
مجموعه داستان «مو فرفری» نوشتهی نویسندهی
نام آشنای کودک و نوجوان، داوود غفارزادگان است. در
این کتاب 5 داستان کوتاه نوشته شده است که موضوع
اصلی همهی آنها موضوعهای اجتماعی است. در همهی
داستانهای این کتاب نویسنده ابتدا به خوبی فضای داستان
و خصوصیتهای شخصیتهای آنرا توصیف میکند. سپس
خواننده روان راحت، ماجرای قصه را پی میگیرد. از این
مجموعه داستان قسمتی از داستان «دیوار» را انتخاب
کردهایم که با هم میخوانیم:
دیوار
همیشه بالای دیوار بود. پسری که ما اسمش را
گذاشته بودیم «هیچ کس». سیاه سوخته، عبوس و
ساکت. مینشست روی دیوار، پا آویزان میکرد و
پاشنه میکوبید به کاهگل پوک. ما گرم بازی بودیم.
باد میآمد، نرمه خاک سوخته دیوار را میریخت
توی چشمها و خاکستر مینشست روی پیشانیهای
عرق کرده.
او میگوید که تنها امید ارتش همین
تعداد کبوتری است که اینک در حال
آموزش هستند.
[[page 9]]
انتهای پیام /*