
علی با خودش فکر کرد که....
حالا که دوباره اینجا
هستم بهتره برم از نزدیک
بازیکنها رو ببینم
که ناگهان ...
زود باش رختکن از این طرفه
خیلی خوش خیالیها! بابا مثلا 10 دقیقه دیگه بازی داریم!
بیا لباستو بپوش، آقای لیپی تو رختکن منتظرمونه
لحظاتی بعد، علی در عین ناباوری، بین تشویق طرفداران وارد استادیومی پراز جمعیت شد.
بعد از وارد شدن دو تیم به زمین، بازی با سوت داور آغاز شد.
مشکل بعدی فرود است. جیمی از کارل میپرسد
که آیا آنها میتوانند با این سرعت فرود بیایند؟ و
کارل جواب منفی میدهد و میگوید که جیمی به او
قول داده بود که به موقع به مدرسه خواهند رسید.
[[page 23]]
انتهای پیام /*