مجله کودک 231 صفحه 5

کد : 116727 | تاریخ : 07/02/1385

از حضرت امام درخواست کردیم که با ایشان نماز بخوانیم. البته هنوز یکی دو دقیقه به وقت نماز مانده بود ولی اینکه امام چگونه بدون نگاه کردن به ساعت، زمان ظهر را تشخیص داده بودند، خدا میداند. از محضر ایشان سوال شد که اجازه میفرمایید ما هم در محضر شما و به جماعت نماز بخوانیم؟ امام فرمودند: مخالفتی ندارم. سجاده حضرت امام (س) پهن بود و آن بزرگوار مشغول مقدمات نماز شدند و ما هم رفتیم و وضو گرفتیم. جلسه تمام شد و چندی بعد من به جبهه رفتم. در آنجا فکر میکردم که چگونه میشود از این اخلاق امام، استفاده عملی کنم؟ به ذهنم آمد که جلسات فرماندهان نظامی را جوری ترتیب بدهم که قبل از نماز شروع شود و یا به نماز ختم گردد، و یا حتی جلسه را با نماز شروع کنیم. این کار مهم را انجام دادیم و به روشنی احساس کردم در داخل جلسات مربوط به عملیات و اتاقهای فرماندهی جنگ، از همین روحیه عبادی و معنوی، برکات عظیمی نصیب ما میشود. حتی در هنگام عملیات نیز اقامه نماز، یک فضای معنوی و روحانی خاصی ایجاد میکرد. بسته به شرایط، بعضی اوقات یک نفر بیسیمچی میماند و بقیه به اقامه نماز میپرداختند. این نماز اول وقت را ما از روحیهی عبادی امام الهام گرفتیم. اما این بار، امپراتور کوسکو است که پاچا را نجات میدهد.

[[page 5]]

انتهای پیام /*