
پرسید: «فروشیه؟»
صاحب خر گفت: «اگر خریداری برای خرم پیدا
بشه بله.»
مرد پاکوتاه سبیل جارویی، خر را برانداز کرد و
گفت : «مدلش چیه؟»
صاحب خر گفت، «من مُدل پُدل سرم نمیشه.
همینه که میبینی، ظاهر و باطن.»
مرد پا کوتاه سبیل جارویی، یک دور، دور خر
چرخید و پرسید: «سند مالکیت چی داره؟!»
صاحب خر که بدجوری به کلمه سند حساسیت
پیدا کرده بود، گفت: «من سَند مَند سرم نمیشه.
ظاهر و باطن همینه که هست.»
خر، خدا خدا میکرد که مرد پا کوتاه سبیل
جارویی او را نخرد. اما پرسید: «قیمتش چنده؟»
مرد صاحب خر گفت: «من قمیت مِیمَت سرم
نمیشه. یک کلام صد گلابی*.»
گارفیلد اتاق مورد نظر
خود را پیدا میکند. مسئول
کنترل و هدایت خطوط نیز از
اتاق خود خارج میشود.
[[page 32]]
انتهای پیام /*