شریف قنوتی چندی پس از تکمیل بنای مهدیه، در سفرهای خود به حوزه علمیه قم می کوشید توجه روحانیون و طلاب حوزه های علمیه قم و شیراز را مبنی بر سفر آنان به منظور تبلیغ به اردکان و روستاهای اطراف جلب نماید. او در این مسافرت حتی مقدمات و زمینه های سفر این مبلغان را فراهم می آورد و با وجود سختی های زیاد از جمله هزینه مخارج سفر، مخارج زندگی طلاب، تقیه و حفظ پوشش لازم و مناسب در مقابل دستگاههای امنیتی رژیم و خطرات موجود در راههای صعب العبور روستایی موفق می شد برای بسیاری از روستاها و مناطق اطراف اردکان مبلّغان برجسته ای اعزام نماید. مبلّغانی که از حوزه علمیه قم به اردکان می آمدند توسط شیخ شریف از ساختمان مهدیه به روستاها و مناطق مختلف اردکان اعزام می شدند و ساختمان مزبور محل اسکان مبلّغان و طلابی بود که در روستاهای نزدیک اردکان مأمور تبلیغ بودند و چون جایی برای اسکان نداشتند شب ها به اردکان بازمی گشتند و در مهدیه بیتوته می کردند. این در حالی است که پیش از تأسیس ساختمان مهدیه شیخ شریف در جریان دعوت از مبلّغان سختی های بسیاری را متحمّل می شد و به گفته همسرش در چند سال اول حضور شیخ در اردکان که طلبه های زیادی در ماه های محرم و صفر و رمضان برای تبلیغ می آمدند اسکان آن ها در منزل خود شیخ بود. آن ها چند روزی در منزل شریف قنوتی پذیرایی می شدند تا اینکه شیخ در فرصت مناسب برای
[[page 54]]آنها اسب و قاطر تهیه نموده و آن ها را در تابستان ها و زمستان ها با گذر از جاده های صعب العبور به منطقه و یا روستای محل مأموریت تبلیغی شان می رسانید. ذکر این نکته نیز ضروری است که ورود هر روحانی و مبلّغی به هر یک از روستاها و مناطق موردنظر دردسرهایی را برای شیخ به همراه داشت. چرا که او می بایست در پاسگاه آن منطقه حضور می یافت و ضمن توجیه مأموریت مبلّغ موردنظر تعهداتی هم مبنی بر عدم سخنرانی علیه مقاصد رژیم پهلوی امضا می کرد. روحانیون مبلّغ نیز می بایست پس از ورود به اردکان در پاسگاه ژاندارمری تعهد می دادند که علیه مقاصد رژیم سخنرانی ننمایند. شیخ گاهی اوقات برای گریز از این تعهد دادن ها، پیش از رسیدن اتوبوس حامل طلبه ها به پاسگاه آن ها را از ماشین پیاده می کرد و از بیراهه به شهر می آورد و با تمهید مقدماتی و تهیه اسباب سفر آن ها را به روستاهای اطراف اردکان و شیراز و یاسوج می فرستاد و پس از اتمام دوره مأموریت شان دوباره آن ها را با اسب و قاطر شبانه به اردکان برمی گرداند و از آنجا به محل تحصیلشان در قم و شیراز می فرستاد. نکته دیگر آنکه برخی از این مبلّغان همسرانشان نیز دارای تحصیلات حوزوی بودند که در این گونه موارد شیخ هر دو را به تبلیغ دعوت می کرد و با اجاره خانه یا اتاقی در محل مأموریت و تبلیغ آن ها، راحتی آنان را تا حدی فراهم می آورد و از خانه خودش نیز وسایلی برای آنان می برد. حضور همسران مبلّغان در میان زنان روستاها و تبلیغ در بین آن ها تأثیر زیادی در اصلاح فرهنگ عمومی مردم می گذاشت.
با تأسیس مهدیه تا حدودی مشکلات اسکان طلاب و مبلّغان برطرف
[[page 55]]شد. مبلّغان در طول چند روز حضور در اردکان برای تعیین منطقه مأموریتشان از سوی شیخ، در مهدیه می ماندند و به برگزاری جلسات درس و بحث مشغول می شدند و در واقع مهدیه به نوعی محل امنی برای روحانیون و طلاب بود و از تیررس مأموران امنیتی رژیم و دادن تعهد به آن عوامل مبنی بر عدم سخنرانی علیه مقاصد رژیم در امان بودند.
[[page 56]]