلام و تحیات وافره‏

‏به پیوست، نامۀ خانمی که می خواهد با برادری که دو پا و یک دست خود را از‏
‎[[page 63]]‎‏دست داده، ازدواج کند ولیکن خانواده این خواهر مخالفت می کنند و خواهش کرده‏‎ ‎‏که این موضوع را به اطلاع برسانند که آیا می شود بدون اجازۀ خانواده، اقدام به ازدواج‏‎ ‎‏نمود یا نه؟ ارسال می شود، خواهشمند است پاسخ نامۀ فوق را به آدرس این خواهر‏‎ ‎‏ارسال نمایند. با آرزوی توفیق برای شما‏

بسمه تعالی، در ازدواج دختر باکره، اذن پدر یا جد پدری شرط است و اذن‎ ‎سایر افراد خانواده معتبر نیست.

[سؤال 10257]‏ ‏ ‏  ‏---->‏ ‏ 5803

‏2. وقتی یک دختری می خواهد با یک معلول انقلاب ازدواج کند، ولی مخالفت‏‎ ‎‏پدر و مادر مانع از این کار می شود، آیا در این صورت جلب رضای والدین واجب‏‎ ‎‏است یا نه؟‏

بسمه تعالی، در ازدواج دختر باکره، اذن پدر شرط است.

[سؤال 10258]‏ ‏ ‏ 5727‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏خدمت مسئولین محترم دفتر امام، دامت برکاته‏

‏محترماً معروض می دارم که من دختری هستم که در یکی از دهات جرقویه، به‏‎ ‎‏شغل معلمی مشغول هستم و تصمیم گرفته ام با یکی از جانبازان انقلاب اسلامی‏‎ ‎‏ازدواج کنم. می خواستم ببینم اجازۀ پدر و مادر شرط است یا نه؟ متشکرم‏

بسمه تعالی، اجازۀ پدر شرط است و بدون اجازۀ او، عقد صحیح نیست.

[سؤال 10259]‏ ‏ ‏ 5728‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 11 / 11 / 1361‏

‏برادران محترم مسئول دفتر امام خمینی، دام ظله‏

‏پس از عرض سلام و آرزوی سلامت و طول عمر با عزت برای امام ‏

‏چندی قبل نامه ای ارسال داشته و ضمن آن خصوصیاتی از پدرم نقل کردم و‏
‎[[page 64]]‎‏خواستم بفرمایید، با این گفته ها آیا او کافر است یا نه؟ پاسخ دادید:‏

‏کسی که منکر خدا یا رسالت خاتم الانبیاء صلوات الله‌ علیه و آله باشد، و یا یکی از‏‎ ‎‏ضروریات دین مبین اسلام را منکر شود، محکوم به کفر و نجاست است و بر فرزندان‏‎ ‎‏ولایت ندارد و... برادران گرامی سؤال من این است:‏

‏من می خواهم بنا به توصیۀ امام، و برای به جا آوردن ذره ای از وظایف خطیر و‏‎ ‎‏اسلامی، با یک پاسدار معلول ازدواج کنم، ولی پدرم رضایت نمی دهد و مدت ها این‏‎ ‎‏ازدواج به تعویق افتاده است. اگر او بر من ولایتی نداشته باشد، به نظر شما آیا می توانم‏‎ ‎‏بدون اجازۀ او، اقدام به ازدواج با پاسداری معلول بنمایم؟ و یا اصولاً هر ازدواج‏‎ ‎‏دیگری را، بدون اجازۀ او انجام دهم؟‏

بسمه تعالی، بدون اذن پدر، نمی توانید ازدواج کنید.

[سؤال 10260]‏ ‏ ‏ 5729‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏1. دختری که می خواهد با یک مجروح ازدواج کند ولی پدر و مادرش اجازه‏‎ ‎‏نمی دهند، تکلیفش چیست؟ آیا می تواند مخالفت آنان را نادیده بگیرد یا باید به امر‏‎ ‎‏آنان باشد؟‏

بسمه تعالی، دختر بدون اذن پدر نمی تواند ازدواج کند.

‏2. آیا به ظرف یا لباسی که برای انسان هدیه می آورند خمس تعلق می گیرد؟ (از زمانی که آورده اند آیا‏‎ ‎‏باید سال قرار دهند؟)‏

بسمه تعالی، هدیه خمس ندارد.

‏3. آیا گوش دادن به آهنگ هایی (سرودها) که در حال حاضر در رادیو و تلویزیون اجرا می شود، فعل‏‎ ‎‏حرام است؟ چون به هر حال موسیقی در آن ها به کار رفته؛ مثلاً برنامۀ خانواده را که از رادیو گوش‏‎ ‎‏می دهیم، برنامۀ تربیتی دارد، آشنایی با قرآن و تفسیر و حدیث و... که برنامه های خوبی هستند و‏‎ ‎‏شنیدنشان مفید است، ولی در بین پخش این برنامه ها، موسیقی و آهنگ است؛ اگر تماماً بشنویم، فعل‏‎ ‎‏حرام است و اگر در موقع موسیقی و شعار که توأم با موسیقی است خاموش کنیم، بعد یادمان می رود‏
‎[[page 65]]‎‏دوباره روشن کنیم و از شنیدن آن مطالب محروم می گردیم؛ تکلیف چیست؟ چرا باید هنوز این‏‎ ‎‏موسیقی و غنا از رادیو (تلویزیون) جمهوری اسلامی پخش شود؟ آیا کسی نیست رسیدگی کند؟‏

بسمه تعالی، موسیقی مطرب حرام است و صداهای مشکوک مانع ندارد.

‏4. آیا پوشیه زدن دخترها بدون اجازۀ مادر یا پدر جایز است، حتی اگر به مجادله و دعوا بکشد.‏

بسمه تعالی، لازم نیست پوشیه بزنید؛ حجاب شرعی کافی است.

‏5. آیا زنی که بچه شیر می دهد مثلاً 5 دقیقه به طلوع آفتاب مانده از خواب بیدار می شود، بچه هم همان‏‎ ‎‏وقت بیدار شده و گرسنه است، در این جا زن باید اول نمازش را بخواند یا بچه را سیر کند؟ (اگر نماز‏‎ ‎‏بخواند، ممکن است بچه بی تاب شود و اگر بچه را شیر دهد، نمازش قضا می شود).‏

بسمه تعالی، اگر می تواند جمع کند و اگر ممکن نیست و بچه بی تاب می شود بچه را شیر دهد.

‏6. آیا برای درمان درد، جایز است به دکتری که به اسلام و انقلاب و حتی شخص امام اعتقاد ندارد و‏‎ ‎‏بدگویی می کند، مراجعه شود؟ (البته تنها دکتر متخصصی است که به او دسترسی هست) از نظر شرع‏‎ ‎‏مقدس وظیفۀ ما چیست؟‏

بسمه تعالی، برای معالجه مانع ندارد؛ مگر این که رفتن نزد او ترویج ضد انقلاب باشد.

[سؤال 10261]‏ ‏ ‏ 5730‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏خدمت نایب بر حق امام زمان (عج) و رهبر عظیم الشأن و پدر دلسوز مستضعفین‏‎ ‎‏جهان، سلام عرض می کنم.‏

‏امام! با عرض پوزش و با توجه به کمی وقت شما، دست از مقدمه چینی برداشته و‏‎ ‎‏سر اصل مطلب می روم. پدر بزرگوارم! من دختری دیپلمه هستم و در خانواده ای به‏‎ ‎‏سر می برم که بر آن، مادیات حکومت می کند، نه معنویات. در چنین خانواده ای که‏‎ ‎‏شامل نه فرزند و والدین هست، تنها این حقیر است که ـ ان شاء الله‌ ـ طرفدار انقلاب‏‎ ‎‏می باشد و متأسفانه الباقی... . چون نمی توانم به جبهه بروم و با مرگ سرخ خود، دفتر‏‎ ‎‏سیاه زندگیم را ببندم و نهایتاً به لقاء الله‌ بپیوندم، تصمیم گرفتم جهادی دیگر اختیار کنم‏‎ ‎‏و آن ازدواج با یک برادر معلول است، ولی می دانم که خانوادۀ من شدیداً با این‏‎ ‎‏تصمیم، مخالفت خواهند کرد، ولی من پیه کتک خوردن و نیش و کنایه شنیدن را به تنم‏
‎[[page 66]]‎‏مالیده ام؛ چون فکر می کنم تحمل این سختی ها در راه خدا ـ ان شاء الله‌ ـ عبادت‏‎ ‎‏خواهد بود. ولی نگرانی عمدۀ من این است که مبادا مادرم از ناراحتی سکته کند.‏‎ ‎‏بزرگوارا! به من بگویید که آیا من از نظر شرعی می توانم با توکل به خدا، دست به‏‎ ‎‏چنین عملی بزنم. امام! من تا حدی گریز از عذاب الهی را در این جهاد می بینم و به این‏‎ ‎‏دلیل آن را حیاتی می شمارم. امام! من در جمع خانواده از نظر معنوی، باید حالت‏‎ ‎‏حیوان را داشته باشم. آن ها به معنویت اسلامی توجه ندارند. پدر بزرگوار ما جوانان!‏‎ ‎‏مرا راهنمایی کنید؛ زیرا شدیداً به آن نیاز دارم. دیگر عرضی ندارم. خداوند پرچم‏‎ ‎‏خونین انقلاب اسلامی ایران را، با دست مبارک شما به حضرت مهدی (عج) بدهد.‏‎ ‎‏برایمان دعا کنید. از آخرت می ترسم، راهنمایی کنید.‏

بسمه تعالی، ازدواج دختر باکره، منوط به اجازۀ پدر است.

[سؤال 10262]‏ ‏ ‏ 5731‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏با سلام به پیشگاه امام مهدی (عج) و درود بر نایب او، امام خمینی‏

‏این جانب یکی از جانبازان انقلاب می باشم که بر اثر اصابت گلوله به نخاع کمر،‏‎ ‎‏دچار معلولیتی به صورت فلج از دو پا گردیده ام و از نظر جنسی نیز دچار نقص‏‎ ‎‏شده ام. بدین ترتیب که دیگر توانایی بچه دار شدن را ندارم. و از طرفی خواهری‏‎ ‎‏داوطلب ازدواج با این جانب شده اند، لکن پدر این خواهر، در مورد این امر رضایت‏‎ ‎‏ندارد. با توجه به این که قصد این خواهر از این کار، فقط خدمت به اسلام می باشد، نه‏‎ ‎‏هیچ چیز دیگر؛ لذا نظر امام عزیز را در مورد این که آیا اذن پدر لازم است یا خیر،‏‎ ‎‏خواهانم، ضمن این که این مسأله تنها در رابطه با این جانب نمی باشد و خواهران‏‎ ‎‏زیادی داوطلب ازدواج با معلولین می باشند، و پدر یا مادر آن ها رضایت نمی دهند.‏‎ ‎‏امام عزیز لطف کرده و فتوای کلی در این رابطه بدهند. من الله‌ التوفیق ‏

بسمه تعالی، ازدواج دختر باکره، بدون اذن پدر صحیح نیست.


‎[[page 67]]‎[سؤال 10263]‏ ‏ ‏ 5732‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏امام و رهبر بزرگوارم! سلام علیکم ورحمة الله‌‏

‏امام عزیزم! ضمن سلام، دستان پر مهر و محاسن شما را از دور می بوسم و به این‏‎ ‎‏نامه حسرت می خورم که شما را زیارت می کند، در حالی که من تا به حال سعادت‏‎ ‎‏زیارت شما را به دست نیاورده ام و نمی دانم این سعادت نصیبم می شود یا نه؟‏

‏موضوع مهمی که می خواهم عرض کنم این است که پسر عمه ام ـ که مدت نه سال‏‎ ‎‏در خانۀ ما مشغول تحصیل بوده، و نیز پسری متدین و اسلامی است ـ از من‏‎ ‎‏خواستگاری نموده، ولی چون من او را برادری برای خودم به حساب آورده ام، حاضر‏‎ ‎‏به قبول نشدم. در مقابل، مادرم به خاطر این که مرا مجبور به قبول کند، تمام‏‎ ‎‏خواستگارانم را جواب رد داده و اصلاً با ازدواجم با دیگران مخالفت می کند. حال من‏‎ ‎‏مردد بر سر دو راهی قرار گرفته ام، نمی دانم قبول کنم یا نه؟ تنها فکری که به نظرم‏‎ ‎‏رسید این بود که از محضر شما امام بزرگوارم ـ که با تمامی وجود و در همه امور،‏‎ ‎‏گوش به فرمانت هستم ـ کسب تکلیف نمایم. امیدوارم که با استفاده از کلام خداوند‏‎ ‎‏متعال، مرا از این تردید و دو دلی نجات دهید. ضمناً توضیح بفرمایید که آیا در صورت‏‎ ‎‏قبول، آیه های اول سورۀ مجادله شامل حالم می شود یا نه؟‏

بسمه تعالی، اگر پدرتان هستند و با این ازدواج موافقت دارند، با ترتیبی که‎ ‎نوشته اید خوب است موافقت نمایید و اگر هم نیستند مناسب است‎ ‎خودتان موافقت کنید ان شاء الله‌ موفق باشید.

[سؤال 10264]‏ ‏ ‏ 5733‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 26 / 2 / 1361‏

‏1. اگر شخصی پدر نداشته باشد و تحت تکفل مادر باشد، برای ازدواج یا صیغه‏‎ ‎‏موقت و دائمِ عقد، اذن چه کسی بر او واجب است؟ آیا اجازۀ اجداد شرط است یا خیر؟‏

بسمه تعالی، اگر دختر است و جد پدری دارد باید با اجازۀ او عقد کند. 


‎[[page 68]]‎‏2. آیا می شود جهت این که دو نفر مسلمان میانشان به نزاع نکشد، دروغ گفت؟ ‏

بسمه تعالی، در فرض سؤال، مانع ندارد. 

[سؤال 10265]

‏3. آیا اذن پدر شرط صیغۀ عقد موقت برای دختران است؟ اگر تنها با رضایت مادر‏‎ ‎‏باشد چطور؟ در صورتی که پدر با عقد دائم موافق، ولی با صیغۀ عقد موقت مخالف‏‎ ‎‏باشد؛ می شود برای مدت کوتاهی با فرد مورد نظر صیغۀ محرمیت خواند؟‏

بسمه تعالی، عقد باید با اجازه پدر باشد و فرقی بین عقد دائم و عقد موقت‎ ‎نیست. 

[سؤال 10266]‏ ‏ ‏ 5734‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏محضر مبارک حضرت آیت الله‌ العظمی حاج آقا پسندیده دامت برکاته‏

‏محترماً به عرض مبارک می رساند، شخصی مدت 9 سال است خانواده خود را‏‎ ‎‏ترک نموده است، مدت سه سال در زندان بوده و در اواخر سال 54 از زندان آزاد شده‏‎ ‎‏لیکن کسی او را ندیده است از اواخر سال مزبور تا کنون که مدت 6 سال می گذرد‏‎ ‎‏مفقود و دارای 5 فرزند می باشد که یکی از فرزندان او دختری می باشد که موقع‏‎ ‎‏ازدواج او می باشد و جد پدری هم ندارد و مادر آن ها زندگی خود را ترک نموده است‏‎ ‎‏آیا دختر نامبرده می تواند با شرایطی که پدر او مفقود شده و از او اثری نیست ازدواج‏‎ ‎‏نماید یا خیر؟‏

بسمه تعالی، در صورت حاجت دختر تزویج مانع ندارد.

[سؤال 10267]‏ ‏ ‏  ‏---->‏ ‏ 6038

‏4. آیا اگر زن و شوهری طلاق بگیرند، باز هم باید دختر برای ازدواج از پدرش‏‎ ‎‏اجازه بگیرد یا خیر؟ در صورتی که آن پدر را نتوان پیدا کرد باید چه کرد؟‏

بسمه تعالی، اجازه پدر در ازدواج دختر باکره شرط است. بلی در صورت
‎[[page 69]]‎نیاز دختر به ازدواج اگر پدر غایب است و تحصیل اجازه ممکن نیست‎ ‎اجازه معتبر نیست.

[سؤال 10268]‏ ‏ ‏  ‏---->‏ ‏ 769

‏12. عادة سیّئة فی بلادنا أنّ الشابّ یخطب الفتاة من أهلها فیرفض الأهل فتخرج‏‎ ‎‏الفتاة مع الشابّ ویتزوّجها بالعقد الدائم ویدخل بها ثمّ بعد مدّة یصالح أهلها فهل یکون‏‎ ‎‏النکاح قبل الصلح شرعیاً؟‏

بسم الله‌ تعالی، قد مرّ أنّ العقد علی الباکر موقوف علی إذن أبیها.

[سؤال 10269]‏ ‏ ‏  ‏---->‏ ‏ 398

‏2. اگر یک دختر بخواهد با یک شخص مورد نظر خود که واقعاً اسلامی است‏‎ ‎‏ازدواج کند ـ فرق نمی کند چه پاسدار، چه جانباز و چه حزب اللهی ـ اگر با مخالفت‏‎ ‎‏پدر و مادر روبه رو شد، آیا حق ازدواج را ندارد یا دارد؟ ‏

بسمه تعالی، ازدواج دختر باکره موقوف است به اذن پدر.

[سؤال 10270]‏ ‏ ‏  ‏---->‏ ‏ 5827

‏7. متعۀ دختر نابالغ که رشیده هم نباشد بدون اذن ولیّ او چه صورتی دارد؟ آیا عقد‏‎ ‎‏به عمل می آید؟ و اگر دخول واقع شد، ولی افضاء نشد، آیا حرام ابدی نمی شود؟‏

بسمه تعالی، عقد باطل است و حرام ابدی نمی شوند.

[سؤال 10271]‏ ‏ ‏ 5735‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏با تبریک به مناسبت پیروزی رزمندگان اسلام در جبهه خرمشهر‏

‏آیا اگر کسی به خواستگاری دختری آمده باشد که غریب باشد و مسلمان باشد و‏‎ ‎‏دختر پسر را خواسته باشد می تواند بدون اجازه پدرش با او ازدواج کند؟ اگر نمی شود‏‎ ‎‏از شما خواهشمندم که چند نصیحت به پدر من بکنید از شما خواهشمندم یک‏
‎[[page 70]]‎‏روحانی خوب برای ما بفرستید.‏

‏شما را به امام مهدی عجل الله‌ فرجه الشریف قسم می دهم به خواسته های ما‏‎ ‎‏فوری جواب دهید.‏

بسمه تعالی، ازدواج دختر باید با اجازه پدر دختر باشد و بدون اذن و‎ ‎اجازه او صحیح نیست.

 

[[page 71]]

انتهای پیام /*