« انتظار آخرین سلام »
آن شب وقتی حضرت زینب (س) چهره ی اندوهگین حضرت علی (ع) را دیدند ، به دلشان افتاد که آخرین دیدار با پدرشان را دارند ، آن شب کوچه ها سکوت خاصی داشت . آن شب دیگر صدای پای پدر حسین شبیه شب های دیگر نبود .
آن صبح نماز مسجد در رکعت آخر ، سجود آخر ، سبحان ا . . . آخر نصفه ماند؛ همه در انتظار آخرین سلام او بودند .
مریم رضوانی کلاس چهارم دبستان از تهران
مبین سرمد سعیدی / 5ساله / از تهران
مهدی جان در میان / 7ساله / از تهران
محمد حیدری / 8 ساله/ از قم
محمدعلی کیانی از ؟
پیامبر ما
یک گل زیبا
در باغچه راز
می دود آرام
به سوی نماز
****
با آهنگ خوش
گوید محمد
آن مرد دلیر
شجاع و احمد
****
مردی که بویش
عطر گلی بود
زیبا و خوش قلب
چون سروری بود
****
پیامبر ما
یک گل زیبا
او که می شنید
حرف خدا را
پگاه سامی از کانون پرورش فکری سمیرم
مینا سرمد سعیدی / 7ساله / از تهران
چیستان
کدام حیوان است که به همه جا می رود ، ولی خانه اش را ترک نمی کند ؟
جواب : لاک پشت
لطیفه
حسین : علی ، تو چند شنبه به دنیا اومدی ؟ علی : روز یکشنبه . تو چند شنبه به دنیا اومدی ؟ حسین : من روز جمعه . علی : برای چی دروغ می گی ؟ روز جمعه که تعطیله ! !
***
دو نفر خالی بند به هم رسیدند . اوّلی گفت : من دیشب توی کره ی ماه شام خوردم . دوّمی گفت : آره . من که از کُره ی مریخ می آمدم ، تو را سر سفره ی ماه دیدم .
مهیار حمزوی طالقانی 13 ساله از شهریار
خلاصه ی هفته گذشته :
دیدید و خواندید که چگونه گارفیلد ، گربه ی چاق و تنبل « جان » مجبور شد حضور یک سگ به نام « اودی » را در خانه تحمل کند . البته او هنوز به این رقیبب جدید عادت نکرده است و شاید با او درگیر هم شود . اینکه ادامه ی ماجرا را پی می گیریم . . .
[[page 3]]
انتهای پیام /*