فصل پنجم: روزهای آخر و شهادت

مقاومت و تلاش شیخ و یاران او

کد : 116396 | تاریخ : 15/06/1395

‏خرمشهر‏‏ به شدت زیر آتش سلاح های سنگین عراقی ها قرار گرفته بود و ‏‎ ‎‏پیشروی دشمن از نقاط مختلف برای تصرف کامل شهر ادامه داشت. ‏‎ ‎‏میدان راه آهن‏‏، پلیس راه و آتش نشانی هم به تصرف عراقی ها درآمده بود. ‏‎ ‎‏تعدادی از نیروها خسته از رزم و دفاع و خسته از خیانت ها داخل مسجد ‏‎ ‎‏جامع‏‏ نشسته و به دیوار تکیه داده بودند. در این هنگام شریف قنوتی ‏‎ ‎‏وارد مسجد شد و دید که رزمنده ها در مسجد نشسته اند. او با یک شور ‏‎ ‎‏و هیجان خاصی گفت: ای برادران عزیز بلند شوید که برادران شما را ‏‎ ‎‏دارند می کشند. یکی از رزمنده ها به شیخ گفت: با نبود امکانات کاری از ‏‎ ‎‏دست ما ساخته نیست. شیخ او را دلداری داد و پس از یک سخنرانی ‏‎ ‎‏مختصر بچه ها را آماده رزم کرد و خود به همراه آنان به سمت ‏‎ ‎‏آتش نشانی به راه افتادند‏‎.‎

‏شیخ در هر فرصت ممکن به بچه ها روحیه می داد و سعی می کرد ‏‎ ‎‏آنان را متقاعد سازد که در خرمشهر‏‏ بمانند و از شهر دفاع کنند. او ‏‎ ‎‏می گفت: خرمشهر مال همه است، الآن فشار آتش دشمن زیاد است، ‏‎ ‎‏مظلومیت زیاد است، اما باید خرمشهر را حفظ کنیم اگر ما دست از ‏‎ ‎‏مقاومت بکشیم و به آن طرف پل برویم عراقی ها خرمشهر را به طور ‏‎ ‎‏کامل اشغال می کنند و به دنبال آن آبادان‏‏ و اهواز را به تصرف ‏‎ ‎‏درمی آورند. همین سخنان شیخ و روحیه دادن های او بود که بچه ها را ـ ‏‎ ‎
‎[[page 140]]‎‏علیرغم کمبود امکانات ـ به محورهای جنگ هدایت می کرد‏‎.‎

‎ ‎

‎[[page 141]]‎

انتهای پیام /*