مجله کودک 251 صفحه 5

کد : 117319 | تاریخ : 23/06/1385

آنها گفتند: «شاه خدمت شما سلام رساندند و گفتند که ما شاه شیعه هستیم و مملکت نظم میخواهد، شاه میخواهد، قانون میخواهد و ...» حضرت امام در جواب آنها صحبتهایی کردند و بعد فرمودند: این مطلبی را که شماها میگویید که شاه میگوید قانون اساسی باید محترم باشد، کشور ایران کشور شیعه است و باید به علما احترام قائل شد، پس علت جریانی که در مدرسهی فیضیه اتفاق افتاد چه بد؟ چه کسانی به عنوان دهقانهای ساوه به مدرسهی فیضیه حمله کردند و مردم را به خاک و خون کشیدند و حجرههای طلاب را غارت کردند!؟ مامور ساواک رو کرد به سید جلال تهرانی و گفت: «ببینید، آقا میخواهند بگویند که قانون اساسی را قبول دارند، شاه را قبول دارند، و خوب، اعتراضاتی هم دارند.» امام فرمودند: نخیر، مطلب این طور نیست که شما میفرمایید، من از شاه گله دارم. بعد که دیدند مطلب خیلی جا نیفتاده است، اضافه کردند: من از این شاه خیلی بدم میآید، شما عین مطلب مرا به شاه بگویید. سید جلال تهرانی، سرش را میان دستهایش گرفت و به مامور ساواک گفت: «شما میگفتید این آقا طرفدار قانون اساسی است. ما برویم به شاه چه بگوییم.» فیات پالیو

[[page 5]]

انتهای پیام /*