فصل اول: پیوند با نهضت امام

رحلت آیت الله بروجردی و کناره گیری امام از مرجعیت

کد : 116119 | تاریخ : 03/07/1395

‏س: شما در مراسم خاکسپاری آیت‏‎ ‎‏الله بروجردی شرکت داشتید؟‏

‏ج: بله، چون پدر و مادرم در قم ساکن بودند من هر هفته شبهای جمعه برای دیدار آنها به قم می رفتم. وقتی از قم به من خبر دادند که آیت الله بروجردی فوت کرده، صبح زود رفتم به قم و در تشییع جنازه ایشان که کم نظیرهم بود شرکت کردم‏‎[1]‎‏. در مراسم تشییع جنازه خیلی از بزرگان و مراجع شرکت کرده بودند. مراجع آن موقع: آیت الله گلپایگانی، آیت الله مرعشی و آیت الله شریعتمداری بودند. آقایان مراجع همه در مسجد اعظم مراسم ختم گذاشتند بجز امام. امام هم بعد از ختم همه آقایان در مسجد سلماسی مراسم ختمی را اعلام کردند. من خودم در حالی که یک نوجوان بودم احساس کردم که ایشان خیلی بی اعتنا به مظاهر دنیوی هستند و یک حالت گوشه گیری دارند و نمیخواهند که مطرح شوند، تا این موقع شناخت دقیقی از امام نداشتم تا اینکه یک ‏
‎[[page 16]]‎‏مقاله ای در باره امام در روزنامه ‏‏اطلاعات‏‏ چاپ شد. فکر کنم بعد از فوت آقای بروجردی همان شب یا فردایش روزنامه اطلاعات یک بیوگرافی از امام چاپ کرد. در آن بیوگرافی عنوان شده بود که شخصیتی که واجد صلاحیت، زعامت و مرجعیت جامعه مسلمین است، حاج آقا روح الله خمینی است. تا آن روز شاید جز خصیصین کسی امام را نمی شناخت. خود من هم نمی شناختم. یک چنین چیزی در ذهنم هست که در آن مقاله حاج آقا روح الله خمینی برای مرجعیت و زعامت جامعه مسلمین معرفی شده بود. ‏

‏بیوگرافی ایشان هم در روزنامه چاپ شد. آن روزها هم که می دانید هنوز مشخص نشده بود که آقای خمینی از چه تفکر و شخصیتی برخوردار است. و الا مسعودی مدیر مسئول روزنامه ‏‏اطلاعات‏‏ که وابسته به رژیم بود چنین مقاله‏‎ ‎‏ای را به چاپ نمیرساند. این مقاله قلوب دلهای آماده را به خود جذب کرد و به همگان فهماند که حاج آقا روح الله کیست. ‏

‏س: آن مطلب تکثیر شد؟ ‏

‏ج: روزنامه ‏‏اطلاعات‏‏ آن را منتشر کرد و توسط ما هم تبلیغ شد. ‏

‏س: بعد از فوت آیت الله بروجردی چه اتفاقی افتاد؟‏

‏ج: بعد از فوت مرحوم آقای بروجردی، آقایان گلپایگانی، نجفی و شریعتمداری مهر ایشان را شکاندند. ‏‎[2]‎

‏س: مهر آیت الله بروجردی را شکستند؟ ‏

‏ج: بله، مهر مربوط به آیت‏‎ ‎‏الله بروجردی که مربوط به مرجعیتش بود. از این سه نفر، آیت الله نجفی نان حوزه را تقبل کرد. آقای گلپایگانی و آقای شریعتمداری هم شهریه را تقبل کردند. خوب امام هم خودش را در معرض مرجعیت قرار نمیداد. خود این حرکت امام مردم را بیشتر تحریک میکرد. من آن دوران از آقای گلپایگانی تقلید می کردم وحسابهایم را با ایشان صاف می کردم. وقتی به خانه علما می رفتم مثلاً موقعیت‏

‏ ‏
‎[[page 17]]‎‏آقایان، اطرافیان و فرزندان آنها را میدیدم، ملاحظه میکردم که شرایط زندگی آنها قابل مقایسه با آقای خمینی نبود. در حالی که ما وقتی می رفتیم منزل حضرت امام، حاج آقا مصطفی اصلاً خودش را نشان نمی داد که از آن آقازاده هایی باشد که بیاید و در کارها دخالت کند. همیشه کنار بود. او هم ویژگی های خاصی داشت اینکه امام می فرماید: مصطفی امید آینده اسلام بود. آن تیزی و آن متانت حاکی از پرمعنا بودن حاج آقا مصطفی است‏‎[3]‎‏. ایشان با من و آقای عراقی خیلی صمیمی بود. یک وقت می رفتیم جای دیگر پیدایش می کردیم در حالی که او باید کنار امام و داخل خانه باشد. حضرت امام اهل داشتن دم و دستگاه نبود. این بود که امام خیلی روی من تأثیر گذاشت.‏

[[page 18]]

  • . آیت الله بروجردی دهم فروردین 1340 فوت کرد.
  • . این جزو رسوم مرجعیت بود. وقتی مرجعی از دنیا میرفت مُهر ایشان را میشکستند.
  • . وقتی امام از تشییع جنازه مرحوم حاج آقا مصطفی بازگشت ... تنها دو جمله از امام(س) در رابطه با فرزندش شنیده شد؛ یکی همان جمله اول که مصطفی امید آینده اسلام بود و دیگر در اولین مراسم شروع درسشان بعد از آن واقعه، بسیار گذرا و کوتاه از کسانی که تسلیت گفته و یا به دیدنشان آمده، تشکر کردند و صحبتی کوتاه داشتند و فرمودند: خداوند الطاف خفیهای دارد و الطاف جلیهای و چه بسا این اتفاقات از الطاف خفیهای بوده باشد که الان متوجه نمیشویم، ولی در واقع لطف و مرحمت الهی باشد که در هر حال، هر چه از دوست رسد نیکوست. (حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعایی، آرشیو گروه تاریخ).

انتهای پیام /*