فصل دوم: هجده سال فعالیت و تبلیغ در اردکان فارس

دستگیری به دلیل سخنرانی انقلابی

کد : 116364 | تاریخ : 15/06/1395

‏در 1348ش شریف قنوتی در یکی از سخنرانی های خود در مسجد ‏‎ ‎‏جامع اردکان‏‏ به افشاگری علیه رژیم پهلوی پرداخت و به صراحت مردم ‏‎ ‎
‎[[page 74]]‎‏را به مبارزه و فعالیت های انقلابی علیه حکومت پهلوی فراخواند. ‏‎ ‎‏سخنرانی آتشین آن روز شیخ توسط عوامل امنیتی حاضر در مسجد ضبط ‏‎ ‎‏شد و به اداره ساواک شیراز‏‏ رسید. آنها پس از شنیدن سخنان شیخ در ‏‎ ‎‏اولین فرصت به دستگیری و بازداشت شیخ اقدام کردند. شبانه به منزل او ‏‎ ‎‏ریخته و شیخ را دستگیر کرده و با خود بردند‏‎.‎

‏در ساواک شیراز‏‏ اتفاق عجیبی رخ داده بود که همین امر سبب شد ‏‎ ‎‏شیخ بدون آنکه برای مدتی بازداشت شود و یا تعهدی بدهد از دست ‏‎ ‎‏مأموران امنیتی خلاصی یابد. آن اتفاق را حاج محمدعلی اکبرپور‏‎[1]‎‏ چنین ‏‎ ‎‏تعریف می کند: «یک روز صبح رفتم درِ منزل آقا. بعد چند نفر از ‏‎ ‎‏اردکانی ها گفتند آقای اکبرپور سراغی از آقای قنوتی نداری. گفتم: مگر ‏‎ ‎‏چه شده؟ گفتند آقای قنوتی نیست. از منزل آقا پرسیدیم. گفتند که ‏‎ ‎‏ساعت 3 نیمه شب آمدند، در را زدند و آقای قنوتی را بردند. ما هم ‏‎ ‎‏بلاتکلیف هستیم و نمی دانیم کجا رفته است. خلاصه، همه ناراحت ‏‎ ‎‏بودند که چه پیش آمده کی شیخ را برده و کجا برده است؟ گویا مأموران ‏‎ ‎‏امنیتی نوار سخنرانی ایشان را به ساواک شیراز فرستاده بودند و مأموران ‏‎ ‎‏ساواک شیراز شبانه آقا را دستگیر کرده و برده بودند. عصر آن روز ‏‎ ‎‏دیدیم که آقای قنوتی وارد اردکان‏‏ شد. پس از صحبت های اولیه، ماجرا ‏‎ ‎‏را از ایشان سؤال کردم. در جوابم چنین گفت: آمدند و مرا به ساواک ‏‎ ‎‏شیراز بردند. یک سرهنگی شروع کرد به بازجویی از من. نواری از ‏‎ ‎‏سخنرانی من را به آن سرهنگ داده بودند. او ابتدا مقدمه چینی کرد، سپس ‏‎ ‎
‎[[page 75]]‎‏از من خواست به حرف هایی که در سخنرانی ام زده ام خوب گوش دهم ‏‎ ‎‏اما تعجب آور بود که او هر چقدر تلاش کرد و نوار را عقب جلو برد ‏‎ ‎‏نتوانست ردی از سخنرانی من بیابد. نوار خالیِ خالی بود. سرهنگ ‏‎ ‎‏پریشان احوال شد و به افراد زیردست خود به شدت پرخاش کرد سپس ‏‎ ‎‏بلند شد و پیشانی مرا بوسید و گفت آقا من به شما اعتقاد دارم ولی تنها ‏‎ ‎‏خواهشی که دارم این است که منبر نروی. در شهر اردکان برای شما ‏‎ ‎‏خیلی دسیسه می کنند. به طور کلی کادر اداری منسجم شده اند علیه شما و ‏‎ ‎‏هر برنامه ای و اتفاقی پیش می آید پای شما می نویسند، مدتی منبر نروید. ‏‎ ‎‏من جواب دادم نمی توانم این کار را بکنم. از من نخواهید که منبر نروم. ‏‎ ‎‏من یک مبلّغ هستم. سرهنگ گفت پس حداقل حرف های ملایم تر و ‏‎ ‎‏نرم تر بزن‏‎...‎‏».‏

 

[[page 76]]

  • . مصاحبه با حاج محمدعلی اکبرپور. وی در شیراز  سکونت داردو به کارهای کشاورزی  مشغول است. مصاحبه با اکبرپور در نوروز 1376 انجام شده است.

انتهای پیام /*