به نام خداوند آب و زمین
خداوند قرآن خداوند دین
[[page 163]]خداوند مهر و خداوند ماه
خداوند آگاه از قعر چاه
خدایی که از نطفه بی بها
کند خلق انسان نماید فنا
ز گندیده آب آفریند بشر
شود مونس و یار خیرالبشر
خدایی که تعلیم انسان نمود
ره خیر و شر را بدو وانمود
من او را شناسم ز خود بیشتر
ز حبل وریدم بود پیشتر
ز مشرق برون آورد آفتاب
چه مشعل فروزان کند ماهتاب
به انسان عطا کرد عقل و خرد
که بر حکمت خلقتش پی برد
میان بشر الفت از اوفتاد
به جان مهر این دردل آن نهاد
به جای آرمش سجده چون بنده ام
به لطف خداوند خود زنده ام
من او را ستایش ز جان می کنم
فدا جان خود بهر آن می کنم
ترحم نما بگذر از جرم من
فزون نعمتت کن خدایا به من
[[page 164]]خصوصاً چنین نعمت ارجمند
که بنموده ای بهرم آن را پسند
سپاس خدا گفته ام روز و شب
برون ساز دم از غم و تاب و تب
من از مهر این... عزیز
جهان نعمتش شد بکامم لذیذ
ز الطاف ارزنده یک به یک
که در آن حقیقت بود نیست شک
تشکر کنم در شب و روز خود
که این مرحمت از خداوند شد
[[page 165]]