بعد از آمدن از فرانسه هر شب ارتباط مستقیم با نوفل لوشاتو توسط برادران و خواهرانی که در مخابرات بودند برقرار بود. طریقه ارتباط ما با نوفل لوشاتو به این شکل بود که نیمههای شب از مخابرات تماس میگرفتند و ارتباط ما را با پاریس برقرار میکردند. دستگاهی داشتم که به ضبط و تلفن وصل بود تا نوار مکالمات را ضبط کند. به این طریق هر شب پیامهای امام و سخنرانیها را ضبط میکردیم. روند کار به این شکل بود که سخنرانی امام از دفتر ایشان در نوفل لوشاتو بوسیله تلفن ارسال میشد و من آن را توسط همان دستگاهی که گفتم ضبط میکردم. پیامها هم به همین طریق ضبط میشد. در موقع پیاده کردن نوار شاید 50 مرتبه نوار را عقب و جلو میکردیم تا بعضی از کلماتی که نامفهوم بود را تشخیص دهیم.
تقریباً قبل از اذان صبح نوار پیاده میشد و نسخهای دست نویس و تمیز از آن آماده بود. سپس با یکی از برادران که در دفتر حقوق بشر که در همان نزدیکی حسینیه ارشاد بود تماس میگرفتیم تا با استفاده از امکانات آنجا چند نسخه اصلی تایپ شود. بعد ما اینها را تکثیر میکردیم و تعدادی که آماده میشد را به نقاط مختلف تهران ارسال میکردیم. آنها هم موظف بودند که اینها را تکثیر کنند بطوری که هشت صبح هر کس سر کارش میآمد یک نسخه از سخنرانی امام روی میزش بود. ازیکی از برادرانی که در آمریکا درس میخواند شنیدم به هلمز و سولیوان، سفیر امریکا در ایران، در یک مناظره
[[page 256]]تلویزیونی گفته بودند که شما وظایف خود را خوب انجام ندادید آنها گفته بودند ما وظایفمان را خوب انجام دادیم «اما آن چیزی که برای ما ناشناخته بود این است که آیتالله خمینی یک تکه کاغذ کوچک مینوشت و یک مرتبه سراسر ایران به حرکت در میآمد. ما این را نمیفهمیدیم ...»
این یک حرکت مردمی بود و موجب شد که زمینه ورود امام به ایران فراهم شود.
س: پس مهمترین کار شما پس از ورود به ایران چاپ و تکثیر این اعلامیهها بود؟
ج: بله، اعلامیههایی که امام میداد سراسر کشور را به حرکت در میآورد. این اثر خیلی خوبی داشت. تا اینکه با ارتباط مستمری که با شهید عراقی داشتیم ایشان اعلام کرد که امام خمینی مصمم شدهاند به ایران تشریف بیاورند، شما هم ستاد استقبال را تشکیل بدهید.
[[page 257]]