
جدول دوست
ساناز نیکبین/ از تهران
افقی عمودی
1.پیامبر- حمد و ستایش خدا 1.رطوبت
2.من و تو-علامت جمع 2. حرف همراهی.
3.دوست 4.آتش
4.حرف دوازدهم 6.عدد نفی
7.یازده
ساناز نیک بین/ از تهران
«شوق تنهایی»
مینشینم کنار گلدان تنها
گلدانی که با من غریبه است.
آن گلدان که همیشه با تنهایی همراه
بوده و تنهایی با او غریبه نیست.
وقتی میبینم من با آن گلدان غریبه
هستم ولی با تنهایی دوست،از شوق تنهایی
بر خود میگریم که چقدر تنهایم! چقدر
تنها!
بهاره کنجکاو فرد،ساله از تهران
«نامهای به خدای خوب و مهربان»
خدایا،، ای خدای خوب!
من تمام حرفهایم را با خیال راحت به تو میگویم.
تو راز مرا به هیچ کس نمیگویی و پیش خودت نگه
میداری.
تو به همه خوبی میکنی و خواستهی کسی را به هیچ کس
نمیگویی.
تو به کسی که مریض باشد کمک میکنی و مریضی او
را خوب میکنی.
تو بچّهها را خیلی دوست داری من را هم دوست داری.
چون ما بچّهها دلهایمان پاک است و هیچ وقت دروغ
نمیگوییم.
ما تورا شکر میکنیم برای این که به ما نعمتهایی
دادهای که اصلاً قابل جبران نیست.
ما بچّهها در دلمان میگوییم که چرا ما خدا را
نمیبینیم؟
بعد بزرگترها به ما میگویند که خدا در همهجا هست،
حتّی در قلب ما؛ ولی به دلیلی ما خدا را نمیبینیم. ما
میپرسیم به چه دلیلی؟
بزرگترها میگویند به دلیلی که ماهم نمیدانیم.
ما امامها را مثل تو دوست داریم و از ته دل برایشان
عزاداری میکنیم.
من آرزو میکنم که همهی انسانها، سالم و شاداب
باشند و به قانونهایی که تو به آنها گفتهای مثل: نماز
و روزه عمل کنند.
ما بچّهها هم به تو قول میدهیم که وقتی بزرگ شدیم
به قانونهای تو عمل کنیم و حجاب خوبی داشته باشیم!
دوستت دارم!
سانیا محمودی از تهران
خلاصهی هفتهی گذشته:
دیدید و خواندید که جیمی نابغه یا جیمی نوترون چگونه سرگرم اختراعات مختلف خود بود. او
قرار است به همراه دوستانش به پارک سرزمین «رترو» برود، اما پدر و مادرش اجازه نمیدهند،
بنابراین جیمی برای به دست آوردن رضایت آنها، تصمیم میگیرد هدیهای به مادرش بدهد تا او
راضی شود و اینک ادامهی ماجرا ...
[[page 3]]
انتهای پیام /*