
کجا بودی؟! امروز صبح خیلی دنبالت گشتم!»
دورین ماجرای پیدا کردن گربه و آوردنش
با کالسکه را برای خانم هریسون تعریف کرد.
او در این میان، موضوع شکستن عروسکش را
هم گفت و گفت که مادرش در حال حاضر پول
ندارد تا عروسک جدیدی برایش بخرد.
خانم هریسون، نخست پای مجروح گربه
را بست. بعد هم ماشینش را آورد و دورین را
که حسابی خسته شده بود، تا خانهاش رساند.
در آنجا، برای مادر دورین ماجرا را تعریف
کرد و در آخر گفت: «دورین ماجرای
عروسکش را برایم گفته. من در همین
نزدیکی تعمیرکاری رو میشناسم که
میتونه اون رو، مثل روز اولش، درست
کنه. فقط کافیه عروسک را بهم بدید.»
خانم هریسون به قولش عمل کرد و
سه روز بعد عروسک را بهتر از اولش برای
دورین آورد. وقتی دورین از خانم هریسون
تشکر کرد و گفت: «شما چهقدر مهربونید!»
خانم هریسون گفت: «یادت باشه که این
محبت، اوّل از طرف خودت بود. در حقیقت
تو نتیجهی کار خوب خودت را دیدی و
من از این موضوع خیلی خوشحالم!»
امّا در این میان، هیچ کس به خوشحالیِ
دورین نبود، شما چه فکر میکنید؟!
شده است. هفت علامت قلعه در پرچم به نشانه هفت شهری
است که «آلفونسو» پادشاه قرون گذشتهی این کشور، آنها
را فتح کرد. همچنین 5 سپر آبی رنگ نیز به نشانهی همکاری
و وحدت 5 پادشاهنشین پرتغال برای ایجاد پادشاهی واحد
در این کشور روی پرچم قرار داده شده است.
[[page 13]]
انتهای پیام /*