
پرویز کلانتری
خانهی حاج رحیم آقا کجاست؟
احمد، همراه مادرش از روستایی خیلی دور به شهر آمده است. تعطیل نوروز را مهمان خاله
و شوهر خاله، یعنی حاج رحیم آقاست.
احمد با محمود، پسرخالهاش، همبازی
است.
چون هردو خیلی بازیگوشند. درخانهی خاله
به آنها خیلی خوش میگذرد.
یک روز همه برای خرید به بازار میروند. بازار، خیلی شلوغ و تماشایی است. مغازهها پر
از لباسها و کفشها و چیزهای رنگارنگ و قشنگ
فرمانروا با تمسخر میگوید که از شنیدن این موضوع خیلی ترسیده است!
[[page 31]]
انتهای پیام /*